eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#او_را... 114 زهرا گفت...واقعا حرفای مامانم درست بود. خیلی پشیمونم که چندسال تو تخیل و توهم زندگی
.... 115 بعد از اتمام سانس رفتیم رختکن و مشغول پوشیدن لباس هامون شدیم. زود لباس هام رو پوشیدم و ساکم رو بستم .اما زهرا هنوز جلوی آینه مشغول صاف کردن لبه ی روسریش بود. رفتم روبه روش و به دیوار کنار آینه تکیه دادم و با دقت به حرکات دستش و کارایی که انجام میداد نگاه کردم! -تو که آخرسر میخوای چادر سر کنی،چیکار داری اینهمه با این روسری هات ور میری آخه؟ -چه ربطی داره؟مگه چادری‌ها باید شلخته و نامرتب باشن!؟ -خب این لذت سطحی نیست؟؟ -نه دیگه،همه لذت ها که سطحی نیستن! آدم باید یاد بگیره میل هاش رو مدیریت کنه. مثلا وظیفه ی یه شیعه اینه که مرتب و تمیز باشه،حتی اگر میلش نکشه. پیامبر دو سوم درآمدشون رو به عطر میدادن!! این لذت،وقتی میشه لذت سطحی بد که این چادر از سرم بره کنار،خودم رو نشون بقیه بدم .اینجوری هم برای خودم یه لذت سطحی درست کردم ،هم برای همه مردایی که من رو میبینن! -خب نبینن! -نمیشه که!خودت وقتی میری بیرون میتونی همش زمین رو نگاه کنی؟؟ -نه ولی...یه نفر رو میشناختم که فقط زمین رو نگاه میکرد!😞 -خب دمش گرم. همینه دیگه. وضع جوری شده کسی که بخواد پاک بمونه،همش مجبوره کف خیابون رو نگاه کنه!!ولی خود این بنده خدا هم یه لحظه سرش رو بیاره بالا با انواع و اقسام مدل ها رو به رو میشه! -خب آخه به ما چه که اونا نگاه میکنن!؟ 😏😒 -ببین زن با بدحجابی،فقط به یه لذت سطحی خودش جواب مثبت میده،اما هزارتا نیاز سطحی رو تو دل مردا بیدار میکنه... یادته یه بار گفتی وقتی درگیر لذت‌های سطحی بودی،آرامش نداشتی؟؟ ما نباید آرامش مردم رو ازشون بگیریم.ما در قبال آرامش هم مسئولیم.مگه نه؟؟ -خب...اوهوم! از استخر خارج شدیم،همه ذهنم درگیر حرف زهرا بود .من هنوزم از اینکه نگاه مردا روم زوم میشد،لذت میبردم. من حتی آرایشم رو هم ترک کرده بودم،اما واقعا سخت بود گذشتن از این یکی لذت. خصوصا که حسابی هیکلم رو فرم بود و حتی دخترا هم گاهی بهم خیره میشدن یا حسودی میکردن! -بیا بشین برسونمت! -نه ممنون.قربون دستت.مترو همینجاست. -از دست تو!باشه عزیزم. هرطور راحتی. زهرا؟؟ -جان دلم؟ -تا حالا هیچ‌کس اینجوری برام از حجاب نگفته بود!همیشه با تشبیه به شکلات و آبنبات و از این مزخرفات ، راجع به حجاب حرف میزدن .اما خودت که میشناسی منو،تا حرفی منطقی نباشه بهش عمل نمیکنم و اگر حرفی منطقی باشه،نمیتونم بهش عمل نکنم!! -خداروشکر عزیزم .ترنم حواست به این روزات باشه. تو مثل یه نوزاد تازه متولد شده ای!باید حساب شده رفتار کنی. نه از خودت توقع زیادی داشته باش،نه طرف چیزایی که ممکنه بهت آسیب بزنه،برو. کمکم خواستی ،آبجیت در خدمته! با لبخند بغلش کردم -الهی قربون آبجیم برم.بودن تو خیلی به من کمک کرد.شاید اگر تو نبودی،خیلی سخت میشد برام تحمل این تغییرات... -از من تشکر نکن.از اون بالاسری تشکر کن که اینقدر هواتو داره! با لبخند آسمون رو نگاه کردم -آره،واقعا ممنونشم. بوسش کردم و از هم جدا شدیم "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 خدایا آنکس را که عاشق کرده ای اینچنین دلتنگ نخواه😔💔 #آھ_ڪربلا #صلےالله_علیڪ_یااباعبدلله 💕 @aah3noghte💕
💔 #ایھاالارباب من خورده ام زمین كه زمین خورده ات شوم ... نوكر، بدونِ اذنِ شُـــــما پا.. نمیشود !! #صلےالله_علیڪ_یااباعبدلله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 ... بعضےها تا از دنیـا مےروند، تازه عزیز مےشوند زنده ها تازه مےفهمند چقدر حیف شد که او از دنیا رفت بعضےها را ولی در این قاعده نباید حساب کرد آنھایی را مےگویم که از همیشہ، عزیز بوده اند آنھایی که جوری زندگی کردند که حتی اخم و دعوا کردنشان را هم به جـان مےخری و حالا که نیست، حاضری جان بدهی برای یڪ لحظه، بودنش اما از همان استثناهاست همان بعضےها که خیلی خوبند همان بعضےها که حالا دیگر جای خالےش، تحمل نمےشود فقط باید بسوزی و بسازی و بر احوال رفیق دیرینـ ت، غبطه بخوری او که رفت "عِندَ مَلیِکً مُقتدر" بدا به حال ... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 دیداری که خیلی خبرساز شده از اینکه #آقاسیدعلے ترامپ را قابل جواب دادن، ندانسته اند که بگذریم
💔 همه جا از مقایسه زبان بدن، نخست وزیر ژاپن در مقابل #آقاسیدعلی و روحانی نوشتند اما شما مقایسه زبان بدن رهبر انقلاب در برابر ابرقدرت‌های اقتصادی جهان و خانواده شهدا را در این عکس ببینید👌 #فداےسیدعلےجانم❤️ #تنهاابرقدرت😍 #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 آن كس كه به زعم خويش، عارف باشد غـــــــوّاص به درياى معــــــــــارف باشــــــد روزى اگر از حجــــاب آزاد شــــــود بيند كه به لاک خويش واقف باشد #شعرازدیوان_اشعار_امام_ره ┄┅══✼♡✼══┅┄ #امام_خمینی #اشعار 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 قسمت هفتم #بےتوهرگز ❤️ 🚫این داستان واقعےاست🚫 #احمقی_به_نام_هانیه پدرم که از#داماد_طلبه اش متن
💔 قسمت هشتم ❤️ 🚫این داستان واقعی است🚫 با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا می خواستیم برای جهیزیه بریم بیرون امکان داره تشریف بیارید؟ _شرمنده ، کاش زودتر اطلاع می دادید من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام هر چند، ماشاء الله خود خانم خوش سلیقه است فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره حیطه ایشونه اگر کمک هم خواستید بگید ، هر کاری که بود، به روی فقط لطفا باشه اشرافیش نکنید!!😅 مادرم با چشم های گرد و بهم نگاه می کرد،😳 اشاره کردم چی میگه ؟ از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت میگه با خودت بخر،😉 هر چی می خوای دوباره خودش رو کنترل کرد این بار با بیشتری گفت: علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن تا هم وقت کمه و ... بعد کلی تشکر، گوشی رو قطع کرد هنگ کرده بود چند بار تکانش دادم چی شد؟ چی گفت؟ بالاخره به خودش اومد، گفت خودتون برید دو تا خانم و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ای اجازه بگیرن برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم فقط خریدهای بزرگ همراه مون بود برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت شما باید راحت باشی باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه! یه مراسم ساده یه ساده یه شام ساده حدود 60 نفر مهمون پدرم بعد از خونده شدن و دادن امضاش رفت برای عروسی نموند ولی من برای اولین بار خوشحال بودم علی جوان آرام، طبع و بود...😍 ...... 💕 @aah3noghte💕
💔 اینجا به وقت #بےقراری... #زیارت_مجازی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 مثل آن خوابی که حتی قابل توضیح نیست عشق، شیرین است ...اما قابل توضیح نیست #منم_باید_برم #پروفایل #مدافعانه💪 #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 ... جوان بود بسیجی و آتش به اختیار حامی ولایت ۱۸ ساله فتنه بود در فضای غبارآلود فتنه، ماشینی به عمد، او را زیر گرفت از ناحیه پهلو به شدت آسیب دید روز ۲۵ خرداد ۸۸، به شهادت رسید و نخستین شهید فتنه ۸۸ لقب گرفت درست مانند نخستین مدافع ولایت در سن ۱۸سالگی به شهادت رسید... ... ... 💕 @AAH3NOGHTE💕
همسنگری ها مخصوصا ادمینای محترمی که داخل کانال هسین لطفا بیو کانال یه نگاه انداخته بشه😍 زین پس ‼️😌☝️ تا اطلاع ثانوی😊😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#او_را.... 115 بعد از اتمام سانس رفتیم رختکن و مشغول پوشیدن لباس هامون شدیم. زود لباس هام رو پوشید
... 116 سوار ماشین شدم،اما روشنش نکردم.هنوز داشتم به حرف های زهرا فکر میکردم! من وارد یه جنگ شده بودم. یه چیزی تو وجودم داشت دست و پا میزد که "این یکی دیگه نه!" و مغزم فرمان صادر میکرد که "به هدفت فکر کن!به برنامه ای که باید طبق اون پیش بری تا رشد کنی!" من وارد یه جنگ شده بودم. جنگی که تمامش برام تازگی داشت! جنگی که معنی تمام علاقه هام رو عوض کرده بود و حالا داشت زور میزد که بهم بفهمونه معنی رشد و پیشرفت رو هم تا به حال اشتباه گرفته بودم! من وارد یه جنگ شده بودم. جنگی که هر دو طرفش تو وجود خودم بود!و برای پیروزی هر کدوم این خود ها،باید اون یکی رو شکست میدادم! جنگ سختی بود اما خودم هم میدونستم تمام پز من به اینه که لجباز و گوش به حرف دلم نیستم! هرچند خودمم میدونستم همیشه اینجوری نیست و خیلی وقتا جلوی دلم وا دادم اما همیشه دلم میخواست بخاطر کلاسش هم که شده،عقلانی رفتار کنم! دلم بابت اینکه دوباره داشت زیر پای عقل و منطق له میشد،غرغر میکرد و سعی داشت پشیمونم کنه. نمیدونستم چیکارش کنم! فقط زیرلب گفتم "خفه شو که تا الانم هرچی کشیدم،از دست تو بوده!" و راه افتادم سمت امامزاده صالح(علیه السلام) عاشق بازار قدیمی تجریش بودم. تو کوچه های باریکش پی یه مغازه میگشتم و هر از گاهی،جلوی مغازه های مختلف نگاهم به ویترین ها گره میخورد. تا اینکه بالاخره پیداش کردم. یه خانم تقریبا میانسال پشت میز نشسته بود که با ورودم ،با لبخند بلند شد بهم خوش‌آمد گفت. با مهربونی لبخندش رو پس دادم و تشکر کردم. وسط اون همه چادر مشکی گم شده بودم که به دادم رسید! -چه مدلی میخوای عزیزم؟ با خجالت گفتم -نمیدونم.قشنگ باشه دیگه!! -خب از کدوم اینا بیشتر خوشت میاد؟! -نمیدونم واقعا!بنظر شما کدوم بهتره؟ رفت سمت یه گوشه ی مغازه، -بنظرمن این دوتا خیلی خوبه! رفتم جلو،راست میگفت. بنظرم خیلی شیک و قشنگ بودن! یکیشون رو انتخاب کردم. "محدثه افشاری" @AAH3NOGHTE @RomabeAramesh ‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی محمد در آخرین پیامک ، برایم نوشته بود : « هرجا باشم عاشقتـم ایران باشم یا خارج
💔 آن روز همين كه پايش رسيد به خانه در را که باز كرد و چشمش افتـاد به مصطفی؛ زد زير خنـده؛ قـاه قـاه.😂😂 مـصطفی بـا تعجـب پرسـيد: «چـرا ميخندي؟»😳🤔 «غاده» كه از خنده چشمهايش به اشك نشسته بود گفـت: «مـصطفي تو كچلی؟ من نميدانستم!» آن وقت مصطفي هم شروع كرد به خنديدن. حتي قضيه را براي امام موسي صدر هم تعريف كرده بود. از آن به بعد آقاي صدر همـين كـه چـشمش بـه مـصطفي مـي افتـاد مي گفت: «شما چه كار كرديد كه «غاده» شما را نديد؟»😉 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 گنج، همیشه در خرابه است😏 پاسخ یک سلبریتی #تصویربازشود #آھ_ز_بےبصیرتی 💕 @AAH3NOGHTE💕 #انتشارحتماباذکرلینک
💔 فریاد کشیدیم که دلدار کجاست؟ آرام کسی گفت که "در کرببلاست" #صلےالله_علیڪ_یااباعبدلله #آھ_ڪربلا 💕 @AAH3NOGHTE💕
💔 ... بگذار هر کسی برای زندگےش یک اسطوره انتخاب کند بگذار قهرمان زندگی هر کسی، هر که مےخواهد باشد... اما بگویمت☝️ اسطوره و قہرمان زندگی من ! تویی که فرمانده بودی اما وقتی دیدی جان نیروهایت در خطر است به دل خطر زدی جانت را فدا کردی تا آنها زنده بمانند... تویی که بارها گفته بودی اسیر دواعش نمےشوم چه شد که آن روز بر اسارت راضی شدی؟ مےدانستی که با اسیر شدنت جان بقیه حفظ مےشود جواد! هر چه بیشتر فکر مےکنم، مےبینم تو اصلا برای خودت هیچ چیز نخواستی... این همه فداکاری؟ این همه از خودگذشتگی؟ این همه ایثار؟ کاش در ایثار و گذشت و فداکاری به تو مےرسیدم، قهرمان من! کاش من هم مےتوانستم از جانم بگذرم تا افرادی، زنده شوند با این از جاڼ گذشتن کاش... عاشقی کار هر کسی نیست... توی قصه عاشقی، همیشه بازنده ایم... ... 💕 @AAH3NOGHTE💕
💔 و چه خوش فرمود: مراقب اون گوشه گوشه های دلـــ💔ـــتون که خالیه باشین⚡️ نکنه نکنه نکنه با پــُـر بشه‼️ خوب مےگفت... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا