استاد فرهمند - دعای عهد.mp3
1.54M
#قرار_عاشقی💚
📖دعای عهد
✨اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج✨
✨زیارت نامه شهدا✨
🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@shahrokhmahdi
#کانال_وقف_مادر_سادات_هست
#یازهرا_سلام_الله_علیها
002014.mp3
182.4K
و چون به اهـلِ ایمـان برسند گوینـد:
ما ایمان آوردیم و وقتی با شیاطیـنِ
خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم
جز ایـن نیست که مؤمنان را مسخره
میکنیم !🧛♂✨ ↵ بقره/۱۴
سلام
سوپرایز عالی
میخوای بدونی امام زمان عزیزمون چه پیامی داده؟
یک کدوم از شماره های ۱ تا ۷ رو انتخاب کن و پیامتو بخون
*۱* https://digipostal.ir/c43iiqe
*۲* https://digipostal.ir/cgjt5d1
*۳* https://digipostal.ir/cq62fxr
*۴* https://digipostal.ir/cqkvs4f
*۵* https://digipostal.ir/cztze56
*۶* https://digipostal.ir/cp5uelv
*۷* https://digipostal.ir/cwnsvm2
به خودت قول بده سعی کنی به پیام رسیده از امام زمانت گوش کنی🥰
*با نشر حداکثری و ارسال به گروه هاتون در ثواب نشر حدیث شریک باشید*🌹🌹🌹
#ارسالی
هدایت شده از ظهور بسیار نزدیک است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #قرنطینه_واکسینه_شدگان"
❌ اگر تا پایان روز 15 آذر #قرنطینه_هوشمند که با آن بخواهید واکسن نزدهها را جریمه کنید، برداشته شد که هیچ وگرنه ما هم وارد فاز عملیاتی میشویم.
🔸تاریخ انتشار: 14 آذر 1400
👤 #محمدمهدی_زندوکیلی
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 @zoho313or
هدایت شده از آوین|Âvin🤍"!
بند بیست و پنجم از استغفار هفتاد بند سحرگاه امیرالمؤمنین علی«ع» :
#بندبیستوپنجم
25_ بار خدایا از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که
موجب حسرت و سبب پشیمانی میگردد
و باعث بند آمدن روزی و رد شدن دعا میگردد
پس بر محمد و آل محمد درود فرست
و این گونه گناهانم را بیامرز
ای بهترین آمرزندگان.
✨زیارت نامه شهدا✨
🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@shahrokhmahdi
#کانال_وقف_مادر_سادات_هست
#یازهرا_سلام_الله_علیها
﷽
دوست داری اهنگ های نیمه سیاسی و مذهبی بشنوی🔊
پس اهنگ رو پلی کن:⬇️
🔵Hamed zamani🔵
◉━━━━━━────────
↻ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ◁
به کانال اهنگ های حامد زمانی بپیوند➕
اهنگ های این خواننده بیشتر سیاسی و مذهبی است❤️
َدوستان خودرا با این خواننده انقلابی اشنا کنید😊😍
هدف ما اشنایی مردم با این خواننده است🚀
اارسال محتوا های درون کانال با اوردن لینک کانال +نام کانال خودتون هیچ ایرادی ندارد😉👌🏻
😡چرا معطل میکنی بزن رو پیوستن😡👆🏻
🎼🎧معطل نمون بزن رو پیوستن که دنبال ما نخای بگردی🎧🎼
😳ی چیز دیگه،این کانال به امار ۱۰۰ رسید و اپلیکیشنی که قول داده بود را گذاشت و سنجاق کرد😳
😵این کانال استیکر رایگان برای اعضای میسازه😵
✊🏻جهت ساخت استیکر رایگان به توضیحات کانال بروید✊🏻
✊🏻ما ایستاده ایم✊🏻
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
﷽
📢کانالی که میتوانید در ان تمام محصولات را به دیگران رایگان معرفی کنید.📢
✅معرفی محصولات✅
✅تبلیغ کانال وگروه✅
شما را پذیراییم☺️. بدون هیچ هزینه ای در کانال درج میکنیم.💸
🗯اگهی های شما را بدون هزینه در کانال میزاریم:
📎لینک کانال ما در ایتا:
@mmyz86
نام : شاهرخ ضرغام
نام پدر : صدرالدین
تاریخ تولد : ۱۳۲۸
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : هفدهم آذرماه 1359
محل شهادت : آبادان
🌸🌸اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌸🌸
حر انقلاب شهید ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق هم می گفت ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم! اثری از پیکر شاهرخ نیافتیم او شهید شده بود، شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه را پاک کند،همه گذشته اش را. می خواست چیزی از اونماند،نه اسم ،نه شهرت،نه قبر و مزار و نه هیچ چیزدیگر شهید ضرغام در یکم دیماه سال۲۷ دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی،با ان جثه درشت و قوی نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دردوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از ان پس با سختی، روزگار را سپری کرد در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان،نایب قهرمان بزرگسالان دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران و….. بدنش بسیار قوی بود .هر روز هم مشغول تمرین بود. در اولین حضور در مسابقات کشتی فرنگی به قهرمانی جوانان تهران در یکصد کیلو دست یافت. سال پنجاه در مسابقات قهرمانی کشور در فوق سنگین جوانان بسیار خوش درخشید و تمامی حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برداشت.بیشتر مسابقه ها را با ضربه فنی به پیروزی می رسید.
قدرت بدنی، قد بلند، دستان کشیده و استفاده صحیح از فنون باعث شد که به مقام قهرمانی دست پیدا کند. سال پنجاه و پنج آخرین سال حضور او در مسابقات کشتی بود. صبح یکی از روزها با هم به” کاباره پل کارون “رفتیم . به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود . با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود . شاهرخ جلوی میز رفت و گفت :همشیره تا حالا ندیده بودمت،تازه اومدی اینجا ؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم . شاهرخ دوباره با تعجب پرسید : تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی خوره،اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش رو بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ،حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ،دندانهایش را به هم فشار می داد ، رگ گردنش زده بود بیرون ،بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی، بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود(صاحب کاباره) و گفت: زود بر می گردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم . بعد از سلام و علیک ،بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟اول درست جواب نمی داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود . من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!! اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد.انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند
تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم
🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@shahrokhmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام بـرآن هـایے ڪه رفـتند تـابـمانـنـد ونـمانـدند تـا بـمیرند وتـا ابـد بـه آنـانڪه پـلاڪشان را از گـردن خـویش درآوردند تـا مانـند مـادرشان گمنام وبے مـزار بـمانـند مدیونیم💚
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@shahrokhmahdi
در سالروز شهادت این شهید که به حر انقلاب معروف است و کتاب زندگینامهاش هم با همین عنوان منتشر شده روزنامه جام جم گپ و گفتی با همرزمش، حاج قاسم صادقی که هنوز رفاقتش با شاهرخ و دوستان دیگر را ادامه میدهد انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
الان در دشت ذوالفقاری، شمال رودخانه بهمنشیر آبادان، محل شهادت شهید شاهرخ ضرغام، حر انقلاب و حدود ۴۰۰ نفر دیگر از شهدای سال ۵۹ و ۶۰ هستم.
ششسالی میشود که باتوجه به ایده ولایت و ولایتپذیری و بحث آتش به اختیار بودن، آن موزه دفاع مقدس در تهران را جمعآوری کردم و به اینجا آمدم و یک موزه حقیقی به وسعت ۱۵۰۰ در ۱۵۰۰ متر راهاندازی کردم.
از قدیم گفتهاند که کار برای خدا دردسر دارد/ خلافکارها با خواندن این کتاب توبه میکنند!
قبلا برای آن موزه کوچکی که در منزل درست کرده بودم، به دلیل نگهداری برخی ابزار و ادوات جنگی با دردسرهایی مواجه شدم. اینجا بدتر است و با بحثهایی مثل «چرا زمین را اشغال کردی؟» و محیط زیست و وزارت کشاورزی و... طرفیم. از قدیم گفتهاند که کار برای خدا دردسر دارد.
کتاب «شاهرخ، حر انقلاب اسلامی» تاکنون بیش از ۶۰ بار چاپ شده است. آخرین چاپ آن هم با تیراژ ۵۰۰۰نسخه بود. عمده خوانندههای این کتاب هم جوانان خلافکار هستند که با خواندن آن توبه میکنند.
آزادیام را از شاهرخ ضرغام گرفتم!
اگر خواستید فیلمهایی از جوانهایی دارم که با خواندن زندگینامه شهید ضرغام متحول شدهاند. یکی از این جوانها میگوید وقتی در زندان بودم، با رفیقم تماس گرفتم و گفتم یکسری کتاب برایم بفرست. یکی از این کتابها «شاهرخ، حر انقلاب اسلامی» بود. او گفت تعجب کردم، چون اسم حر را فقط در روضههای امام حسین (ع) شنیده بودم، این حر دیگر کیست؟ اما وقتی خواندن این کتاب را شروع کردم، از خودم بدم آمد. چون اگر خطا کنم، باید چندین سال بگذرد تا بتوانم خطاهایم را جبران کنم. برایم جالب و عجیب بود که فردی چون شهید ضرغام با آن گذشته توبه میکند و به مقامی میرسد که حاجت میدهد. لذا آزادی خودم را از او خواستم. همینطور هم شد و من آزادیام را از ایشان گرفتم.
ماجرای خانمی که شیعه شد و اسم خود را زهرا گذاشت
یک بار خانمی محجبه به اینجا آمد و از من خواست او را به محل شهادت شاهرخ ببرم. به اتفاق همسرم با ایشان همراه شدم و دیدیم که دارد با دست و خطاب به شهید صحبت میکند. حین صحبتهایش گفت شهید، دو حاجتم را روا کردی، یک حاجت دیگر هم از تو میخواهم. چون من هم مثل تو بودم! بعد از اینکه صحبتهایش تمام شد، از او پرسیدم منظورتان از اینکه گفتید من هم مثل تو بودم، چیست؟ گفت من هم گذشته خوبی نداشتم و گرفتار بودم تا اینکه زمانی با خانم محجبهای مواجه شدم و او گفت برای رفع گرفتاری به شهدا متوسل شوم. او کتاب شاهرخ را به من داد و از ایشان دو حاجت گرفتم. به او قول دادم اگر این حاجتها روا شود، به محل شهادتش میآیم و مذهبم را به تشیع تغییر میدهم. این خانم شیعه شد و اسم خود را زهرا گذاشت.
ماجرای شهادت/ از شاهرخ چیزی به جز پالتو و کلاهش را پیدا نکردم
وقتی ما در ۱۷ آذر تک زدیم، بین ما و دشمن یک خاکریز بود. عملیات به صبح کشیده شد. دشمن هم هوشیار شد و تانکهای بیشتری وارد معرکه کرد و درگیری شدت گرفت. با تیربار تانک به سمت ما شلیک کردند که به سر و صورت و سینه شاهرخ اصابت کرد. بعد از شاهرخ، تعداد دیگری از دوستان شهید شدند. اما بارندگی و زمین هم شل بود، هرچه تقلا کردیم پیکر شهدا را عقب بیاوریم، نشد. به مرور زمان بر اثر بمبارانهای دشمن، یافتن پیکر شهدا سختتر شد. بعد از هشت ماه که منطقه را آزاد کردیم، همراه دوستان رفتیم و تعدادی از شهدا را شناسایی کردیم و استخوانهایشان را به شهرستانهای مختلف فرستادیم. اما از شاهرخ چیزی به جز پالتو و کلاهش را پیدا نکردم. یک بار که مادر خدابیامرز شاهرخ را به اینجا آوردم، گفت در خواب دیدم که شاهرخ از این خاکریز بالا رفت و دیگر پایین نیامد.