ز باد ، زلف تو بر من چو دار می پیچید
ز خنده ات برِ من بوی مشکبار می پیچید
به سان ساحره ای گیسوان جادویت
چو مار بر تن من چون شکار می پیچید
#محمدعلی_عباسی
گفتم کجا جویم تو را
پیوسته می بویم تو را
عمریست میپویم تو را
طفلی که در ره پیر شد
گفتا منم چشم انتظار
هر صبح تا شب بی قرار
خواهم کشیدن دل فگار
آهی که دیگر دیر شد
گفتم جهان مَر تو بودی
دُرّ و زر و گوهر بودی
جانی مرا آخر بودی
جانی که از جان سیر شد
#محمدعلی_عباسی
#شاهکار_ادبی
#shahkar_adabi
کفشهایت را درآور
خون به پا کن
برای رسیدن،
باید رفت.
#محمدعلی_عباسی
#shahkar_adabi
بوی اسفند و گلاب حَرمت می آید
بیرق و پرچم و طبل و عَلمت می آید
می شنیدم که غریبی ز حریمت می گفت
آه ارباب صدای قدمت می آید
#محمدعلی_عباسی
باز هم از ره دور، یک نفر می آید
دورها آواییست که مرا می خوانَد
#محمدعلی_عباسی
@shahkar_adabi
جایی که کلمات قادر به بیان احساسات نیستند، سکوت بهترین جایگزین است.
#محمدعلی_عباسی
#تصویرسازی_هوش_مصنوعی
@shahkar_adabi
من چو شاهی خسته و تنها به پیش بِیدَقَت
لطف بنما تا به کیشَت بگرَوم، کیشم بده
#محمدعلی_عباسی
#تصویرسازی_هوش_مصنوعی
@shahkar_adabi
پ.ن:
بِیدَق به معنای مهره پیاده شطرنج
هزار فکر و خیالم به سر همی دارم
به جز خیالِ تو بهتر ولی نپندارم
رسان مرا به کام و سِتان آنچه می طلبی
بهای وصل تو گر نقدِ جان بوَد خریدارم
#محمدعلی_عباسی
#تصویرسازی_هوش_مصنوعی
@shahkar_adabi
از شارع کوی تو گُذر کرده ام و باز
گشتم همه سر تا به قدم غرق نگاهت
#محمدعلی_عباسی
#مُلتمس
@shahkar_adabi
زَنَد همی ز خُتن، لاف سوی باد صبا
شِمال، چون برِ گیسوی یار می پیچید
#محمدعلی_عباسی
#تصویرسازی_هوش_مصنوعی
@shahkar_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طاقت طپیدنم در این جهان تمام شد
اندرون سینه ام به جای دل کبوتر است
#محمدعلی_عباسی
@shahkar_adabi
در سایه ی امنِ تو نشینم منِ بی دل
هرگز مَسِتان از سرِ من فَرّ هُمایت
#محمدعلی_عباسی
#مشهد
@shahkar_adabi
در سازِ من آهنگ توست
زان رو دلم دلتنگ توست
بازآ که می دانی دلم
در چنگِ چنگِ چنگِ توست
#محمدعلی_عباسی
#تصویرسازی_هوش_مصنوعی
@shahkar_adabi