eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
#اطلاعیه_مهم #نشر_حداکثری ❌فوري❌ مراسم وداع با پيكر پاك شهداي حادثه تروريستي سيستان فردا جمعه - از نماز مغرب و عشاء اصفهان ـ خ پاسداران - حسينيه شهداي بسيج مراسم تشييع روز شنبه * اطلاع رساني گسترده صورت گيرد * 💕 @Aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#اطلاعیه_مهم #نشر_حداکثری ❌فوري❌ مراسم وداع با پيكر پاك شهداي حادثه تروريستي سيستان فردا جمعه - ا
💔 با کدام پا برای بدرقه و تشییع برویم؟ با کدام دل، تمنا کنیم وصالشان را؟ با کدام چشم، اشک بریزیم؟ نه نای قدم داریم و نه دلِ سوختن و نه اشک حسرت... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 #لات_های_بهشتی #بهــــروز۲ سال ۵۶ بود و بهروز ۲۱ ساله که با شهید نجف علی کلامی
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 شب عملیات بود و گردان مےخواست حرکت کند که از طرف آمدند تا یکی از بچه ها را با خود ببرند!!!😳 مےگفتند: "قبلا جزء بوده و احتمال دارد باشد!!"😨😱 گفتم: "بعیده! او چند ماه است که با ماست! اگر مےخواست کاری کند تا الان کرده بود"!!😕 گفتند: "جان بچه های مردم در میان است! او را همراه خودتان نبرید"!!!😐 وقتی رفتند با روحانی گردان صحبت کردم و چون او هم آن شخص را مےشناخت بدون اینکه به من بگوید کرد... آمد و گفت: "حاجی! استخاره کردم ببریمش یا نه؟! آمد... مطمئن باشید او از گذشته اش توبه کرده است".... صدایش کردم و گفتم: "فعلا شما نیا عملیات!!! ان شالله در ادامه کار از وجودت استفاده مےکنیم"...☺️ چهره اش درهم شد و گفت: "چرا؟ مگه چی شده؟ مگه من...😔 حاجی! به هر چی مےپرستی قسمت مےدم! من توبه کردم😔 من دیگه اون آدم قبلی نیستم!😔 درسته یه زمانی جزء منافقین بودم و به دستور اونا اومدم جبهه اما حالا دیگه حال و هوای جبهه و بچه ها رو با هیچی عوض نمےکنم! اگه قرار بود برای سازمان کاری کنم تو عملیات قبلی مےکردم"!!!😔 راست مےگفت... آمدم کناری و با قرآن را باز کردم! با تعجب دیدم دوباره آمد😳 به یکی یکی از بچه ها گفتم: "برات ماموریت ویژه دارم! پشت سرِ فلانی حرکت مےکنی و اگه دیدی دست از پا خطا کرد بکُشیش"!!!☝️ رفتم سراغ همان جوان و گفتم: "شما بدون سلاح و مهمات در عملیات شرکت کن"!😒 پَر درآورد از خوشحالی!!! گردان حرکت کرد و بعد از عبور از کنار کمین ها به رسیدیم😨😱 تخریب چی مشغول باز کردن معبر بود که مورد هدف قرار گرفت و شد!!! یک نفر را مےخواستیم که با فدا کردنِ خودش، بقیه میدان را کرده و راه را برای باز کند!!! آن جوان که روزگاری منافق بود، یک باره از جا بلند شد و قسمت پایانی میدان مین را با بدن خودش، پاکسازی کرد!😞😔 آری... توبه اش، مردانه بود!!!! 📚...تاشهادت 💕 @aah3noghte💕 📛
💔 اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم.. گواهی بخواهید اینک گواه همین زخم هایی که نشمرده ایم.. #سپاه_تسلیت #ایران_تسلیت #آھ... 💕 @Aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_بیست_و_ششم📝 ✨ فـــرزنــدان اســـلام جملات و شعارهایی رو که می ش
📝 ✨ صـــرف ســـاده تابستان سال 90 از راه رسید اکثر بچه ها به کشورهاشون برگشتن . عده کمی هم توی خوابگاه موندن. من و هادی هم جزء همین عده کم بودیم ... قصد داشتم کل تابستان فقط عربی بخونم. درس عربی واقعا برام سخت بود🙄 من توی هفت سالگی به راحتی می تونستم به زبان انگلیسی و زبان بومی ها صحبت کنم ... زبان فارسی رو به خوبی یاد گرفته بودم و صحبت می کردم اما عربی !!! نمی دونم چرا اینقدر برام سخت شده بود😩 هادی داشت نماز می خوند و من همچنان با کتاب عربی کلنجار می رفتم. در فرهنگ زندگی من، نفر دوم بودن هیچ جایگاهی نداشت هر چه بیشتر تلاش می کردم، بیشتر شکست می خوردم😒 واقعا خسته شده بودم! صرف ساده رو پرت کردم و روی تخت ولو شدم ... سر چرخوندم، کتاب از خطی که خودم مشخص کرده بودم، رد شده بود. گفتم ولش کن، وقتی توی اتاق نبود میرم برش می دارم ... و غرق افکار مختلف، چشم هام رو بستم ... . نمازش تموم شد. تحرکش سمت دیگه اتاق، حواسم رو به خودش جلب کرد. فکر کرد خوابم ... کتابم رو از روی زمین برداشت و ورق زد اصلا تکان نخوردم چند لحظه بهش نگاه کرد و گذاشت این طرف خط ... اونقدر این مدت، رفتارهای عجیب دیده بودم که دیگه از دیدن یه رفتار عجیب، تعجب نمی کردم چند روز از ماجرا گذشت ... بعد از خوردن شام برگشتم توی اتاق که دیدم یه دفتر روی تخت منه بازش که کردم ... آموزش قواعد عربی به زبان انگلیسی بود تمام مطالب رو با نکات ریز و تفاوت هاش برام توضیح داده بود جملات عربی و مثال ها رو نوشته بود و کامل شرح داده بود ... اول تعجب کردم اما بلافاصله به یاد هادی افتادم یعنی دلش به حال من سوخته؟ ... یا شاید ... به شدت عصبانی شده بودم ... این افکار مثل خوره، آرامش رو ازم گرفت ... . در رو باز کرد و اومد داخل ... تا چشمم بهش افتاد، دفتر رو پرت کردم سمتش ... "کی از تو کمک خواسته بود که دخالت کردی؟ فکر کردی من یه آدم بدبختم که به کمکت احتیاج دارم؟" توی شوک بود ... سریع به خودش اومد ... از حالتش مشخص بود خیلی ناراحت شده ... خودم رو برای یه درگیری حسابی آماده کرده بودم که ... خم شد و دفتر رو از روی زمین برداشت ... . - قصد بی احترامی نداشتم ... اگر رفتارم باعث سوء تفاهم شده، عذر می خوام ... . و خیلی عادی رفت سمت خودش ... ... 💕 @Aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#ویژه: پاسدار شهید امید اکبری از شهدای حادثه تروریستی دیشب در جاده خاش_زاهدان قبلا در سفر کربلا از
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدامیداکبری 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ بہ سرم رحمٺ بےواسعہ یعنے مهدے بهترین حادثه و واقعہ یعنے مهدے اخم چشمش علے وخنده‌ے زهرا بہ لبش جمع این جاذبہ و دافعہ یعنے مهدے 💕 @aah3noghte💕
💔 #کلام_معصوم #امام_حسڹ_عسڪرے علیہ السلام مي‌فرمایند: ❌ڪسي در آخـرالزمـاڹ از هلاڪت و نابـودے نجـات پیـدا نمي‌ڪند، ☝️مگـر ایڹ ڪہ خداوند او را بہ دعـا براے تعجیـڸ فـرج و ظہـور موفق بگردانـد. 📚 بحـار الانوار ج ۱۰۲ ص ۱۱۲ 💕 @aah3noghte💕 #آھ...