شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی ۲۸ مرداد ۵۹ صدیقه خسته از مداوای مجروحین، با دوستانش نشسته بود که نفوذی منافقین،
💔
#عاشقانه_شهدایی
قبل از آشنایی با محمد جواد به زیارتــ حضرتــ زینب(س) با خانواده ام رفته بودیمـ💚
روبروے گنبد حضرت زینبــ (س) بودیم
و من با بی بی درد و دلـ😇ـ میکردم
از او خواستم که همسری به من بدهد که به انتخابــ خودش باشد😌
البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژهـ😍ـ از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم سرباز خود حضرتــ زینب(س)قرار استــ مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود♥️
از سفر که برگشتیم،
محمد جواد به خواستگاریـ💐ـ من آمد
آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود.
تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود👌
حتی از جوانے و زمانیکه محصل بود،
در تابستانهایش کار میکرد.
تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگاری تا خرجـ😎ـ مراسم عروسی همه را خودش داد
بعد از آن شروع کرد به ساختن
همین منزلی که خانه ی من و فرزندانم هست.
سر پناهی که ستونهایش را
از دست داد...😔
تک تک مصالح و نقشهء منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشی ها همه وهمه به سلیقه ی من بود☺️
آخر محمد جواد همیشه میگفت که
"تو قرار است در این خانه بمانی نه من"😔😥
آرے همسرم! من بی تو در این خانه روزها را شبــ میکنم،
تنها به شوق دیدار تو در زمان ظهور امام زمان (عج)😍😭
#شھیدمحمدجوادقربانی
#عشق_آسمونی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕