eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸قانون مشخص به‌جای اعمال سلیقه (یادداشت ، مدیر انتشارات شهرستان ادب دربارۀ وضعیت آیندۀ بازار کتاب و نشر) 🔹«...در بحث توزیع و معرفی کتاب هم باید تحولی اساسی در شبکه توزیع کتاب در سراسر کشور صورت پذیرد. ارشاد حتما از قوی‌شدن توزیع‌کنندگان و همچنین رقابتی شدن بحث توزیع کتاب حمایت کند و همچنین با همکاری با سایر ارگان‌ها مانند شرکت پست و به کمک سوبسیدهایی که به این حوزه می‌توان اختصاص داد، بخش توزیع کتاب را به مسیر درستی هدایت کند. درحال حاضر کتاب‌های زیادی تولید می‌شود که اصلا وارد بازار کتاب نمی‌شود و در انبارها می‌ماند که البته یک دلیلش شبکه توزیع نادرست است. دلیل دیگرش که مجال بسیاری برای گفت‌وگو می‌طلبد این است که در این سال‌ها وزارتخانه‌های دولت‌های مختلف بدون هیچ ضابطه‌ای مجوز نشر صادر کردند و خیلی از نشرهای ما باوجود اینکه از سوبسیدهای ارشاد برخوردار هستند، کتاب‌های نازل و بی‌کیفیت تولید می‌کنند...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11940 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸گزارش تصویری نشست خبری افتتاحيه 💠 shahrestanadab.com/Content/ID/11938 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸نامزدهای بخش شعر و داستان جایزه معرفی شدند 🔹 اثر در بخش داستان، اثر و اثر در بخش شعر، نامزد نوزدهمین دوره جایزه قلم زرین شدند. موسسه شهرستان ادب این انتخاب را به این سه مولف ارجمند کشورمان تبریک می‌گوید و در ادامه برای آن‌ها آرزوی موفقیت دارد. 💠 این آثار را از فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک تهیه کنید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸هزار و تیغ (شعری از ) 🔹«از خط‌چین جغرافیا از سنگ‌ریز قرن‌ها در نقطه صفر مرزی از مسجدی دور از مکتب‌خانه خانه به خانه می‌آید رنج از هزاره و هشتصد و بمب! از هزار و نهصد و گرمپ! از هزار و تیغ از هزار و یک شب هزاره‌ام دیگر با یکی زخم که بر چهره‌ام می‌خندد...» 💠 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11942 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸پیام تسلیت مؤسسۀ شهرستان ادب به جناب استاد یوسفعلی میرشکاک 🔹با خبر شدیم استاد –شاعر و پژوهشگر بزرگوار- در ماتم از دست دادن مادر گرامیشان –مرحومه جانبازان- به سوگ نشسته‌اند. اعضای موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به استاد و خانواده محترم و ادیب میرشکاک، تسلیت می‌گویند. امیدواریم خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود قراردهد و به خانواده ایشان صبر عنایت بفرماید. ☑️ @ShahrestanAdab
🔸آبشار باران (نوسروده‌ای از به مناسبت زادروز ایشان) 🔹پشت دریچه گلدان، گل داد زیباتر از هزاران گل داد پرواز کرد زاغِ شب از باغ یاسِ سپیده خندان گل داد ناگاه نرم و ناز گیاهی از قلب سفت سیمان گل داد سیبی که درحیاط، پدر کاشت باشادیِ فراوان گل داد هر بوته شمعدانیِ مادر در رنگ‌های رخشان گل داد پیچک به پای پنجره پیچید از خانه تا خیابان گل داد از نو، نهالِ سبز خیالت در آبشار باران گل داد ☑️ @ShahrestanAdab
نویسنده با دست‌مایه قرار دادن یک باور دینی-مذهبی و تلفیق این اعتقاد با تخیّل خویش، داستانی بسیار پر تعلیق و کشش خلق می‌کند؛ داستانی که در دو خطّ روایی مجزّا، با یک بازۀ زمانی سه‌هزار ساله به پیش می‌رود و به واقع، این بعد زمانی، همان شکینای ازدست‌رفتۀ قوم یهود است که هنوز از پس سال‌ها، پیروان صدّیق یهود، از پی یافتن آن، در غارها و سردابه‌ها به جستجو هستند... شاید قوم یهود برای یافتن تابوت عهد، باید منتظر ظهور منجی عالم یعنی مهدی موعود باشند، چرا که بنا بر روایات اهل اسلام، این صندوق در اختیار حضرت مهدی(عج) است و با ظهور ایشان، این صندوق و نسخۀ دقیق تورات به مردم عرضه خواهد شد. متن کامل را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12289/ -ما @shahrestanadab
بالابلند سر به‌فلک‌سای دلنواز ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز ای قلّۀ رفیع شهیدان راه عشق ای خاک نورپرورِ با عرش هم‌تراز ای پهنۀ وسیع و کریمت برای ما آغوش باز و ناز خداوند بی‌نیاز تو زادگاه عشقی و سرچشمۀ هنر پرتو فکنده بر دلت آیینه‌های راز جان مرا که مستی‌اش از هوش برده است سبز و سپید و سرخ تو سجّادۀ نماز گاهی چه‌قدر رنجه و دل‌خون و خسته‌ای از جهل و بی‌مرامی یاران رنگ‌باز گاهی چه‌قدر زخم نشسته به جان تو از خدعه‌های دشمنِ دونِ زبان‌دراز صد دشت بی‌قرار شقایق دمیده است هر جا که دیده است دلت داغ جان‌گداز از بی‌کرانه‌های خزر تا خلیج فارس بادا بریده دست زبونان فتنه‌ساز ای آب خورده ریشه‌ات از برکۀ غدیر ای سرو سربلندِ همیشه در اهتزاز هرچند شب گرفته زمامِ زمانه را صبح از کرانه‌های تو خواهد دمید باز @shahrestanadab
ماهنی تلاش می‌کند با از دست دادن آدم‌های زندگی‌اش کنار بیاید. اوّل از همه حسن و حالا رحمان، همسرش، که در چشمان خالی‌اش یادی از ماهنی و دخترانش نیست. جمع‌وجور کردن زندگی بدون سرپرست برای ماهنی که زنی سنّتی به حساب می‌آید، کار ساده‌ای نیست. تا‌ به حال تمام تصمیم‌گیری‌ها با رحمان بوده و ماهنی تنها ناظر و همراهی موافق بوده که نمی‌دانسته قرار نیست همه چیز به خوبی پیش برود. رحمان گذشته را خراب کرده و حالا ماهنی باید آینده را دست تنها بسازد. امّا گذشته به این سادگی دست‌بردار نیست و همراهش کشیده می‌شود... متن کامل یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12294/ @shahrestanadab
عکس پایانی جلسۀ شعر ۲۷ مهر ماه برای دیدن گزارش تصویری کامل جلسۀ ۲۷ مهر، به پیوند زیر بروید: shahrestanadab.com/Content/ID/12296 جلسات انجمن هفتگی شعر مؤسسه، هر چهارشنبه و از ساعت ۱۶ به دبیری علی داودی و در محل مؤسسه برقرار است. نشانی: شریعتی، نرسیده به تقاطع طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب 🌿حضور برای عموم علاقمندان آزاد است @shahrestanadab
نشانی: شریعتی، نرسیده به تقاطع طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب 🌿حضور برای عموم علاقمندان آزاد است @shahrestanadab
77.jpg
104.4K
یافتم افشین را بر گوشۀ صدر نشسته و نَطعی پیش وی فرود صفّه بازکشیده و بودلف به شلواری و چشم‌بسته آنجا بنشانده و سیّاف شمشیر برهنه به دست ایستاده و افشین با بودلف در مناظره و سیّاف منتظر آنکه بگوید دِه تا سرش بیندازد. و چون چشم افشین بر من افتاد سخت از جای بشد و از خشم، زرد و سرخ شد و رگ‌ها از گردنش برخاست... ادامۀ این داستان را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12297/ @shahrestanadab
غیرت قیصر این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری جلّاد و شهید جابه‌جا شد در مغلطۀ خبرگزاری افسوس که چشم‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری @shahrestanadab
75.jpg
301.8K
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه‌راه طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب @shahrestanadab
چیست وطن؟ و چیست این میل بی‌نهایت به خاک؟ چرا باید به جایی که از آن برآمده‌ایم، عرق داشته باشیم و چرا خود را باید نسبت به آن مسئول بدانیم؟ چرا انسان با همۀ ادّعای دهان‌پرکن جهان‌وطنی، هنوز هم وقتی در دورترین نقطۀ جهان، صدای هم‌وطنی را می‌شنود، چون طفلی که به آرزویی رسیده باشد، چشمانش برق می‌زند و برای باز کردن سر سخن، به هر دستاویزی چنگ می‌اندازد؟... ادامۀ یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12299/ @shahrestanadab
آسوده نیست مرغ روانم درون تن وقتی که بی‌قرار و پریشانی، ای وطن! «ای کاروان حُسن که خوش می‌روی به ناز» دور از تو باد چشم حرامی و راهزن آتش گرفته‌ایم که روشن شوی، چه باک؟ شمعی اگر فدا بشود پای انجمن آغوش توست آینۀ حق‌نمای ما روزی که می‌رویم به دیدار خویشتن از خون ما نرُسته به خاکت شقایقی شرمنده است طایفۀ بی‌شهید من @shahrestanadab
به رغم زخم زبان‌ها به غم، عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم رفیق عهدشکن! از تو کمترم، آری اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به خیمه‌گه چو شبیخون بی‌امان زده خصم ز تیربار کلامم به او امان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم سبک‌‌سرانه چو پیران طالب تمجید زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهین باور خویشم! هر آنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص مقام فقر به سرمایۀ‌ جهان ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم @shahrestanadab
آقوی آقام! بَبِۀ بَبَم! کاکوی کاکام! یا شاچراغ چیشَم به راه خشک شده تا بازم بیام یا شاچراغ سلام به سمت آسونه، به میرمحمّدت کنم از کوچه‌هوی سر دُزَک نیگا به گنبدت کنم نَنَم بهم می‌گفت اگه برات کربلا بخوی شبای جمعه شاهچراغ باید چهل وخمه* بیوی میگن به چند تا کفترت یه هدیۀ سوا دادی به جای زیارت بهشون خودِ خودِ کربلا دادی آقو میگن به کفترات تازگیا سنگ می‌زنن بال و پراشون رو یه مشت شغال و کرکس می‌کنن به ما نگی بی مَرفَتا! نگی لاتای گودندیده شیرازی که می‌دونی خودت، جون واسه مهمونش میده کاشکی می‌مردیم که نشه صورت زائرات کبود بی‌هوا از پشت می‌زنن! ای بزدلای بی‌وجود اَی نه بچۀ قدمگاه و گِلکوه و پشت دلگشا نَمی‌ذاره نگاه چپ بیفته سمت زائرا قرار دعوای ما لاتا اینجو که نه، یه جای دیگه‌ن قرارمون تو خیبر و یه «یا علی» نعره زدن * وخمه: شب زیارتی مخصوص در گویش شیرازی @shahrestanadab
گودال قتلگاه همین جاست، اینجا که جمع خون و جنون است اینجا که شروه‌خوان عزیزان، اینجا که دشت شیون و خون است تَق‌تَق صدای تیر می‌آید، جای اذان نفیر می‌آید دشمن رسیده تا لب مقتل، آه این صدای پای قشون است باید چه کرد این همه غم را؟ خون را ، شهید را و حرم را شاهِ چراغ! حال دلم را از من سراغ گیر که چون است درد آمده که مرد بگرید، بر جسم‌های سرد بگرید مرهم به غیر اشک ندارد، زخمی که از شماره فزون است جز آه در بساط ندارم، آهی که کاخ ظلم بسوزد با این شرار خانه‌برانداز، دشمن به حدّ مرگ زبون است @shahrestanadab
بی‌خبر، بی‌پناه، کشته شدند به کدامین گناه کشته شدند؟ همه پروانه‌های شاه‌چراغ دور آن شعله، آه! کشته شدند حرم امن است، امن، امّا آه زائران را نگاه! کشته شدند عاشقان نماز شام حرم غرق در نور ماه کشته شدند لحظۀ گفتن تشهّد بود وسط «لا اله...» کشته شدند زیر چادرنمازهای سفید گیسوان سیاه کشته شدند کودکان و عروسکان آنجا به کدامین گناه کشته شدند؟ @shahrestanadab
لاله‌های حریم شور و شعور شعر خون خوانده‌اند با حافظ آی زائر! زیارت تو قبول به سفر می‌روی؟ خداحافظ پر بکش رو به اوج، هم‌وطنم فارغ از دشمنان فرسوده ما همه هم‌دلیم و هم‌قسمیم آی زائر؟ خیالت آسوده... متن کامل این شعر و اشعار دیگر شاعران از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12302/ @shahrestanadab
رباعی ۱ آشفته نمی‌شود چرا خواب جهان؟ از دور نیفتاده چرا چرخ زمان؟ آیینۀ خون شد حرم شاه‌چراغ این است حقوق بشر مدّعیان رباعی ۲ نیّات پلیدشان برآورده نشد بر بار ضلالشان کسی گرده نشد از آنچه که پیش آمده در شاه‌چراغ وجدان جهان چگونه آزرده نشد؟ @shahrestanadab
ترانۀ «دماوند» منتشر شد. خواننده: ستار سهرابی شاعر: علی‌محمد مؤدب آهنگساز: امیرحسین سمیعی تولید مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما @shahrestanadab
Damavand.mp3
6.88M
خواننده: ستار سهرابی شاعر: علی‌محمد مؤدب آهنگساز: امیرحسین سمیعی تولید مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما @shahrestanadab