eitaa logo
شهید شو 🌷
4.5هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
4هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱@Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 و بدانيد كه هيچگاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد. هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آنكه پيمان شكنان را بشناسيد، و هرگز به قرآن چنگ نمي زنيد مگر آن كه رهاكننده آن را شناسايي كنيد. 📚نهج البلاغه خطبه ۱۴۷ ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از شهید شو 🌷
AUD-20201019-WA0078.mp3
زمان: حجم: 7.8M
💔 دعای هفتم صحیفه سجادیه به ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه بپیوندید‼️ لطفا همراه با گوش دادن به صوت، زمزمه کنید...به نیت: 👈تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 👈سلامتی رهبر و همه مسلمانان و شیعیان 👈رفع و دفع کامل ویروس کرونا ⌛️ زمان: جمعه ۱۴۰۰/۵/۲۹ ✅به مدت ۴۰ روز 🏴ان‌شالله اربعین، کربلا🤲 🔴لطفاً این پویش رو تکثیر کنید. 📣توجه: هر زمانی که این پویش به دستتون رسید، دعا رو شروع کنید👈 حداقل به مدت ۴۰ روز ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۱۰) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُه
✨﷽✨ (۱۱) كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ‌ (شيوه‌ى كفّار) مانند روش فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنها بودند، آيات مارا تكذيب كردند، پس خداوند آنها را به (كيفر) گناهانشان بگرفت. و خدا سخت كيفر است. 🔊 پیام ها - بعد از بيان كلّيات، بيان نمونه‌ها لازم است. «كَفَرُوا ... كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» - تاريخ و تجربه‌ى گذشتگان، بهترين درس است. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ ...» فرعون و آل فرعون كه نماد قدرت و زور بودند، در برابر قهر خداوند لحظه‌اى نتوانستند مقاومت كنند، شما به اين مال و قدرت اندك خود ننازيد. - گاهى نقش اطرافيان طاغوت از خود طاغوت كمتر نيست. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» - گناه بد است، ولى بدتر از آن عادت به گناه و روحيّه‌ى گناه است. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ ...» - خصلت‌ها، شيوه‌ها واعمال وگناهان مشابه، جزا و پاداش مشابه دارد. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» - عامل هلاكت امّت‌ها، گناهان آنان بوده است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» - آنجا كه گناه جزو روحيّه و عادت شد، عقوبت پروردگار سخت است.«كَدَأْبِ ... شَدِيدُ الْعِقابِ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 حیران و آشفته، یعنی حال کسب که مرگ را نخواهد .. اما لایق شهادت هم نباشد ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اینم برا اونایی که میگن مدافعان برا پول میرن‼️ مادرم گفت: اگر یک خشت از حرم زینب کم شود☝️ بوسه شهید محمد کیهانی بر پیشانی شهید محمد قربانی💔 ... 💞 @aah3noghte💞
📲 اگر لازم باشد، از این هم نزدیکتر خواهیم شد👊 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 میگمـا . . .🌎🥏 اِی ڪاش انقدر ڪھ تࢪس از گرفتن ڪرونا داریم؛ یکمی‌ هم ترس از نیومدن آقا داشتیم/: 💙🔗 تیتر‌تموم‌خبرهاشُده‌ڪـرونا هممون‌بہ‌خاطر‌این‌بیماری‌داریم پیشگیرۍمی‌ڪنیم. ولی‌کدوممون‌تاحالا‌ازگناهمون💔🖇‌ پیشگیری‌کردیم‌کھ،دِل‌مـولامون‌نشکنھ؟! وقتشھ‌یه‌تِکونی‌به‌خودمون‌بدیم !!🦋❄ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 آنقدر حالم نپرسیـدی ڪه پوسیدم به خاڪ تا بیایی و سراغم را بگیری "محشر" است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هشتاد_و_هشت ... محمدحسین به
💔

✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

عروج
(رضا نژاد شاهرخ آبادی)



یادم می آید آن روز در بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا، بیشتر بچه های اطلاعات مجروح و مصدوم روی تخت های بیمارستان افتاده بودند.

حال من بهتر از همه بود و تنها کاری که از عهده ام برمی آمد این بود برایشان کمپوت باز می کردم و آب آن را در لیوانی می ریختم و به آن ها می دادم.

 یک مرتبه دیدم محمدحسین و چند نفر از بچه ها را آوردند. سراسیمه به طرف محمدحسین رفتم، حالت تهوع داشت و چشمانش خیلی خوب نمی دید. او را روی تخت خواباندم. برایش کمپوت باز کردم تا بخورد، اما او گفت :«نژاد دیگر فایده ندارد واز من گذشته.»


گفتم :«بخور! این حرف ها چیه؟ الآن وسیله ای می آید و همه را به اهواز منتقل می کنند.» گفت :«بله! چند تا اتوبوس می آید و صندلی هم ندارند.»


با خودم گفتم او که الان از منطقه آمد، از کجا خبر دارد؟ احتمالا حالش خیلی بد است، هذیان می گوید. هنوز فکری که در ذهنم می پروراندم به آخر نرسیده بود که یکی از بچه ها فریاد زد :«اتوبوس ها آمدند، مجروحان را آماده کنید، اتوبوس ها آمدند.» به طرف در دویدم.

خیلی تعجب کردم، محمدحسین از کجا خبر داشت اتوبوس می آید. برای اینکه مطمئن شوم، داخل اتوبوس ها را نگاه کردم، نزدیک بود شوکه شوم. هر سه اتوبوس بدون صندلی بودند. به طرف محمدحسین رفتم و او را به اتوبوس رساندم. 
گفت :«نژاد! یک پتو بیار و کفت ماشین بینداز.» او را کف ماشین خواباندم.


گفت :«حالا برو و محمدرضا کاظمی را هم بیار اینجا.»
از داخل پله های اتوبوس که پایین رفتم، دیدم محمدرضا با صدای بلند داد می زند :«نژاد بیا! نژاد بیا!» به طرفش رفتم. 
او نیز همین خواهش را داشت :«نژاد من را ببر کنار محمدحسین.»


این دو نفر معروف بودند به دوقلو های واحد اطلاعات. 
محمدرضا کاظمی را آوردم و کنار محمدحسین قرار دادم. دو نفری دستشان را روی سر هم گذاشتند و در گوش هم چیزی گفتند و لبخندی زدند.

 می خواستم بروم تا به بچه های دیگر کمک کنم، محمدحسین گفت :«نژاد گوش کن! من دارم می روم و این دیدار آخر است. از قول من به بچه ها سلام برسان و بگو حلالم کنند.»

وقتی این حرف را زد، دلم از جا کنده شد. به طرفش برگشتم و دستی روی سرش کشیدم و با دست دیگرم صورتش را نوازش کردم، دیدم که قطرات اشک از گونه هایش سرازیر است. 
او گفت :«فکر نکنی که از درد اشک می ریزم. هر اشکی به خاطر ناراحتی نیست، اشک به خاطر شوق است، من به آرزوی دیرینه ام رسیدم. فقط تنها ناراحتی من این است که با بچه ها خداحافظی نکردم.»

گفتم :نه ان شا الله به سلامتی بر می گردی.»
بعد با او خداحافظی کردم و از آن ها جدا شدم. هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که دوباره گفت :«نژاد! یادت نرود پیغام من را به بچه ها برسانی.»


او می دانست که دیگر برنمی گردد و من نفهمیدم از کجا بعضی چیز ها را پیشگویی می کرد. 
 
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی

... 
...



💞 @aah3noghte💞