eitaa logo
شاهکار ادبی
58 دنبال‌کننده
279 عکس
26 ویدیو
1 فایل
گذشت کار من و یار، شهریارا لیک در این میان غزلی ماند شاهکار از من ارتباط با ادمین: @MaABC11 خوشحال می شوم ابیات شاهکار را برای من بفرستید.
مشاهده در ایتا
دانلود
اهلِ نظر دو عالم در یک نظر ببازند عشق است و داوِ اول بر نقدِ جان توان زد @shahkar_adabi
"داو" دادن یعنی در بازی یا در قمار حق تقدم برای حریف قائل شدن؛ نوبت‌دادن.
جانم دریغ نیست ولیکن دلِ ضعیف صندوق سِرّ توست نخواهم که بشکنند @shahkar_adabi
این کشته ی فتاده به هامون، حسینِ توست وین صیدِ دست و پا زده در خون، حسینِ توست @shahkar_adabi
نشانده‌ای به لبانت، چنان تبسم گرمی که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی @shahkar_adabi
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی‌سپاه گرفتی چگونه آب نگردم؟ که دست یخ‌زده‌ام را دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی! چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی شنیده‌ام که تو نوحی! نه، مهربان‌تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی نشانده‌ای به لبانت، چنان تبسم گرمی که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی چه کرده‌ام، که سرم را گرفته‌ای تو به دامن؟ چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟ به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد @shahkar_adabi
داد جا در دست، چون خاتم، سلیمان، مور را عزت افتادگان از صاحبِ دولت بجاست @shahkar_adabi پ.ن: تصویر برای روز اربعین 1397 (30 اکتبر 2018) است که می توانید با استفاده از گوگل ارث و تنظیم تاریخ، این تصویر را ببینید.
هدایت شده از استوری مذهبی
نوبت حسین آمد، کآورد به میدان رو نُه فلک به جوش آمد، منقلب دو عالم شد @shahkar_adabi
خاکساران بیشتر از فیضْ قسمت می‌برند كلبه‌ی دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود @shahkar_adabi
گر نگنجید به ظرفم غمِ او، خُرده مگیر من یکی قطره و سامانِ غمشْ دریا بود! @shahkar_adabi