eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
2.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
33 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم ذکر شریف یا جوادائمه ادرکنی بزرگوارانی که قصد شرکت در ختم دارند تعداد رو به آی دی زیر ارسال کنند حاجت روا باشید همراهان کانال #شهیدمغفوری @Mamodi1ma🖤
32.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجلی زیبا از تصاویر وعکس های شهیدمغفوری در منزل شهید عبدالمهدی مغفوری
شهید مغفوری از شهدای شاخص استان کرمان شهیدی که مزارش دلداده عاشقان در سرتاسر ایران هست!
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
گفتند: خانمت بیمارستان است. موتور را گذاشت کنار خانه و رفت بیمارستان . ازش پرسیدم چرا با موتور نمی روی ؟ گفت امروز باک موتورم رو با بنزین سپاه پر کردم . درست نیست با موتور بروم. تاکسی هم گیرش نیامد و پیاده رفته بود بیمارستان .  
تلویزیون رو روشن کردم ، با تعجب حاجی رو بر صفحه تلویزیون دیدم ، با همان متانت همیشگی سخن می گفت ومردم وجوانان کرمانی رو به حضوردرکاروانهای سپاهیان محمد ( ص) دعوت می کرد . حاجی جمله ای رو گفت که جوونها را دسته دسته به مراکز بسیج کشاند .  حاج مهدی گفت : پایگاههای مقاومت سفارتخانه های امام زمان (عج) هستند .  
گفتند: خانمت بیمارستان است. موتور را گذاشت کنار خانه و رفت بیمارستان . ازش پرسیدم چرا با موتور نمی روی ؟ گفت امروز باک موتورم رو با بنزین سپاه پر کردم . درست نیست با موتور بروم. تاکسی هم گیرش نیامد و پیاده رفته بود بیمارستان .  
توی اتاق نشسته بودیم ، داشت حساب و کتاب امور سپاه رو می کرد گفتم : حاجی خودکارت رو بده چیزی بنویسم ، گفت چند لحظه صبر کن و از خانه خارج شد . بعد از چند لحظه با خودکار نو وارد شد و اونو به من داد . وقتی تعجب من رو دید داستان شمع و علی (ع) را برایم گفت .  
با موتو خودش اومده بود . گفتم : حاجی بخشنامه اومده که فرمانده هان می توانند از ماشین سپاه استفاده کنند . تبسمی کرد و خودکارش رو از جیبش بیرون آورد و گفت : من روز قیامت جواب همین رو هم نمی تونم بدهم
دستش را که بوسید مرد افغانی گیج شده بود حاجی می گفت : ای برادر من تحمل عذاب آخرت رو ندارم اگر ستمی به شما شده مارو ببخش . مرد افغانی خم شد و صورت حاجی رو تو بغل گرفت حالا هر دو گریه می کردند و مرد افغانی هی می گفت : زنده باد اسلام ، زنده باد شما .