eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سوار بلیزر بودیم. می رفتیم خط. عراقی ها همه جا را می کوبیدند.💥 صدای اذان را که شنید گفت « نگه دار نماز بخونیم. » گفتیم «توپ و خمپاره می آد، خطر داره. » گفت «کسی که جبهه می یاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه. »☝️ 📚یادگاران، کتاب حسن باقری ... ✍الانم تو جبهه جنگیم جنگی سخت تر از جنگ سخت💥 تو جنگ نرم، خودتم متوجه نمیشی از کجا داری تیر میخوری‼️ حواسمون به نماز اول وقت باشه 💕 @aah3noghte💕
💔 #سبڪ_زندگے_شھدا💞 بعد ازدواجمون که بازار میرفتیم، حس میکردم راحت نیست و اذیت میشه.😣 به من گفت: «خانم، میشه دیگه من بازار نیام؟ وضع حجاب خانمها نامناسبه.»😞 اکثر اوقات خودم برای خرید و انجام دادن کارها میرفتم. اگر موقعیتی پیش می اومد که باهم میرفتیم، آقا رضا از ماشین پیاده نمی شد. تو ماشینش یه قرآن کوچک بود. قرآن می خوند. یه خودکار وچندتا تیکه کاغذ داشت که بعد خوندن قرآن یه چیزهایی یادداشت می کرد. از این شرایط ناراحت بود و میگفت: «خانمها با این پوششها قراره به کجا برسن؟؟؟؟»... راوی: همسرشهید ❤️ #شھیدسیدرضاطاهر #سالروزآسمانےشدن🕊 💕 @aah3noghte💕
💔 ... یهو دلم برات تنگ شد😳 اصن میخام خودمونی بگم تو این دنیای پر استرس و آشوب برای من بزرگترین آنتے دنیاست، رفیق! همین😊 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... پدرم تعریف میکرد که روزی در خیابان با محمد حسین پیاده راه میرفتیم. خواستم امتحانش کنم و ببینم در زمینه ی احترام گذاشتن به پدر، چقدر دقیق است. عمدا قدم هایم را آهسته تر کردم.😉 بلافاصله محمد حسین هم سرعتش را کم کرد تا از من جلوتر نزند. ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت نهم آخرهای فروردین نود و چهار، حامد با چند نفر
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت دهم آرزو داشت که شهادتش همچو حضرت ابوالفضل باشد همین آرزو را با نقاشی در دفترچه جیبی خود که آغشته به خونش گشته و با آثار ترکش و .... به تصویر کشیده بود در لحظه شهادت این مدافع حرم دو چشم و دو دست، همچون مولایش از بین رفته بود....😭 اللهم الرزقنا... #شھیدحامدجوانی #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصےکانال_آھ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ...74 هر دوتامون با چشمای گشادمون بدرقه‌ش کردیم، بعد اینکه درو بست تا چند دقیقه همونجوری ب
🔹 ... 75 لبخند ملیحی گوشه ی لبش نقش بست و سرشو تکون داد. -آره من میبینمش! شما نمبینیش؟؟ زیرچشمی نگاهش کردم -فکرکنم بدجوری به سرتون ضربه خورده!☺️ -جدی میگم🙂 نمیبینید؟؟ -نه من فقط بدبختی میبینم! خدا نمیبینم! و خدایی رو هم که نمیبینم نمیپرستم!😏 -خب...کار درستی میکنید! ابرومو دادم بالا و سرمو تکون دادم -یعنی چی؟ منو مسخره کردی؟؟😒 -نه،شما گفتید نمیبینمش پس نمی‌پرستمش! منم گفتم کار درستی میکنید. خدایی رو که نمیبینی که نباید بپرستی!! نمیفهمیدم چی داره میگه! رفت سمت ظرفشویی و آستیناشو داد بالا، جوراباشو درآورد و شروع کرد به وضو گرفتن. با پوزخند نگاهش کردم و با حالت مسخره کردن گفتم: -یعنی تو ،شما،میبینیدش که این کارا رو میکنید؟ بعد وضو، از تو کمد شونه برداشت و رفت سمت آینه ، همینجور که موهاشو شونه میکرد گفت -بله،گفتم که! میبینمش... شونه رو گذاشت تو کمد و یکی از شیشه های عطرشو برداشت. احساس کردم اونم داره منو مسخره میکنه! منم با همون حالت ادامه دادم -عه؟ میشه به منم نشونش بدی؟😏 بوی خیلی خوبی تو خونه پیچید... بوی گرم و ملایمی که از اسپری و ادکلن های منم خوشبوتر بود! -من نمیتونم نشونش بدم، باید خودتون ببینیدش! -این چه مزخرفاتیه که میگی اخه! اه... بس کن! خدایی وجود نداره! آستیناشو مرتب کرد و یه جوراب تمیز از کمد برداشت، اومد سمتم و قاب عکسو ازم گرفت و با لبخند نگاهش کرد. اینکه نگاهم نمیکرد از یه طرف... و آرامشش از طرف دیگه داشت حرصمو درمیاورد! -اگر خدایی وجود نداره پس کی اون مشکلات رو براتون بوجود آورده؟ با چشمای گرد نگاهش کردم واقعا نمیفهمیدم چی میگه! سعی کردم پوزخندمو حفظ کنم! -حتما خدا؟!!😏 لبخند زد -بله! -وای... چرا شما اینجوریی!؟ اینهمه تناقض تو حرفاتون... من دارم گیج میشم! شماها که همش دم از مهربونی خدا میزنید... اونوقت الان میگی.... یعنی چی؟؟ کلافه سرمو تکون دادم و رفتم کیفمو برداشتم و برگشتم سمتش -شما خودتونم نمیفهمید چی میگید! یه عمره مردمو گذاشتید سرکار. یه مشت بیکارم افتادن دنبالتون ،فکر کردین خبریه! ولی در اصل هیچی حالیتون نیست! هیچی...!😠 صدام از حد معمول بالاتر رفته بود و از شدت عصبانیت میلرزید. دلم میخواست خفه‌ش کنم! بدون حرفی درو باز کردم و اومدم بیرون. کوچه خلوت بود، سوار ماشین شدم و راه افتادم. خبری ازش نشد، فکرکنم هنوز با اون لبخند مسخرش داشت زمینو نگاه میکرد!! 😒 خیابونا شلوغ بود، پشت چراغ قرمز وایساده بودم که نگاهم افتاد به آینه ی جلوی ماشین! از دیدن خودم وحشت کردم!!😳 ریملم ریخته بود زیر چشمم و شبیه هیولاها شده بودم!! وای... حواسم نبود که تو کوچه از ترس گریه‌م گرفته بود! یعنی تمام مدت جلوی اون با این قیافه بودم...!؟😣 حتما اون لبخند مسخرش بخاطر قیافه ی من بود شایدم واسه همین نگام نمیکرد و سرش همش پایین بود!! واییییی...ترنم! واقعا گند زدی! مشتمو کوبیدم به فرمون و خودمو فحش میدادم! بیشتر از دو ساعت طول کشید تا برسم خونه. باورم نمیشد اینهمه اتفاق مزخرف فقط تو یه روز برام افتاده بود! اولین کاری که کردم صورتمو شستم، بعد یه بسته بیسکوئیت برداشتم و رفتم اتاقم. "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 من از آداب مهماندارےت چیزی نمیدانم ولی... در شهر ما رسم‌است مےبوسند مهمان را❤️ میهمانی ماه خدا مبارکتون #سلام_بر_رمضان #شهر_الرمضان #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 ... عاشق شھدا بود اما از میون تموم شهدا دلش به محمدابراهیم گـیر کرده بود دوست داشت شبیهش بشه اونقد شبیهش شد که عاقبتش شد مثل محمدابراهیم شد❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
همسنگرےها اگه تا الان زیارت عاشورا نخوندین، بسم الله... روز یازدهم چله ان شالله به نیت 💕 💕 💕 و دوست شهیدمون❤️ دعای عهد یادمون نره🌹😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 #ایھاالارباب... دوباره بیا، بخر آبروی نوڪر را رسیده ماه خدا... دست نوڪرت خالےست #صلے_الله_علیڪ_یااباعبدلله #آھ_ڪربلا... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_دهم چله رو به یاد شهدای مدافع حرم #شھیدابالفضل_شیروانیان #شھیدسیدمصطفی_صد
💔 سلام همسنگرےها✋ چله رو به یاد شهیدجاویدالاثر و مدافع حرم و شهید عزیز شروع مےکنیم💞 ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. اگه رو تا الان نخوندی پاشو بخون ان شالله مهدیِ فاطمه روت حساب ویژه باز کنه💖 فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن ان شالله با ورود به ماه مبارک، ریزش برکات و تغییر به سمت خوبےها، سریع تر و بیشتر میشه... توکل بر خدا ... 💕 @aah3noghte💕
💔 رمضان ماه عزیزےست... به شرطی که فقط خوردن حسرت تو روزه به بطلان نکشد... #شھیدجوادمحمدی #نسئل_الله_منازل_شھداء #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 سال ها گفتیم «وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد» خوب دیگه حضرت آقا، چگونه #حکم_جهاد بدهند؟ صحبت های حضرت آقا، حکم جهاد بود،☝️ آن هم از نوع #جهاد_دفاعی که دیگر مخصوص مردان نیست، بلکه بر همه حتی زنان و کهن سالان واجب است، به میدان بیایند‼️ 🔻مگر نمی گوییم: «رهبر اگر فرمان دهد جان را فدایش می‌کنم» خوب، رهبر فرمان داد، #یاعلی بگو و به میدان بیا‼️ کمی از خواب و استراحتت کم کن‼️ این همه خاطرات شهدا را برای چه خواندیم❓ این که شب ها خواب نداشتند و برای زمین نماندن حرف امام شب و روز نداشتن، نباید الگوی ما باشد؟ ✅ اما چه کنیم؟ "أن تقوموا لله مثنی و فرادی" اگر مےتوانی هسته و گروه جهادی درست کن و با هم همفکری کنید و ببینید در کدام عرصه مےتوانید عملیات کنید؟ یا به کدام خط مےتوانید کمک کنید؟ اگر هم تشکیل گروه در توانت نیست، به تنهایی قیام کن و هر کاری که باعث علاقه بیشتر مردم به انقلاب و اعتقادشان به کارآمدی آن می شود را انجام بده☝️ با آمریکا بجنگ، و بدان که رهبرمان فرمود: «بزرگترین راه مبارزه با آمریکا خدمت به مردم است.» پس پاک باشیم و خدمتگزار #امام_خامنه‌ای: "امروز دشمن از همه‌ی اطراف مشغول تهاجم است❌ از لحاظ اقتصادی، سیاسی، نفوذ اطلاعاتی و ضربه زدن در فضای مجازی... آحاد #مردم و #مسئولین باید در مقابل این تهاجم، خود را آماده کنند و در هر زمینه‌ای که مشغول کارند، احساس مسئولیت کنند و وارد میدان شوند. آرایش دشمن، آرایش جنگی است... در مقابل این آرایش جنگی، ملت هم باید آرایش جنگی بگیرد و مهم‌ترین کار، حفظ اتحاد و وحدت کلمه است." 1398/2/11 #اندکےسیاسی 💕 @aah3noghte💕 #انتشارحداکثری👌
شهید شو 🌷
💔 سوار بلیزر بودیم. می رفتیم خط. عراقی ها همه جا را می کوبیدند.💥 صدای اذان را که شنید گفت « نگه
💔 این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد، عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند. از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد. یک هو گفت: بزن بغل. گفتم: چی شده ؟😨 گفت: وقت نمازه.😍 گفتم: این جا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی، یک ربع دیگه می رسیم، با هم می خونیم. گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نمازکشته بشیم، دیگه چی از این بالاتر؟😇 📚یادگاران، کتاب شهید بروجردی 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_یازدهم چله رو به یاد شهیدجاویدالاثر #شھیدابراهیم_هادی و مدافع حرم #شھیدم
💔 👌 📢 تازه‌ترین توصیه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به روزه‌داران: دوستان عزیز! ماه رمضان فرصت خیلی خوبی است، فرصت بسیار خوبی است. البتّه فرصت تبلیغ است، فرصت تببین است، فرصت اُنس با مردم است، فرصت کمک به فقرا است لکن از همه‌ی اینها بالاتر، فرصت تعبّد است، فرصت تقرّب است، فرصت روزه‌ای است که میگیرید، فرصت نشستن سر سفره‌ی رحمت الهی،‌ سر سفره‌ی ضیافت الهی است. این سفره‌ی ضیافتی که میگویند، این ضیافت، همین روزه‌ی شما است، همین نافله‌ی شما است، همین نماز شما است که به جا می‌آورید. البتّه اعمال خیلی زیاد است... سحر ماه رمضان همه پا میشوند؛ نباید این سحر را از دست داد؛ سحر فرصت خیلی خوبی است. مکرّر عرض کرده‌ایم که اگر ماها از سحر استفاده نکنیم، در این دنیای شلوغ، وقت دیگری نداریم برای خلوت با خودمان، با دلمان، با خدای خودمان؛ واقعاً وقتی باقی نمیماند. ما گرفتاریم؛ در این ۲۴ ساعت، چند ساعتش که خوابیم، آن ساعتهایی هم که بیدار هستیم، گرفتاریم؛ هر کسی یک مشغولیّتی دارد یا مشغولیّتهای مختلفی دارد. آن فراغتهایی که وجود داشت، امروز وجود ندارد -[البتّه] نقص زمانه نیست، طبیعت زمانه است- بالاخره امروز وسایلی هست و زندگی، یک زندگی ماشینی است. امروز پدیده‌هایی وجود دارد که این پدیده‌ها در گذشته وجود نداشته؛ [لذا] گرفتاری زیاد است. نمیشود در ایّام روز -چرا، [البتّه] اوحدیّ از مردم، در حال حرکت، در حال معامله، در حال کار فنّی، در حال کار با رایانه، در همه‌ی اوقات با خدای متعال مأنوسند و مشغول ذکرند و ذکر دائم دارند: اَلَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم دائِمون؛ بعضی‌ها این ‌جور هستند که دائم در نمازند؛ حالا ما که دستمان به دامن آنها نمیرسد و از آنها دوریم، ولی کسانی آن‌جور هستند- فرصت ما فقط سحر است؛ ☝️ اگر چنانچه سحر را از دست بدهیم، دیگر واقعاً فرصتی باقی نمیماند. خداوند ان‌شاء‌اللّه همه‌تان را محفوظ بدارد. ۱۳۹۸/۲/۱۰ ❤️ 💻 @Khamenei_ir 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت دهم آرزو داشت که شهادتش همچو حضرت ابوالفضل باش
💔 قسمت یازدهم پیش خودش گفت «مقدمه می‌چینم.»🤔 می‌گویم «غیرتم نمی‌کشد من باشم و حرم بی‌بی زینب را بکوبند.»☝️ یا می‌گویم «مگر این‌همه سال که نشسته‌ایم پای منبر و روضه گوش داده‌ایم، حسرت این را نخورده‌ایم که ای‌کاش ما هم روز عاشورا بودیم و از حرم امام شهیدمان دفاع می‌کردیم؟» یا می‌گویم «من که این‌همه سال برای اباالفضل گریه کرده‌ام و ادعای محبتش را داشته‌ام، الان زمانش رسیده که ببینم چند مرده حلاجم و چقدر جَنَمش دارم که مثل او بروم و سینه‌ام سپر حرم اهل بیت کنم؟»💪 بعد پیش خودش فکر کرد «گیریم همه‌ی این‌ها را هم توانستم بگویم.😔 شاید اصلا هیچ‌کدام از حرف‌هایم افاقه نکرد... بالاخره پدر و مادرند و دلشان نرم است؛ قسم‌شان می‌دهم.☝️ دست و پایشان را می‌بوسم که رضایت بدهند بروم... . ته‌ش بالاخره یک طوری می‌شود... .» پدر و مادر ولی راضی بودند برود برای دفاع از حرم... 📚شبیه خودش (بااندکی تغییر) ... .. 💕 @aah3noghte💕 ...
💔 اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب خوب یا بد هر چه باشد، بار یکسال من است😔... #پات_نوشته_شدیم_مولا #شرمنده_ایم... #سه‌شنبه_های‌جمکرانی 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 رمضان ماه عزیزےست... به شرطی که فقط خوردن حسرت تو روزه به بطلان
💔 ... روز آخری، روزه بود بهش گفتند: گرمه! سخته! بیا افطار کن! گفته بود: من امروز با این روزه کار دارم... راست گفته بود با ، افطار کرد شده فک کنیم ما چطوری روزه مونو افطار مےکنیم؟ ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 75 لبخند ملیحی گوشه ی لبش نقش بست و سرشو تکون داد. -آره من میبینمش! شما نمبینیش؟؟ ز
🔹 ... 76 گوشی رو از کیفم برداشتم و افتادم رو تخت،🛌 هنوز سایلنت بود و پنج تا میس کال از "اون" داشتم. همون موقعی که تو خونش مشغول فضولی بودم زنگ زده بود و نگران شده بود! با یادآوری خرابکاری هام و اتفاقات و در آخرهم دادی که سرش زدم، احساس شرمندگی کردم. لب پایینمو گاز گرفتم! تازه فهمیدم چیکار کرده بودم! اون همه دردسر براش درست کردم، آخرم هرچی از دهنم درومد بهش گفتم! خجالت زده به اسمش نگاه کردم! "اون"!! چهرش جلوی چشمم نقش بست! نمیدونم چرا با اینکه ازش بدم میومد، ولی ازش بدم نمیومد!!! خودمم نمیفهمیدم یعنی چی! بیشتر برام شبیه معما بود! انگشتمو رو اسمش نگه داشتم و ویرایش رو زدم "اون" رو پاک کردم و نوشتم "سجاد" اما نتونستم تایید رو بزنم! سجاد، یه جوری بود! انگار خجالت میکشیدم اینجوری صداش کنم! دوباره پاک کردم و نوشتم "آقا سجاد" اینجوری بهتر بود!! بابام اگر میفهمید شماره یه آخوند تو گوشیمه، این بار دیگه حتما از ارث محرومم میکرد!!😑 رفتم تو صفحه ی اس‌ام‌اس، با فکر اینکه بخوام از یه پسر معذرت خواهی کنم، اخم کردم و گوشیو گذاشتم کنار. اما... عذاب وجدان داشتم! باهاش بد حرف زده بودم! با خودم گفتم اصلا اگر اشتباه میکنه،تقصیر خودش نیست که! اینجوری بهش یاد دادن. اگر باور من درست باشه، بهش ثابت میکنم و از اشتباه درش میارم...😊 دوباره گوشی رو برداشتم! نمیدونم چرا این آدم اینجوری بود! یه جوری بود! دلم میخواست همش یه جوری نزدیکش بشم!😅 چی باید مینوشتم؟؟ یاد حرفاش افتادم... نمیفهمیدم! یعنی چی که مشکلاتم رو خدا به وجود آورده؟ یعنی چی که اون خدا رو میبینه؟ اون جمله های تو دفترچه... همه چی برام نامفهوم بود! کلا این موجود عجیب بود! ساعت داشت ده میشد!🕙 هرچی فکر کردم،چیزی به ذهنم نرسید! فقط یچیز نوشتم " ببخشید! " چشمامو بستم و ارسال رو زدم، هضمش برام سخت بود که ببینم از یه پسر عذرخواهی میکنم!!😒 ده دقیقه ای گذشت. لجم گرفته بود که غرورمو گذاشتم زیر پا اونوقت اون حتی جوابمم نمیده!! دلم میخواست دوباره گوشیو بردارم و از اول فحشش بدم که پیام داد! نفسمو حبس کردم، نیم خیز رو تخت نشستم و پیامشو باز کردم "خواهش میکنم. ایرادی نداره." خورد تو ذوقم! همش همین؟؟😳 بعد با خودم فکر کردم خب آره دیگه، تو هم یه کلمه گفتی! باز این لطف کرده چهار کلمه جواب داده!! دوست داشتم باز باهاش صحبت کنم! بنظرم رسید شاید بهتر باشه بحث نصفه نیممون رو ادامه بدم! "دوست نداشتم اینجوری بشه! متاسفم... ولی من واقعا نمیفهمم چی میگید!" "خدای ندیده رو هیچکس نگفته بهش ایمان بیار! ولی خب نیاز هم نیست یک جسمی رو ببینید. همین اتفاقاتی که طول شبانه روز برای ما میفته نشونه ی وجود خداست!" "اصلا باشه... به فرض هم که خدا وجود داره! مگه نمیگید خدا مهربونه؟؟ پس چرا اینهمه درد کشیدن منو نمیبینه؟ اگه میبینه چرا کاری نمیکنه؟ متاسفم اما... من نمیتونم وجود این خدا رو باور کنم!" "یعنی فقط بخاطر مشکلاتتون؟؟!" "خب آره ،مگه چیز کمیه؟؟" "فکر میکنم لازم باشه فردا همدیگه رو ببینیم! وقت دارید؟" وای...میخواست منو ببینه! سعی کردم معلوم نباشه که ذوق کردم! "بله، چه ساعتی و کجا؟" "ساعت چهار، میدون آزادی. شبتون بخیر." تعجب کردم و با خودم شروع کردم به حرف زدن! -وا! به همین زودی خداحافظی کرد؟؟😕 این ساعت تازه اس‌ام‌اس بازی مزه میده! تازه میخواستم بگم بیا تلگرام!! خیلی وقت بود با پسری چت نکرده بودم! اصلا از ضدحالی که بهم زد خوشم نیومد! این بار با بی حالی نوشتم "شب بخیر!" "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 اے څۉش آڼ ڊمے ڮھ بگۈېڼډ "ۼم ټۇ هم سر آمڈھ... بٱ ڹگٳۿ زێنب، #شھادت به ڼآم ٺۇ ڋڑآمڊۿ" اے ڂۄۺ ٳيڹ #ڜھٱډٹ❤️ جٵڹ مڼ فڈأې #زېڼب❣ #آھ_اےشھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء #پروفایل 💕 @aah3noghte💕
استاد حاج منصور ارضی-1.mp3
4.77M
💔 خدایا! من خودم با پای خودم اومدم😭 #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_یازدهم چله رو به یاد شهیدجاویدالاثر #شھیدابراهیم_هادی و مدافع حرم #شھیدم
💔 سلام همسنگرےها✋ چله رو به یاد شروع مےکنیم💞 ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. رو تا ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و برای مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖 فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن در طول روز هم با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله😊 ... 💕 @aah3noghte💕