eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 درمان آن دردهـا که به هیچکس نمـی‌توان گفت، در دستـــ های توست ما را محتاج دست هـای درد‌ناشنـاس مکن
همیشه که نباید به خاطر حال خوبمون خدا رو شکر کنیم گاهی هم خدا رو به خاطر اینکه حالمون از این بدتر نشد شکر کنیم.... خدایا شکرت❤
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم یکی از معاویه های نهضت را مشاهده میکنیم برداشت آزاد از این عکس..
💔 رفیقان می‌روند نوبت به نوبت خوش آن روزی که نوبت... شهادتت مبارک آقا مجتبی خوش اخلاق و بامعرفت سلام مارم برسون به ارباب و رفقا... بهشون بگو خیلی بی معرفتید سراغ ماروهم نمیگیرید قرارمون این نبود! قرار بود که...😢... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
💔 این داستان، واقعی‌ست یک بار یکی از بچه‌ها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا 45 روز دیگر می‌رویم .✌️ (در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود.) بچه‌ها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم. به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو می‌خواهی رسیدی خانه‌ات، چه کار بکنی؟ گفت:«من با شما نمی‌آیم. چون قبل از می‌میرم. شما در این اردوگاه برای من عزاداری می‌کنید. جنازه‌ام را دور اردوگاه می‌کنید.»😌 بچه‌ها در جوابش گفتند: «همه حرف‌هایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمی‌کنیم. تشییع جنازه را که نمی‌گذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثی‌ها برای آقا (ع) که در کشور خودشان دفن است نمی‌گذارند عزاداری کنیم، چطور می‌خواهند بگذارند برای تو کنیم؟»🤔 سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت... در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاه‌ها که معمولاً 6 ماه یکبار توی اردوگاه‌ها سرکشی می‌کرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمی‌دانم چطور شد که آن عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازه‌ی اسیر اقدام نمی‌کرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظره‌ای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق.😇 هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهره‌اش را فراموش نمی‌کردیم. همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت: «لا بالموت...هذا ... والله الاعظم هذا شهید...» دیگر باورش شده بود که این است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت: «برای این شهید باید روز عزاداری کنید و دستور می‌دهم بدنش را دور تا دور اردوگاه کنید.» او که این‌ها را می‌گفت بچه ها گریه می‌کردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانی‌ها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمی‌توانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟ جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر می‌رویم. گفت: شما از کجا این حرف را می‌زنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت: «اگر او گفته پس درست است.» 🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶 راوی: حسن یوسفی 📖 سیری در زمان - جلد سوم - صفحه 545 الی 546 🖊تحقیق وپژوهش:استاد مهدی امینی ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 وقتی خدا بخواد یکی رو رسوا کنه... ... 🏴 @aah3noghte🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هفتاد_و_هفت آسانسور محمدحسین از
💔
✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

تخت خالی


یک روز صبح، تصمیم گرفتم به ملاقات محمدحسین بروم، ولی چون کار داشتم و وقتم تنگ بود، دقایقی کنارش نشستم.

 کمی که با هم حرف زدیم، بلند شدم و خداحافظی کردم. 
بیرون که آمدم، به خودم نهیب زدم این چه جور ملاقاتی بود؟ آتش نمی بردی! خب! یک کم از وقتت را به محمدحسین اختصاص می دادی! تصمیم گرفتم عصر برگردم و یک دل سیر کنارش بنشینم.


بعد ازظهر وارد بیمارستان شدم و سراسیمه خودم را به اتاقش رساندم. با کمال تعجب دیدم که تخت خالی است و از محمدحسین هیچ خبری نیست.

 اول گمان کردم او را برای کار های درمانی، عکس و یا آزمایش بردند. از پرستار پرسیدم:« ببخشید! این بیمار ما، آقای یوسف اللهی، کجا هستند؟ مرخص شدند؟»


پرستار گفت :«نخیر! مرخص نشدند، شما نسبتی با ایشان دارید؟»
گفتم :«بله! همرزم بنده است.»
خندید و گفت :«راستش ایشان فرار کردند.»


فهمیدم که حال و هوای جبهه و عملیات کار خودش را کرده. محمدحسین طاقت نیاورده و از بیمارستان رفته بود.


... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 من دوست دارم یا رضاجان، در محرّم اینجا عزاداری کنم... در گوشه‌ی صحن... ... 💕 @aah3noghte💕
14000214-20-hale-khoob-Low.mp3
6.63M
💔 💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب ۲۰ 🌹 استاد پناهیان ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 #بین_الحرمین یک راهِ ناتمامه یک حس مبهم در آنجا به سراغت می آید... دلت ، شور عجیبی دارد حسّی ناگ
💔 امشب، حرامیان مسلمان‌نما آب را به روی حرم اهلبیت علیهم السلام بستند و آز زمان که تاریخ، تکرار شد تکفیری‌های مسلمان‌نما حامیان ِ حرم عمه سادات را لب تشنه به شهادت رساندند... ... 🏴 @aah3noghte🏴
65bf97f717-5d73975e7a1ed81a008c5c90.mp3
19.13M
💔 میخوام مرد نبرد شم میخوام مثل عمو شم میخوام تا که منم با سه شعبه روبرو شم ... ... ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 تمام هفته اگر یا حسیــن مےگویم دوشنبه ها ز لبم یا حســن نمےافتد... "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ
💔 سازیم به قبرت حرم و درب و مناره زهرا ڪند آهسته به نجّار اشاره بر درب حریم حسنم نڪوبید مؤمن نخورد نیش ز یڪ لانه دوباره "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌وَرَحْمَةُ اللّهِ‌وَبَرَكاتُهُ" :)🍃 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَ وَجَدَكَ ضالاًّ فَهديٰ و تورا ره گم كرده و حيران يافت ؛ پس هدايتت كرد . سوره ضحی، آيه ٧ ... 🏴 @aah3noghte🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 | اثر خون 🔶 آدم باید توی زندگیش موثر باشد 🔰 آخرین کلیپ از مجموعه برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ای کاش سرزمین منم اینگونه بابا داشت... حرف یک دختر افغان ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 خدایا شکرت به خاطر آنچه شد و نشد...🙃
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۸۴) لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْد
✨﷽✨ (۲۸۵) آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ پيامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ايمان دارد و همه مؤمنان (نيز) به خدا و فرشتگان و كتاب‌ها (ى آسمانى) و فرستادگانش ايمان دارند (و مى‌گويند:) ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمى‌گذاريم (و به همگى ايمان داريم) و گفتند: ما (نداى حقّ را) شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانيم) و بازگشت (ما) به سوى توست. ✅ نکته ها در اين آيه اصول دين (توحيد، نبوّت، معاد) بيان شده و در آيه بعد، آمادگى انسان براى انجام تكاليف الهى و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح مى‌شود. لذا در حديث آمده است كه اين آيه و آيه بعد ارزش خاصّى دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است. تكريم پيامبر لازم است و حساب رسول اللّه صلى الله عليه و آله از ديگران جداست. لذا در اين آيه ابتدا نام رسول خدا و ايمان او آمد و سپس نام مؤمنان و عقايد آنان. 🔊 پیام ها - تبلور مكتب در رهبر است. «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ» - مبلّغان دينى بايد به آنچه دعوت مى‌كنند، باور داشته باشند. «آمَنَ الرَّسُولُ ...» - نزول كتب آسمانى، براى پرورش وتربيت انسان‌هاست. «مِنْ رَبِّهِ» - ايمان به همه انبيا لازم است، چون تمام انبيا يك هدف دارند. «كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» - زمينه‌ى دريافت مغفرت الهى، ايمان وعمل است. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا» - در كنار ايمان و عمل، باز هم بايد چشم اميد به رحمت و غفران الهى داشت. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا» - بخشش، از شئون ربوبيّت وزمينه‌ى پرورش است. «غُفْرانَكَ رَبَّنا» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 الهی به مشك پاره پاره علمدار حسین
💔 سرش بھ سینه بابا، تنش به زیر عبا چه با وقار از آن ازدحام بر می گشت .. سلام بر طفل رضیع ... ... ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم رفیقان می‌روند نوبت به نوبت خوش آن روزی که نوبت... شهادتت مبارک
💔 چه خون ها که برای به اهتزاز درآمدنت بر زمین جاری شد سرخی تو از میلیونها لیتر خون شریف ترین انسانهای این سرزمین ، سبزی ات از صفا و دعای صاحب نفسان و عاشقان علی و فاطمه و سفیدی ات از طینت پاک مردمانت است !!! روزی که تورا آتش زدند حاج قاسممان خون گریست بیاد رفیقانی که زیر تکانهایت روی زمین افتادند و بعضی برگشتند و بعضی همچنان عاشق گمنامی و زیر خاک هایت مانند چین و چروک تکان هایت چه بالاها و پایین هایی که ندیدیم و امید داریم به بالارفتنت به دست کسی که همه چشم های منتظر ، منتظر آمدنش هستند... تو دیگر پرچم ی سرزمین خاص نیستی ! تو نشانه غیرت و شرف و شجاعت بچه هایی هستی که غریبانه و با دست خالی جلوی همه مستکبران عالم ایستادند و پوزه همه را به خاک مالیدند اما یاری نشدند توسط مزدوران داخلی و شیفتگان پرچم های دور دست ها ... با هر تکانت یاد میکنیم رشادت شیر بچه های خمینی و خامنه ایی عزیز، که تورا بارها و بارها درآغوش کشیدند و با اشک هایشان غسلت دادند و متبرکترت کردند ... به گمانم یکی از شاهدان صحنه قیامت تو هستی، تو! ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 ، خوب می دانست کجا را نشانه بگیرد خوب می دانست چه کند تا علیه السلام زودتر از پا بیفتد😔 اصلا برای همین سه تیر بیشتر به کربلا نیاورده بود هر سه را هم زهرآگین کرده بود اما من می گویم اگر زهرآگینشان هم نمی کرد اثر خودشان را می گذاشتند... در شکستن کمر امام... کسی چه می داند تیری که بر گلوی علی اصغر نشست، با اربابمان چه کرد؟ یا در ، آنجا که برادرش عباس را در خون غلتیده دید چه شد که از دل ارباب برخاست و ناله زدند "الآن اِنکسَرَ ظَهری" نمی دانم... نمی دانم سوزش قلب ارباب با دیدن عزیزان به خون تپیده اش بیشتر بود یا آن زمان که تیر حرمله به قلبش نشست... اما این را خوب می دانم که فقط دیدن تیرها به دست حرمله، برای خم کردن قامت زینب، بس بود... 🥀 ... ... ... 🏴 @aah3noghte🏴