eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 گر ڪويرِ لوت باشے یـار، آبادت ڪنـد... ڪربلا را هـم حسيـن بن علے آباد ڪرد ! 💕 @aah3noghte💕
💔 پس به سوی خدا بگریزید🌱🌸 #ذاپق💕 @aah3noghte💕
💔 #دلشڪستھ_ادمین... اگر بر سر مزارش نشسته بودی و دیدی آنان که مےآیند زانو مےزنند و سنگ مزارش را مےبوسند تعجب نکن‼️ و چرا لایق بوسه نباشد وقتی صاحب این مزار جوانی #شھید است که برای بوسه بر دستان پدر و مادرش، تمام قد، خم مےشد... #شھیدجوادمحمدی #شھید_روزه_دار #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء #بوسیدن_دست_پدر_و_مادر 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 چه خوشست صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رُخت نظاره کردن سخـن خدا شنیدن... #فداےسیدعلےجانم❤️ #آھ.
💔 : با حالت روزه‌داری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزه‌داری، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، "انس با قرآن"، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا میگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند. (۱۳۸۶/۰۶/۲۳) ❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 روایتی از یک خیانت‼️ حقیقت برجام😏 چشمان خیلی ها باز خواهد شد ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ❤️یکی از ناب ترین صحنه هایی که توسط مردم شکار شده 👌🌼 حاج قاسم سلیمانی در صف نانوایی... سردار دلها، ساده و صمیمی... این مرد همان شخصی ست که نفر اول لیست ترور موساد، سیا و سرویس های جاسوسی منطقه است، اما او شهید زنده است و از دوباره شهید شدن باکی ندارد... #خاکی_ترین_سردار... #سردار_دلها #سردارسلیمانی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 توی جوّ آن روز کردستان خنده رو بودن واقعا نوبر بود.😃 مسئول باشی و با آن سر و ریش بور و آشفته هزار تا کار برعهده ات باشد و هزار جای کارت لنگ بزند و هزار جور حرف بهت بگویند و هر روز خبر شهادت یکی از بچه هایت را برایت بیاورند و چند بار در روز بخواهی نفراتت را ازکمین ضدّ انقلاب دربیاوری و نخوابی و نقشه بکشی و سازمان دهی بکنی و دست آخر هنوز بخندی؟.... واقعا که هنر می خواهد. بعضی ازبچه ها توی اوقات استراحت، جدول درست می کردند ، توی یکی از این جدول ها نوشته بود مردی که همیشه می خندد؟ جوابش یازده حرف بود. یکی با مداد توش نوشته بود محمد بروجردی.😍 بقیه هم یاد گرفته بودند؛ از این جدول ها درست می کردند. می نوشتند #توپ_روحیه، #مسیح_کردستان، #بابای_بسیجی_ها. . . #شھیدمحمدبروجردی 📚یادگاران، کتاب شهید بروجردی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | شعرخوانی آقای امیری اسفندقه در #دیدار_شاعران با رهبرانقلاب. ۹۸/۲/۳۰ 🎞 فیلم‌‌های شعرخوانی شاعران به مرور منتشر میشود، در👇 http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42608
شهید شو 🌷
💔 #میخوای_شهید_بشی⁉️ #دلشڪستھ_ادمین... مطمئن باش تا مثه شھدا نشی شهید نمےشی پس برو دنبال اینکه جو
💔 ⁉️ 👌 یکی از اساتید فلسفه و عرفان لبنان می‌گفت: "پیشرفتِ جهاد مغنیه در زمینه‌های مختلف، غیرمنطقی است؛ سرعتِ پیشرفتِ جهاد خارج از حد تصور است😳... جهاد مغنیه در دانشگاه نیز خیلی فعال بود.💪 او حدود ۸۰ تا ۱۰۰ نفر از دانشجویانِ دانشگاهِ آمریکاییِ بیروت را در زمینه‌های فرهنگی تحت آموزشِ خود قرار داده بود.✌️ در واقع جهاد نماینده‌ی فرهنگیِ حزب الله در دانشگاهِ آمریکاییِ بیروت بود. دانشجویانی که با تمام وجود دوست دارند شخصیتی مانند جهاد داشته باشند؛ حتی در لباس پوشیدن هم سعی داشتند مانند جهاد شوند.😍 جهاد مغنیه وقتی وارد دانشگاه شد، ۱۸ تا ۱۹ سال داشت. واقعا جای تعجب دارد این همه تاثیرگذاری... جهاد به این نتیجه رسیده بود که اولویتِ اول، است.👌 او قدم نهادن در مسیر فرهنگی را می دانست"... 💞 @shahiidsho💞
💔 با دست خالی آمده ام محضر شما رحمی کنید بر من و بر این ندارےام دست دلم دخیل پـَرِ چادر شماست بانو! چه دیدنےست منو بےقرارےام... درب ورودی حرم عقیله... #سېڍتےزينب❤️ #آھ_اےشھادت... #زێڼبيۿ_ڍلمـ_برٲټ_تڼڴ_ۺڈۿ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 90 با تعجب بهم خیره شد و سرش رو تکون داد! -شب بخیر!! این رنج من بود، پس باید میپذیرفت
.... 91 حرف‌های مرجان دوباره پتک شده بود و به سرم میکوبید. راست میگفت! آرامش داشته باشم که چی بشه!؟ آخرش که چی؟؟؟! رفتم سراغ دفترچه های روی میز. دوباره باید سوالی رو که سعی داشت مغزم رو منفجر کنه،مینوشتم. « آرامش!؟» به دنبال جوابش تو نوشته های قبلیم گشتم، چندتا جمله پیدا کردم! « آرامش نداشته باشی، نمیتونی به هدفت برسی!» آرامش!؟ هدف!؟ « برو ببین برای چی خلق شدی؟! » « تو رو آفریده برای خودش! » « چرا به شکل انسان خلقت کرد!؟ » « تو انسان نشدی که بری دنبال هرچی که دلت میخواد!! انسان شدی که بگذری از دل بخواهی های خودت! » یه صفحه جلوم بود، با دو تا سوال و چهار تا جمله! اینقدر حرف مرجان فکرم رو درگیر کرده بود،که همه اتفاقات چنددقیقه پیش از یادم رفت!! انگار همه چی به هم گره خورده بود. دوباره دفترچه ی سجاد رو باز کردم. باید جواب سوال‌هام رو پیدا میکردم! « تو باید به تمام تمایلاتت برسی! خودت رو محدود به چندتا میل پست نکن! تو ارزشت خیلی بالاست و هدفت هم خیلی با ارزشه. پس از علایق سطحی خودت بگذر تا به علایق باارزش و عمیقت برسی!!» مغزم مثل یک بمب ساعتی شده بود،که هر لحظه منتظر بودم منفجر شه. نمیفهمیدم چی داره میگه!! سرم رو تو دستام گرفتم و خودم رو انداختم رو تختم. نمیتونستم درک کنم که منظورش چیه! حالا به اون پازل ،کلمات تمایلات عمیق و تمایلات سطحی هم اضافه شده بود. کلمه ی تمایلات عمیق خیلی به نظرم جذاب میرسید. دلم میخواست بدونم این تمایلات چیا هستن! چشم هام رو بستم. هرچقدر سعی کردم به چیزی فکرنکنم،نشد! دلم میخواست زودتر این معما حل شه. باید خودم رو از این بلاتکلیفی و گیجی خلاص میکردم. خودم رو به کیفم رسوندم و بسته ی سیگار رو برداشتم. روشنش کردم اما... انگار یه گوشه از مغزم روشن شد! گرفتمش جلوی صورتم. "من الان دلم میخواد تو رو بکشم. یعنی به تو میل دارم. اما تو، چیز باارزشی نیستی. پس یک میل سطحی هستی!!" و مثل اینکه چیز مهمی کشف کرده باشم، لبخند پیروزمندانه ای روی لبم نقش بست.😏 خاموشش کردم و انداختم تو سطلی که زیر تخت قایم کرده بودم! "خب من الان از یک علاقه ی سطحی گذشتم و کاری رو که دلم میخواست انجام ندادم. حالا باید چه اتفاقی بیفته؟ تمایلات عمیق و هدف و اینجور چیزا چی میشه!!؟" متفکرانه چندبار طول و عرض اتاق رو طی کردم و رفتم تو تراس. احساس میکردم مغزم نیاز به هواخوردن داره تا راه بیفته. با وجود اینکه شب بود، اما آسمون از حد معمول روشن تر بود. ماه پر نورتر از همیشه به نظر میرسید. دوباره برای حل معمام، نیاز به نوشتن داشتم.رفتم تو اتاق و با دفترچه ها و یه صندلی برگشتم. دفترچه ی خودم رو باز کردم و به دو بخش تقسیمش کردم. تمایلات عمیق و تمایلات سطحی! اکثر تمایلاتم رفت تو بخش سطحی و فقط چند مورد تو قسمت تمایلات عمیق نوشته شد! مثل : آرامش ، کمال و نامحدود بودن... همون چیزایی که همیشه برام جذاب و رویایی بود. هنوز کاملا معنای این کار رو نمیفهمیدم. اما اگر واقعا چیزی که سجاد نوشته بود، درست بود، پس امتحانش ضرر نداشت!! « اگر تونستی از روی تمایلات سطحی خودت عبور کنی، به طرف تمایلات عمیقت میری. اونوقت از تمام لحظات زندگیت لذت میبری! » "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #چله_ی_شھدایی #عاشقانه_شھدایی 💞 #یادت_باشد...💕 این جمله برای من و تو باید معنای دیگری داشته با
💔 💞 "ناصر…؟؟؟" _جانم... امشب چقدر خوشگل شدے... خندید... صورتشو برگردوند... رفت سمت ساکش و گفت: "امشب چت شده اکرم…؟" راه رفتنش با همیشہ فرق داشت… حرف که زدنش... منو یاد اولین باری مینداخت که خونہ حاج آقا دیده بودمش... "ناصر…؟ _جانم... "بهم قول میدی رفتے شفاعتمو بکنے...؟" زل زد تو چشام و گفت: "اونے که باید شفاعت ڪنه تویی خانومم... اما اکرم جان... جووون ناصر... اگه نیومدم، دنبال جنازم نگرد..." سرمو گذاشتم رو پاش... باهق هق گریه گفتم: "بس کن ناصر... اینو ازم نخواه... بذار یادگاری داشته باشم..." مکثی کرد و سرمو گرفت بالا... سفیدے چشاش سرخ شده بود... گفت: "میدونستے شهدایی که جنازشون برنمیگرده... حضرت زهرا(س) میاد پیش جنازشون... دوست داری تو تشییع ناصرت... حضرت زهــرا(س) باشه یا آدمای دیگه...؟" بغضمو قورت دادم... "باشه...قبول… ولی یه شرط داره... قول بده... حوری های بهشتی رو که دیدی... دست و دلت نلرزه...!"️ زد زیر خنده و گفت: "امون از دست تو...حوری کیه بابا... من اکرممو با دنیا عوض نمیکنم..." گفتم: "آره میدونم ناصر… صورتاشونو که ببینی... با اون لباساے حریر... دیگه اسم اکرمم یادت نمیاد..." گفت: "همه شونو میزنم کنار و میگم... "برید...من فقط خانومم... اکرممو میخوام..." دیگه نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم... چشاشو ریز️ کرد و گفت: "اکرم... شهید شدم...گریہ نکنیاااا..." قول ندادم…گریه کردم و گفتم : "بسـه…مگه میشہ آدم تو یه روز... همه کسش رو از دست بده و گریہ نکنه..." دلم میخواست صبح نشہ... دلم میخواست تا ابد کنارش همینطورے بشینم و…نگاش کنم…️ صبحونہ شو که خورد... سمیه رو بغل کرد و بوسید... گفتم: "میذاری چادر سر کنم، باهات بیام دم در...؟" خندید و گفت: "من که حریفت نمیشم خانوم خونم... وقتی رفت...دلم آشوب شد... تو گوش سمیہ گفتم: "مامانے...بابا ناصر رفتااااا... خوب نگاش کن... 💕 @a @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستــ_و_ششـم چله رو به یاد #شھیدعبدالرسول_زرین💞 #شھیدامید_اکبری💞 #شھیدم
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستــ_و_هفتم چله رو به یاد #شھیدسیدرضا_طاهر💞 #شھیدحاج_علی_قوچانی💞 #شھیدسعید_چشم_براه💞 + رفیق شھیدمون❤️ شروع مےکنیم ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. و موثر باشیم در ظهور امام #دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖 #زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن در طول روز هم با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا با هشتک #چله_ی_شھدایی میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊 #التماس_دعاے_شھادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕 #همسنگرےها! #جانمونین☝️ یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی نگی دیگه نمیخونم‼️ دوباره شروع کن💪 این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓ تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️ #ان_شاءالله #تصویربازشود👌 #نذرمهدےفاطمه❤️
💔 یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ ... گفتی که گُنه کنی به #دوزخ بَرَمَت ... این را به کسی گو که #تُ را نشناسد ... #باڪریمان_کارها_دشوار_نیست... #آھ... 💕 @aah3noghte💕
lll_1556725094_Karimi-BaRoyeSiah5B1285D(1).mp3
5.88M
💔 بارویِ سیاه.. باگریه و آه.. از راه اومدم..من خیلی بدم..من دیراومدم.. [دستمو بگیر،،من نابلدم..] #محمود‌کریمی💚 #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 و عمق عشـق هیچــــوقت فهمیده نمے شود، مگر در زمانِ فـراق ... و افســـوس ، نمےرسد بہ خداحافظے ، زبان از بُغـض ... خوشا بہ حال تـو ڪہ مسافـر آسمانی... و عشـق همیشه با دمشق هم قافیه مےشود.... #شھیدجوادمحمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 😍🌱🌸تنها یاد که ارامش بخش 😍 ۲۸ 💕 @aah3noghte💕
💔 آرزویے بود که روزگاری مشترےهای بسیار داشت... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #امام_خامنه_ای: دعای روزهای ماه رمضان دعای خوبی است، در آن چیزهای زیادی از خدا خواسته شده. 👈نج
💔 #برخورد_اراده‌ها یعنی تکرارعاشورا ؛ یعنی بیعت نکردن با یزید زمان ؛ یعنی‌ما همچنان ایستاده ایم ؛ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ؛ تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود #فداےسیدعلےجانم❤️ #آھ_اے_شھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 در قم چه خبر است⁉️ 👈سید محمد خاتمی، یکی از رئوس #فتنه ۸۸ به بهانه عیادت از آقای گرامی وارد شهر قم شد! 👈👈سید صادق شیرازی، مرجع انگلیسی هم به عیادت آقای گرامی در قم رفته است! 👈👈👈این انتقاد به خود آقای گرامی نیز وارد است که چرا اجازه داده است این افراد معلوم الحال به بهانه عیادت، از وجهه او سوءاستفاده نمایند !!!! #اندڪےبصیرت #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #امام_خامنه_ای: با حالت روزه‌داری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزه‌داری، در شبها و نیمه شبها تلاوت
💔 آیت‌الله شهید صدوقی، از آب حوض وضو می‌گرفت محاسنش را عطر و شانه می‌زد کفش‌های واکس خورده‌اش را می‌پوشید و راهی مسجد می‌شد از توی بازار که رد می‌شد مردم می‌گفتند: " 😍... دکتر به آیت‌الله صدوقی گفته بود از تخت پایین نیاید و نمازش را هم روی تخت بخواند. که تمام شد گفت: " اگر می‌دانستم باید به خاطر جراحی چشم، شبی بدون سجده در برابر خدا سپری کنم؛ هرگز حاضر نمی‌شدم عمل کنم"...😇 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... سخت بود متولد و بزرگ شده شهری باشی و برای رزمنده های یک شهر دیگـر فرماندهی کنی نه اینکه زیر بار حرفهایت نروند... نه؛ اما بلاخره آداب و رسومشان را که نمےدانستی و همین کار را کمی سخت مےکرد... اما محمود همراه احمد متوسلیان لشکر۳۲ انصارالحسین را تاسیس کردند و حالا این جوانِ انقلابیِ ذوب شده در نهج البلاغه خلاصه زندگےاش شده بود، عمل به این فراز نهج البلاغه که "اگر توانستید شناخته نشوید، پس چنین کنید!" او و چند تن از دیگر همرزمانش آنچنان شناساییِ دقیقی از مواضع دشمن داشتند که عملیات بیت المقدس، به آزادی خرمشهر انجامید... و خودش در آستانه ورود به خرمشهر آسمانی شد... فرمانده مخلصی که اکنون هم به دنبال گمنامےست و مزارش، تفاوتی با مزار بقیه بسیجی ها ندارد... ... 📸گلستان شهدای اصفهان 💕 @aah3noghte💕