eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻 دیدار با راهزن (نُهمین صفحه از را به بازخوانی صفحه‌ای از رمان اختصاص می‌دهیم، به بهانه‌ی 15 اکتبر، تولد ) ▪️ «... ناگهان مرد ریشوی ژنده‌پوشی در سراشیب راه‌راه کوهستانی پدیدار شد. نفس‌نفس می‌زد، سلاحی نداشت. پشت سرش، دو پاسبان شمشیر به دست می‌دویدند و فریاد می‌زدند: - بگیریدش! جووانی خلنگ است! این دفعه گیرش انداختیم! مرد راهزن از دنبال‌کنندگانش جلو افتاده بود، امّا دودل می‌دوید و حالت کسی را داشت که می‌ترسد راه اشتباهی را در پیش گیرد و به دام افتد و اگر به همین‌گونه می‌دوید، پاسبان‌ها به زودی به او می‌رسیدند. درخت گردویی که کوزیمو روی آن بود، شاخه‌های بلندی داشت که دست به آن نمی‌رسید؛ امّا کوزیمو مانند همیشه ریسمانی همراه داشت که برای گذر از جاهای دشوار به کار می‌برد. ریسمان را پایین انداخت و یک سر آن را به شاخه گره زد. راهزن، با دیدن ریسمان که درست جلوی چشمش به زمین افتاد، لحظه‌ای دودل ماند، سپس آن را به دست گرفت و با چابکی بالا رفت. از آن آدم‌های دودل چالاک – یا اگر دلتان می‌خواهد چالاک دودل- بود که به نظر می‌رسد هیچ‌گاه توانایی بهره‌گیری از لحظه‌یِ مناسب را ندارند، با این همه هرگز آن را از دست نمی‌دهند... » ادامه‌ی این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9609 ☑️@ShahrestanAdab