شهرستان ادب
🔻پروندهکتاب «شبهای بیستاره» در سایت شهرستان ادب آغاز به کار کرد
▪️به بهانۀ نامزد شدن کتاب #شب_های_بی_ستاره نوشتۀ سرکارخانم #مرضیه_نفری ششمین پروندهکتاب سایت شهرستان ادب را به این رمان نوجوان پرمخاطب اختصاص میدهیم.
«پروندههای کتاب» عنوان یکی از سری پروندههای سایت شهرستان ادب است که در هر صفحۀ خود به یکی از کتابهای امروز ادبیات خلّاقه - اعم از شعر، مجموعهداستان و رمان - میپردازد. کتاب «شبهای بی ستاره» دومین کتاب از یک نویسندۀ خانم در انتشارات شهرستان ادب است که پروندۀ آن در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. پیش از این، پروندهکتاب #همه_چیز_مثل_اول_است نوشتۀ خانم #اعظم_عظیمی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود. اینک در ایستگاه ششم «پروندهکتاب»ها، سراغ رمان نوجوان «شبهای بیستاره» میرویم؛ کتابی که با وجود پرداختن به مقطع خاص دهۀ شصت، توانسته است توجه بسیاری از نوجوانان امروز را به خود جلب کند و آرام و آهسته در فضای ادبیات به راه خود ادامه دهد. در آخرین خبر هم این کتاب توانست در جایزۀ «پروین اعتصامی» نامزد شود.
گفتنیست «شبهای بیستاره» که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده، دومین کتاب مستقل خانم نفری پس از «شاید عشق باشد، شاید عادت» منتشر شده در سال ۹۲ است که توسط انجمن قلم ایران به چاپ رسیده است. پیش از آن داستانهایی از خانم مرضیه نفری، در کتاب های متعددِ مجموعهداستان، منتشر شده بود.
در پروندۀ «شبهای بیستاره» به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب، چند یادداشت و یک مصاحبۀ اختصاصی با نویسندۀ آن منتشر شده است که در زیر عناوین و آدرس این مطالب را میتوانید مشاهده کنید:
🔸حتی بازارهای ما از دست دشمن در امان نبودهاند؛ مصاحبۀ اختصاصی شهرستان ادب با مرضیه نفری، نویسندۀ کتاب
🔸در حال و هوای نوجوانی؛ یادداشت مرتضی شمسآبادی بر کتاب شبهای بیستاره
🔸لمس یک انگشت؛ یادداشت علی ششتمدی بر کتاب شبهای بیستاره
🔸رمانی برای نوجوانی؛ یادداشت فاطمه رضازاده بر کتاب شبهای بیستاره
🔸«شاخدماغیها» و «شبهای بیستاره» نامزد جایزه پروین اعتصامی شدند.
🔸نقد و بررسی رمان شبهای بیستاره در قم
برای مطالعه مطالب پرونده کتاب «شبهای بیستاره» به صفحه اختصاصی این کتاب در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.
🔗 shahrestanadab.com/شب-های-بی-ستاره
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻کبوتر گنبد
(ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد #امام_رضا علیه السلام شعری از سرکارخانم #مریم_کرباسی در مدح ایشان بخوانید)
▪️کبوتری که به شوق تو لانه می سازد
از آسمان تو خود را جدا نمی سازد
کبوتری که تو را برگزیده هم از دور
به هر طریق دلش را روانه می سازد
همیشه آب و هوای ملایم گنبد
به حال پر زدگان زمانه می سازد
چقدر مثل من است آن کبوتر گنبد
که با زیاد و کم آب و دانه می سازد
کسی که عاشق تو...قانع است و می داند
که عشق با همه کس بی بهانه می سازد
کبوتری که شبیه من است بر گنبد
نشسته است و برایت ترانه می سازد
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻مشروح و گزارش تصویری پانزدهمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
(گفتگو پیرامون داستانهای علمی - تخیلی)
▪️«...در ایران، قبل از انقلاب، داستانهایی از این ژانر به فارسی ترجمه شدند و تأثیرات خود را هم داشتند. بعضی از آنها ترجمۀ خوبی هم داشتند، مثل "راز کیهان" یا "سهگانۀ جان کریستوفر"، "کوههای سفید"، "شهر طلا و سرب" و "برکۀ آتش". همچنین داستانهایی در مجلۀ «دانشمند» منتشر میشد که تکوتوک تألیفی هم بینشان بود. طبعاً انقلاب باعث شد تا مدتی ادبیات به یک مسألۀ ثانوی تبدیل شود، چون حرکتهای اجتماعی، اولویت پیدا کرد. با رشد دوبارۀ هنر و ادبیات، ژانر علمیـتخیلی هم مورد توجه قرار گرفت.
در مجلۀ "ادبیات داستانی" به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی مقالهای نوشتم که در آن ادبیات علمیـتخیلی قبل و بیستسال بعد از انقلاب را مورد بررسی قرار دادم؛ از کجا شروع شد و به کجا رسید. از اواسط دهۀ ۸۰ در ایران جهشی در ادبیات علمیـتخیلی داشتیم. در این سالها داستانهایی طی یک موج در نشرهایی مثل افق، شقایق و پاسارگاد ترجمه و منتشر شدند. در همین دوره، علم هم در ایران ارزش و جایگاه خودش را پیدا کرده بود و همه به اهمیت پیشرفت علمی پی برده بودند. در همین سالها بین جوانها که اکثراً مخاطبان این ژانر بودند، علاقه به تألیف داستانهای علمیـتخیلی ایجاد شد. من اولین رمان علمیـتخیلیام را در نیمۀ اول دهۀ ۷۰ نوشتم. رمانی بود باعنوان "جهش؛ خاطرات روز بعد". همان زمان، فیلمنامهای هم از آن تهیه کردم که به من گفتند ۳۰۰ میلیون تومان هزینۀ ساختش است و رفت در بایگانی.
الآن به نظر من روند تألیف این داستانها خیلی خوب شده است. مسابقات داستاننویسی که برگزار میشود، ناشرانی که حاضرند ریسک مالی کنند و کتابهای علمیـتخیلی تألیفی را منتشر کنند و حتی حرکات مثبتی که در حوزۀ تصویرگری میبینیم ما را به آیندۀ این ژانر در ایران، امیدوار کرده است...»
برای خواندن متن کامل سخنانِ #محمد_قصاع، #محمد_شمس_الدینی، #مجید_اسطیری، #مهدی_خلیلی، #مسعود_آذرباد و #محمدقائم_خانی در پانزدهمین بوطیقا پیرامون داستانهای علمی - تخیلی این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9283
همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید:
🔗 shahrestanadab.com/بوطیقا
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تب اشرافزادگی
(شعری انتقادی-اجتماعی میخوانید از #سیدعلیرضا_شفیعی شاعر توانمند شهر اهواز و از #آفتابگردان_ها ی ادوار گذشته)
▪️یادش بخیر خاطرهی ایستادگی
زندان شدیم در قفس بیارادگی
ما را که سالها غم مردم به سینه بود
مشغول کرده دغدغهی خانوادگی
بر شانهی صبور خیابان غمی گذاشت
ویراژ دادن تب اشرافزادگی
ما هم اسیر بند تجمل شدیم... آه
چندیست نخنما شده مفهوم سادگی
ما تیرهدل شدیم ولی سینهی شما
خالی مباد از تپش ایستادگی!
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نگاهی به رمان «من گرسنهام، من تشنه» به قلم پری رضوی:
▪️«کلیدواژۀ اصلی داستان، معضل مهم و فراگیر جهان است که در سه حرف خانمانسوز خلاصه میشود؛ ف. ق. ر.
فقر، نه فقط به آن معنی که شکم یا جسممان گرسنه باشد، فقر در هر زمینهای میتواند زمینهساز مشکلات بزرگ در دنیا شود؛ فقر فرهنگی، فکری، مالی و دوراندیشی.
این واژه ابتدا در شکل گستردهتر نشان داده میشود و سپس رفتهرفته در قسمتی از آمریکای جنوبی و بعد از آن در نمونۀ کوچک جامعه، در زیرزمین نمور و بیدروپیکر، با مرگ بیرحمانۀ کارلوتا به اوج خود میرسد...
داستان از آنجا آغاز میشود که خانوادۀ سوتو بهخاطر زمستان سخت، مجبور به کوچ در قسمت پایین کوه در تپهای به نام تپۀ بُز میشوند. سه نسل بهخوبیوخوشی در این تپه روزگار میگذارنند و تعلّق آنها به این تپه بهحدی در ذهن مردم، بهطور قطعی حک میشود که آنها بدون نیاز به هیچمدرکی خود را صاحب آنجا میدانند. تااینکه با مرگ پدر خانواده و حضور غول صنعتی یخچالسازی در آنجا، ورق برمیگردد. مرد ثروتمند برای تصاحب این تپه با تطمیع و بهنوعی تهدید، آنها را از زندگی سادۀ روستایی به زندگی شهری پرتاب میکند. زنی که حتی پولشمردن هم بلد نبود، ناگهان با تلی از اسکناس روبهرو میشود و بالاخره تمام آن پول را بدون حسابوکتاب در قمار شهرنشینی میبازد و بعد از اینکه انواع حوادث ناگوار را تجربه میکند، دوباره به روستا بازمیگردد.
داستان بهصورت مدور و دایرهای شکل است. زندگی از روستا به شهر و دوباره به روستا برمیگردد.»
برای خواندن ادامهی یادداشت خانم #پری_رضوی بر کتاب #من_گرسنه_ام_من_تشنه، به سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9296/
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 بوی باروت، عطر عربی
( یادداشتی از آزاده جهان احمدی)
▪️ «در مجموعهداستان عطر عربی با چند مسأله مواجه هستیم. در این کتاب با تکثر ملیت شخصیتهای داستانها روبهرو هستیم؛ از ایران، عراق، سوریه، لبنان گرفته تا روسیه، افغانستان، اروپا و آمریکا. توجه نویسندۀ ایرانی به ملیتهای دیگر، نشانهای از مرحلۀ گذار و نوعی بلوغ است. نگاهی گذرا به پیشینۀ ادبیات داستانی ایران، مؤید این موضوع است که برای داستاننویس ایرانی، ملیت های دیگر موضوعیت نداشته است. اما در این کتاب، ملیت اثری ندارد و آشناییزدایی اتفاق افتاده است. از این جهت «عطر عربی» یک تجربۀ کمنظیر محسوب میشود.
تنوع دیدگاههای نویسندگان نیز از دیگر ویژگیهاست که عطر عربی را نمونۀ متمایزی میکند. تنوع دیدگاهها یعنی تنوع زاویههای مختلفی که هر نویسنده به این جنگ، نگاه کرده است؛ روایت احوال و حدیث نفس، ترس از دست دادن و انتظار همسر یک رزمنده. با اینکه پنج اثر از این مجموعه مختص به این مسأله است اما هیچیک، شبیه دیگری نیست. یا نگاه از لنز دوربین یک عکاس و حتی از زوایۀ نگاه یک داعشی.»
ادامهی یادداشت خانم #آزاده_جهان_احمدی بر مجموعه داستان #عطر_عربی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9275/
☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻 #مدرسه_رمان دوره ی آموزشی #بوطیقای_روایت_در_مثنوی را برگزار میکند
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9248
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻کارگاه آموزشی #ویکی_نویسی با تدریس #احمد_پرهیزی در #مدرسه_رسانه ▪️ظرفیت محدود ▪️برگزاری در صورت ر
🔻ثبتنام دوره مقدماتی «کارگاه تخصصی ویکینویسی» در #مدرسه_رسانه شهرستان ادب آغاز شد.
▪️علاقمندان تا پانزدهم مردادماه 1397 فرصت دارند تا با کسب اطلاع از شرایط، در این دوره ثبتنام کنند. کارگاه ویکینویسی در سه جلسه هر کدام به مدت دو ساعت و نیم همراه با یک جلسه رفع اشکالات کاربران برگزار میشود.
ویکیپدیا دانشنامهای است آنلاین که با همکاری کاربران نوشته میشود. بنابراین هر کسی، میتواند آن را ویرایش کند. در عین حال، نگارش در این دانشنامه کار چندان سادهای نیست و برای تسلط سریع بر نگارش در آن، کاربر نیاز به آموزش دارد.
شرکتکنندگان در کارگاه ویکینویسی با قوانین نگارش و فعالیت در ویکی پدیا، شناخت منابع معتبر، شیوه ایجاد و گسترش مقالات، تعامل با دیگر کاربران و مسایل ضروری دیگر آشنا میشوند، طوری که در پایان دوره قادر خواهند بود تا حد زیادی در این دانشنامه و دانشنامههای مشابه دیگر، به صورت حرفهای، مشارکت کنند.
«احمد پرهیزی»، مترجم ادبی که سالها تجربه نگارش در ویکیپدیای فارسی و انگلیسی را دارد، مدرس این دور از کارگاههای ویکینویسی است.
زمان برگزاری کلاسها (در نیمه دوم مردادماه) بعد از ظهر روز شنبه از ساعت 14:30 تا 17 است. (ساعت برگزاری احتمال دارد تغییر پیدا کند.)
شایان توجه است که فارغالتحصیلان برگزیده این کارگاه به همکاری پارهوقت با دفتر رسانه شهرستان ادب دعوت میشوند.
علاقمندان برای ثبتنام در این کارگاهها و آگاهی از کم و کیف و هزینه کلاسها میتوانند از سایت مدرسه رسانه با نشانی madreseresane.ir یا سایت رسمی شهرستان ادب بازدید کنند. همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر درباب چگونگی روند کلاسها، تخفیفهای ویژه و... میتوانند با شماره 77517830 داخلی 139 هرروز بین ساعات ده تا دوازده تماس بگیرند.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻عرض تسلیت خدمت سرکارخانم راضیه رجایی
▪️با نهایت تأسف باخبر شدیم سرکار خانم «راضیه رجایی» شاعر و فعال فرهنگی سرشناس خراسانی به سوگ از دست دادن مادر خویش نشسته است.
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، مصیبت وارده را به خانم رجایی صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند منان برای آن مادر گرامی و عزیزِ درگذشته، طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنیست #راضیه_رجایی سراینده مجموعه شعر «آسمان ابری دی»، گردآورندۀ کتاب شعرهایی چون «آیات بیداری» و «روایت عمار»، دبیر جلسۀ شعر «آفتابگردانها»ی مشهد و برنامهها و همایشهای فرهنگی متعدد دیگری است و او را جزو سرمایههای ادبی شهر مشهد و استان خراسان رضوی میدانند.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻کارگاه آموزشی #پادکست با تدریس #وحید_استیری در #مدرسه_رسانه ▪️ظرفیت محدود ▪️برگزاری در صورت رسیدن
🔻ثبتنام دوره مقدماتی «کارگاه تخصصی ساخت پادکست» در #مدرسه_رسانه شهرستان ادب آغاز شد.
▪️علاقمندان تا پانزدهم مردادماه ۱۳۹۷ فرصت دارند تا با کسب اطلاع از شرایط، در این دوره ثبتنام کنند. کارگاه ساخت پادکست در سه جلسه هر کدام به مدت دو ساعت و نیم همراه با یک جلسه رفع اشکالات کاربران برگزار میشود.
اسم #پادکست اولین بار توسط بن همرزلی در مقالهی انقلاب شنیداری روزنامهی گاردین در سال ۲۰۰۴ از ترکیب iPod (ابزار پخش دیجیتال) و Broadcast (پخش رادیویی) مطرح شد. پادکست یک روش ارائهی محتوای صوتی -یا حتی تصویری- اینترنتی است که کاربران میتوانند آن را از اینترنت دانلود کرده و بشنوند. در واقع گونهای رادیوی اینترنتی است که میشود آن را بر روی پخشکنندههای موسیقی دیجیتال، تلفن همراه یا کامپیوتر گوش کرد. «رادیو شعر و داستان» وابسته به دفتر رسانه موسسه شهرستان ادب از مهمترین مراجع ساخت «پادکست» با موضوع ادبیات معاصر است.
#وحید_استیری، که سالها سابقه ساخت حرفهای پادکست را در کارنامه خود دارد، مدرس این جلسات کاربردی است و عناوین کارگاه آموزشی ایشان به شرح زیر است:
- چه کنیم که شنیده بشویم؟
- آشنایی با ورک اسپیس نرمافزار «آدوب اودیشن»
- سناریونویسی صوتی
- ترکیببندی پادکست
- آشنایی با افکتهای (کاربردی) صوتی
زمان برگزاری کلاسها بعد از ظهر روز یکشنبه از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷ است. (ساعت برگزاری احتمال دارد تغییر پیدا کند.)
شایان توجه است که از میان فارغ التحصیلان برگزیده این کارگاه برای همکاری پارهوقت با دفتر رسانه شهرستان ادب دعوت میشود.
علاقمندان برای ثبتنام در این کارگاهها و آگاهی از کم و کیف و هزینه کلاسها میتوانند از سایت مدرسه رسانه با نشانی madrseresane.ir یا سایت رسمی شهرستان ادب بازدید کنند. همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر درباب چگونگی روند کلاسها، تخفیفهای ویژه و... میتوانند با شماره ۷۷۵۱۷۸۳۰ داخلی ۱۳۹ هرروز بین ساعات ده تا دوازده تماس بگیرند.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻اولین اردوی هفتمین دوره #آفتابگردان_ها ویژه آقایان شاعر امروز (۹مرداد) در تهران آغاز شد ☑️ @Aftab_
🔻نخستین اردوی هفتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور، #آفتابگردان_ها (ویژه آقایان شاعر) امروز، نهم مرداد ماه ۱۳۹۷ در تهران آغاز شد. این اردو که مختص آقایان شاعر است، با حضور دهها شاعر جوان عضو این دوره، از سراسر کشور، در مجتمع آدینه تهران برگزار میشود. در این اردوی چهار روزه، اعضای «آفتابگردانها» از کارگاهها و کلاسهای آموزشی متعدد با حضور شاعران و منتقدان برجسته کشوری بهرهمند میشوند.
گفتنی است شاعران جوان و استعدادهای تازه شعر کشور پیش از این در فراخوان مربوطه با ارسالِ شعر شرکت کردهاند و بر اساس معیارهای مشخصی گزینش شدهاند. مطالعات در زمینه شعر، انگیزه و جدیت، توان شعرخوانی، سطح دانش معرفتی، و آزمون طبع شعر از جمله مهمترین معیارها برای حضور در این دوره تخصصی است.
دورههای آموزشی آفتابگردانها را دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب به صورت سالانه برگزار میکند. هدف از برگزاری این دورههای آموزشی، کمک به پویایی شعر جوان، کشف و پرورش استعدادها و زمینهسازی برای رویش نسل جدید شاعران انقلاب اسلامی است.
لازم بذکر است، اردوی اول آقایان از دوره هفتم آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی، از نهم الی دوازدهم مرداد در مجتمع آدینه تهران برگزار می شود.
☑️ @Aftab_Gardanha
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻از کران تا بیکران
(شعری می خوانید از #علی_داودی، تقدیم به سردار غرورآفرین و نام آور خاک ایران؛ #قاسم_سلیمانی بهخاطر افتخارآفرینیهای ملی دیروز و سخنان وحدتاندیشانهی امروز ایشان)
▪️«...از کران تا بیکران
شب
بر زمین گسترد اندوهی لبالب
شد جهان تیره
تیرگی از تیره شیطان
خستگی بر جسم و جان چیره
زوزه بادست گویا
مانده گویا گله بی چوپان!
در شب وحشت
هراس از راه از رهزن
پس به فتوای دل نومید باید شمع را کشتن!
گور تنگ آرزو؛
سرما
در شب چنبر زده -چون اژدهایی مرده دم -
برخویشتن بر ما
در شبی از نطفه نیزه تبار تیر
کو صدایی هان؟ به غیر از ناله زنجیر...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9307
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 روایت #هرمان_ملویل از دیدار پیکواد با کشتی راحیل
(در زادروز هرمان ملویل، نویسندۀ بزرگ کلاسیک، هفتمین صفحه از ستون «#یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب» را در رمان #موبی_دیک بخوانید)
▪️«...روز بعد، کشتی بزرگی راحیلنام، به دیده درآمد که یکراست به سمت پیکواد میآمد، و آدم بود که بر گرد دیرکهای آن حلقه زده بود. همانوقت، پیکواد با سرعت از میان آب میگذشت، اما همچو که کشتی بادبان برافراشتۀ رو به باد غریبه نزدیکش رسید، بادبانهای پر از باد بروت پیکواد روی هم افتادند، مانند کیسۀ هوای سفید که میترکد، و بادش خالی شد.
پیرمرد اهل مان زیر لب گفت: «خبر بد؛ حامل خبر بد است»، اما پیش از اینکه فرماندۀ این کشتی، که شیپور بر دهان در قایقش به پا ایستاده بود، پیش از اینکه وی دهان به درود گفتن باز کند، صدای آخاب به گوش رسید.
ـ وال سفید را دیدهای؟
ـ آری، دیروز. شما قایق والگیری دستخوش امواجی را ندیدهاید؟
آخاب، که شادی خود را مهار میکرد، به این سؤال نامنتظر جواب منفی داد و چیزی نمانده بود سوار کشتی غریبه شود. پس از متوقفساختن قایقش، زیر نگاه همگان از پهلوی آن فرود آمد. پاروزنان دوـسه بار پارو زدند و طولی نکشید که تیرک قلابدار قایق در زنجیر اصلی پیکواد حلقه شد و ناخدای غریبه، جستزنان پا بر عرشۀ کشتی نهاد. آخاب بلادرنگ او را به جا آورد. یعنی معلوم شد از نانتوکتیهای آشنای اوست. منتها سلاموعلیک رسمی ردوبدل نشد...»
ادامۀ این صفحۀ خوب از رمان موبی دیک را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/9301
☑️ @ShahrestanAdab