🔻بانگ آزادی از زبان پدر شعر انقلاب | یادداشتی از #پرستو_علی_عسگرنجاد
(نگاهی به کتاب #این_بانگ_آزادی، مجموعۀ آثار مرحوم #حمید_سبزواری)
▪️«..."حسینآقا ممتحنی" که "حمید سبزواری" تخلص میکرد، از آنشاعرها بود که مردم کوچه و بازار، حتی در دورافتادهترینروستاها، آثارش را میشناختند و بلکه با آنها، زندگی کرده بودند. نه از آن رو که آثار مکتوب او همچون "سرود درد" و "سرود سپیده" به دستشان رسیده باشد. نه! بل از آن رو که سرودههای او، "سرود" بودند! شعرهای غنی و پرمغزی که با موسیقی و نغمۀ خوش خوانندگان انقلابی همراه میشدند و بسیار سریعتر و آسانتر از کتابها، جادهها را تا عمق دلها میپیمودند. بهترینمثال از اینسرودهای آشنا و ماندگار، "خمینی ای امام!" و "این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد" هستند که تا ابد بهعنوان سرود مبارزین انقلابی در خاطرۀ ایران نقش بستهاند...»
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10638
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جوهر تیغ
(در سالروز درگذشت زندهیاد استاد #حمید_سبزواری، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از مجموعهآثار ایشان با عنوان #این_بانگ_آزادی بهروز میکنیم)
▪️با ستم سازش ما، رو به قفا تاختن است
صلح ما در بر دشمن سپر انداختن است
با بداندیش وطن، راه مدارا رفتن
تند بر خاک شهیدان وفا تاختن است
سر تسلیم به دشمن نسپارد آن قوم
که به هر معرکه آمادهی جانباختن است
غافل از کیفر خودکامه شدن، گاه قصاص
خانه در رهگذر سیل وفا ساختن است
حربهها آخته دارید که سامان ظفر
گر میّسر شود از پرتو تیغ آختن است
قدمی پیش نه و پهنه ز دشمن بستان
موسم خانه ز بیگانه بپرداختن است
گوش بر موعظهی صلح و تغافل از جنگ
قیمت عزم در این دایره نشناختن است
سرفرازید، که سرمایهی آزادی ما
علَم رزم به هر عرصه بر افراختن است
یکدم از پا منشینید چو دشمن برپاست
که اسف بردن و کالای شرف باختن است
زر، بها یافت که با شعله همآغوشی کرد
عود را عطر دلانگیز ز بگداختن است
خامه را جوهر تيغ است در این پهنه "حميد"
ورنه، ما را نه سر قول و غزل ساختن است
☑️ @ShahrestanAdab
24.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شعرخوانی #علی_چاوشی در محضر رهبر انقلاب
(گزیده شعرخوانیهای دیدار)
#دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زبان دشمنی | یادداشتی از #علی_داودی
(با موضوع #ادبیات_ضدانگلیسی)
▪️«سال ۱۳۸۷ در مصاحبه ای که درباره کتاب "شهرفرنگ" با موضع پوسترهایی برای آمریکا وقتی خبرنگار پرسید چرا آمریکا؟ گفتم: چرا آمریکا نه؟
واقعا حیرت کردم از این سوال. که اگرچه برای خبرنگار این سوالی کلیشه ای بود اما برای من موضوع آمریکا ابدا کلیشه ای نبود. آمریکا به عنوان رکن اصلی و یا دست کم یکی از ارکان حادثه شکل گیری انقلاب اسلامی در گفتمان فرهنگی ما غائب ست مگر نه اینکه هر معادله نزاعی دو طرف دارد موافق و مخالف. در معادله انقلاب، آمریکا نقش مخالف را دارد حال آنکه در هنر انقلاب کمتر محور بحث بوده. عوامل بسیاری بر این امر میتوان برشمرد از جمله طبع صلح طلبی و سیاست ترک مخاصمه و تنش زدایی و... الخ!...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10642
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شهر کوچک ما | داستانی ضدانگلیسی از #احمد_محمود
«...صدنفر بودند. صدوپنجاه نفر بودند که صبح علیالطلوع آمده بودند با تبرهای سنگین و غروب که شده بود، انگار که پشت خانههای ما هرگز نخلستانی نبوده است. شب که شد آفاق آمد. خیس عرق بود. مقنعه را از سر باز کرد و مویش را که به رنگ شبق بود، رو شانهها رها کرد. خواجتوفیق نشسته بود کنار بساط تریاک. غروب که شده بود، مثل همیشه کف حیاط را آب پاشیده بود و بعد حصیر را انداخته بود و جاجیم عربی را پهن کرده بود و نشسته بود کنار منقل و با زغالهای نیمهافروخته ور میرفت و بادشان میزد و «بانو»، دختر زردنبوی آبلهرو که دودی شده بود، کنار پدر نشسته بود. اسب شیخشعیب از شب قبل به اخیه بسته بود و حالا تو چرت بود...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10639
#ادبیات_ضدانگلیسی
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پروندهکتاب «ویلای کاکاییها» در سایت شهرستان ادب گشوده شد
▪️مجموعهداستان #ویلای_کاکایی_ها، که به موضوعات و مباحث مرتبط با محیط زیست میپردازد، در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد. این مجموعه، پنجمین مجموعۀ «قصۀ زمانه» از انتشارات شهرستان ادب و شامل ده داستان کوتاه به انتخاب #محمدرضا_بایرامی است که در ۱۱۱ صفحه منتشر شده و روانۀ بازار کتاب شده است. نویسندگان این مجموعه در خلال داستانهای خواندنی آن، به مسائل و مشکلات متعدد زیستمحیطی در میدانهای مختلف و جغرافیاهای گوناگون میپردازند؛ مباحث مرتبط با آب، تخریب جنگلها، ساختوسازهای غیرمجاز، رهاسازی زبالهها در طبیعت، انقراض گونهها، آلودگیها و دیگر مسائل پیرامون محیط زیست، درونمایۀ اصلی این داستانهاست.
گفتنیست داستانهای منتخب «ویلای کاکاییها» از میان تعداد زیادی از داستانها که به دفتر گروه داستان مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب، تحت عنوان فراخوان داستان کوتاه «باغ ملی»، ارسال شدهاند توسط استاد محمدرضا بایرامی انتخاب شده است. این فراخوان در ۲۸ اسفند سال ۹۵ منتشر شد و در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ برگزیدگان خود را شناخت. داستانهای برگزیده و نویسندگان این مجموعه عبارتاند از: «ویلای کاکاییها» نوشتۀ #مصطفی_مردانی/ «بار» نوشتۀ #علی_الله_سلیمی/ «من درنای سیبری را خوردهام» نوشتۀ #فرناز_شهیدثالث/ «نفرین قنات حاج میرزا» نوشتۀ #مهدی_کفاش/ «مالکین اصلی» نوشتۀ #معصومه_میرابوطالبی/ «هوایی که در آن نفس میکشم» نوشتۀ #سیدمحمد_قارونی/ «ماه خواهر ندارد» نوشتۀ #مرتضی_فرجی/ «خشک و خالی» نوشتۀ #محمد_سرابی/ «نخلها ایستاده میمیرند» نوشتۀ #ناهید_قادری/ «اگر باران نبارد؟ اگر باران ببارد؟» نوشتۀ #صبا_چزانی.
در شانزدهمین پروندهکتاب سایت شهرستان ادب به سراغ این مجموعهداستان گروهی میرویم تا به این بهانه، با دقت بیشتری به مسئلۀ محیط زیست بپردازیم.
شما میتوانید برای مطالعۀ این پروندهکتاب به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10638
☑️ @ShahrestanAdab
🔻مادر فراموششده | یادداشت #محسن_حسن_نژاد بر «ویلای کاکاییها»
(در پروندهکتاب #ویلای_کاکایی_ها)
▪️«روزگاری است که از مواجهۀ ما ایرانیان با تکنولوژیهای نوظهور آندیگریخوانده یا به عبارت مرسوم و رایج، غرب میگذرد. برای خیلی از جوانان ایرانی معاصر تاحدزیادی یادآوری مفهوم غرب، با تداعی تکنولوژیهای بسیار پیشرفته ملازم است. ما ایرانیان مغربزمین را بهمثابه پدیداری تکنولوژیک درک کردهایم. برای ما ایرانیان، در بسیاری از موارد، غرب بهمثابه تاریخی نمایان شده است که غایت آن، امر تکنولوژیک تصویر میشود. اما علیرغم مواجهۀ ما با تکنولوژی در ساحات خرد، ما از درک آن تاحدزیادی ناتوان بودهایم. من در این سطور به دنبال تقریری خام و مبناگرایانه از امر تکنولوژیک نیستم و از اساس مخالف آن هستم. بااینحال، ما نتوانستیم زمینه و زمانۀ تاریخی را که تکنولوژی در آن ظهور کرده است، عمیقاً درک کنیم. ما از درک عقلانیت حاکم بر جوامع تکنیکی ناتوان بودهایم. شاید بتوان ریشۀ عقبماندگی تکنولوژیک ما را نیز در همین امر جستوجو کرد...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10637
☑️ @ShahrestanAdab
🔻انگلیس
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری ضدانگلیسی از #ملک_الشعرای_بهار بهروز میکنیم)
▪️ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد
نه بیوراسب کرد و نه افراسیاب کرد
از جور و ظلم تازی و تاتار درگذشت
ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد
ضحاک خود ز قتل جوانان علاج خواست
وان دیگری به کشتن نوذر شتاب کرد
تازی گرفت کشور و آیین نو نهاد
چنگیز گشت خلق و خراسان خراب کرد
کرد انگلیس آنهمه بیداد و بر سری
اخلاق ما تباه و جگرها کباب کرد
بشنو حدیث آنچه درین ملک بیگناه
از دیرباز تا به کنون آن جناب کرد
اندر هزار و نهصد و هفت آنزمان که روس
با ژرمن افتتاح سئوال و جواب کرد
آلمان بدید روضهٔ هندوستان به خواب
تُرکش ز راهآهن تعبیر خواب کرد
واندر فضای شهر پتسدام، ویلهلم
با نیکلا به گفت و شنو فتح باب کرد
روباه پیر یافت که آلمان به قصد شرق
دندان و پنجه تیزتر از شیر غاب کرد
با روس عهد بست و شمال و جنوب را
اندر دو خط مقاسمتی ناصواب کرد
از غرب تا به مرکز و از شرق تا شمال
تسلیم خصم چیرهٔ وحشیمآب کرد
بیمار گشت شاه و ولیعهد نوجوان
روسی نمود لهجه و لگزی ثیاب کرد
روباه پیر گشت ز دربار ناامید
تدبیر شاه پیر و ولیعهد شاب کرد
افکند انقلابی و مشروطه را به ملک
درمان ناتوانی و داروی خواب کرد
وانگه چو دید مجلس ملی است مرد کار
با روس در خرابی مجلس شتاب کرد
از بیم هند کشور ما را کشید پیش
واو را فدای منفعت بیحساب کرد
مجلس بر اوفتاد و محمدعلی به روس
نزدیک گشت و بس عمل ناصواب کرد
زان روی در حمایت ما، مجلس عوام
برضدکار شاه به دولت عتاب کرد
#ادبیات_ضدانگلیسی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جنگی در راه است... | یادداشت #سحر_حسینی_مقدم بر «ویلای کاکاییها»
(در پروندهکتاب #ویلای_کاکایی_ها)
▪️«رابطۀ انسان با طبیعت به درازای حضور بشر بر کرۀ خاکی است؛ آنجا که در زمین سر میچرخاند و ابزارش را با تغییر در شرایط طبیعی میسازد. هرچه پیش میرود، بیشتر با طبیعت عجین میشود و آن را برای زندگیاش مناسبسازی میکند تا میرسد به انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی. در این دوره دیگر همزیستی با طبیعت کفاف نیازهایی که ساختار اقتصادی معرفی میکند، نمیدهد و هجمه علیه آن شروع میشود. هابرماس رابطه میان جهان حیاتی با جهان اجتماعی را استعماری میداند؛ در این رابطه و کنش، استعمار جهان طبیعی شدت میگیرد. اینک عرصه بر جهان حیاتی تنگ شده است، انسان خود را به تجاهل زده و نمیبیند که هر ضربهای که به جهان طبیعی بزند، بر پیکرۀ ساختار اجتماعی برمیگردد.
مجموعهداستان ویلای کاکاییها از این جهت بسیار ارزشمند است که ارتباط کنشی نامتوازن میان جهان حیاتی و جهان اجتماعی را بهخوبی نشان میدهد. داستانها روایت زخمهایی است که انسان بر تن طبیعت میزند و پاسخهایی که دریافت میکند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10640
☑️ @ShahrestanAdab
28.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شعرخوانی #سیدوحید_سمنانی در محضر رهبر انقلاب
(گزیده شعرخوانیهای دیدار)
#دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻صدّیق | داستان کوتاهی از #زهراسادات_ثابتی
«اگر به بوقزدن بود، اینراه باید نیمساعت پیش باز میشد، اما با اینوجود باز هم بدون وقفه صدای بوق را درمیآورم. فقط میخواهم احساس کنم یککاری دارم انجام میدهم تا راه باز شود و هیچ دلم نمیخواهد به مزخرفبودن یا نبودن اینکار فکر کنم. یکپلیس راهور از لابهلای ماشینها جلو میآید و از کنار ماشین من که میگذرد، میفهمم با صدای بلند میگوید: "کوه ریزش کرده، جاده تا فردا...".
تا فردایش را که میشنوم قلبم هُری میریزد. موبایلم را برمیدارم. چنددرصد بیشتر شارژ ندارد. سریع به مرتضی زنگ میزنم. میرود روی پیغامگیر:
ـ سلام اخوی! خوبی؟ من به مراسم نمیرسم. کوه، ریزش کرده... توروخدا یککاری کن ببین نمیتونی مراسم رو عقب بیندازی. کاش اصلاً آخر هفته رو نمیرفتم شهرستان که حالا توی برگشتن گیر کنم. ایخدا... اصلاً از اولش میدونستم داغ عمامه سرگذاشتن به دلم میمونه. سر من کجا و دست حاجآقا کجا؟! توروخدا با حاجآقا صحبت کن ببین...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10645
☑️ @ShahrestanAdab