eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 ✨برای اولین بار منتشر شد✨ رمان آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_سوم گفت: نه... این وقت شب کی
💔

✨برای اولین بار منتشر شد✨

 



همسرم ابتدا سجده کرد و بعد از دلجویی از من، نوزاد را بغل گرفت و چندین بار خدا را شکر کرد بعد زیر لب زمزمه کرد:
"محمدعلی، محمد شریف، محمدمهدی، محمدرضا... این هم "


غلامحسین عهد کرده بود هر پسری خدا به او عطا می کند اسمش را محمد بگذارد... وقتی نام محمدحسین بر زبانش جاری شد، ناخودآگاه مظلومیت و محبوبیت حسین بن علی علیه السلام به ذهنم آمد.


حدود بیست و دو ماه بعد از تولد محمدحسین دوباره آثار بارداری در من پیدا شد ولی چون با تولد محمدحسین به آرامش رسیده بودم و او کودکی، آرام و جذاب و زیبا بود، عکس العملی نداشتم... به همسرم گفتم: "یک حامی و همراه برای محمد حسین تو راه دارم"

غلامحسین در حالی که چای را در نعلبکی می ریخت گفت: "راست می گی؟ الحمدلله..."


دوران بارداری گذشت و من در سی و شش سالگی  را به دنیا آوردم.
محمدحسین آن قدر عزیز و دوستداشتنی بود که به دنیا آمدن محمدهادی و بعد از آن نعیمه ، او را از آغوش من جدا نکرد...



تعدد بچه ها هیچ زمان از بار تربیتی آنها کم نمی کرد و من با جدیت به تحصیل بچه های بزرگتر رسیدگی می کردم و از آنها می خواستم به تکالیف بچه های کوچتر رسیدگی کنند.



یک روز من و غلامحسین لب حوض نشسته بودیم و بچه ها سرگرم بازی بودند. به او گفتم: "آقا! دقت کردی چقدر بچه ها با هم متفاوتند... در بین بچه ها هوش و ذکاوت محمدحسین با همه بچه ها فرق دارد"


خندید و گفت: "بین بچه ها تفاوت نگذار خانم!"

گفتم: "تفاوت نیست! خدا می داند همه شان را دوست دارم اما محمدحسین چیز دیگری است... حالا می بینی"



مهرماه ۱۳۴۶ بودکه همسرم دست محمدحسین را گرفت و او را در مدرسه ای که خودش مدیر آن بود، ثبت نام کرد. ظهر که برگشت دیدم تنها آمد.

پرسیدم: تنهاآمدی؟


گفت: بله. مگر قرار بود کسی همراه من باشد؟


با نگرانی گفتم: بله! مگر بچه ها در مدرسه شما نبودند؟ خب! شما که ماشین داشتی بچه ها را هم می آوردی...


... 
...



💞 @aah3noghte💞