eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
59 ویدیو
244 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعرانه 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی کای هرزه گرد بی سر و بی پا چه می کنی ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای هر جا که میرسیم، تو با ما چه می کنی خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم بنگر بروز تجربه تنها چه می کنی هر پارگی بهمت من میشود درست پنهان چنین حکایت پیدا چه می کنی در راه خویشتن، اثر پای ما ببین ما را ز خط خویش، مجزا چه می کنی تو پای بند ظاهر کار خودی و بس پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه میکنی گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم چون روز روشن است که فردا چه می کنی جائی که هست سوزن و آماده نیست نخ با این گزاف و لاف، در آنجا چه میکنی خود بین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم پیش هزار دیده بینا چه می کنی پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان بی اتحاد من، تو توانا چه می کنی ✍پروین اعتصامی @shahrzade_dastan
سلام دوستان شهرزادی. لطفا این هفته برای این تصویر داستان یا داستانک بنویسید و به آیدی زیر بفرستید. @Faran239 @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تثبیت صدای خود در داستان
تثبیت صدای خود در متن 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 صدای صحبت کردن فیزیکی ما از دیگران متفاوت است. ما در هنگام نوشتن، اغلب رسمی تر از صحبت کردنمان هستیم و از کلمات و جملات متفاوتی استفاده میکنیم به هنگام صحبت کردن از حرکات و اشارات استفاده میکنیم و هنگام نوشتن از ابزارهای کمکی دیگری مانند علائم نشانه گذاری بهره می گیریم. ما، بسته به مخاطب خود، ممکن است هم به طرز متفاوتی صحبت کنیم و هم متفاوت بنویسیم به هنگام صحبت کردن اگر دقیق و هوشیار باشیم، می توانیم عدم درک مطلب را در مخاطب خود تشخیص داده و آنچه را که سعی در بیان آن داریم بر این اساس [واکنش مخاطب] تطبیق دهیم؛ اما هنگام نوشتن نمی توانیم این کار را انجام دهیم؛ بنابراین باید نسبت به مشکلات احتمالی آگاه بوده و از بروز آنها جلوگیری کنیم. تمام این روشهای مختلف برقراری ارتباط به سبکهای بسیار ویژه و خاص خود ما و به استفاده از صدای فردی مان وابسته خواهد بود. متخصصان، اغلب می توانند یک نویسنده یا آهنگساز را از روی قطعه کوچکی از نوشته یا اثر موسیقیایی او، تشخیص دهند. چگونه نخستین رمان خود را بنویسیم صداهایی با ویژگی های خاص طراوت و تازگی، طنز، وضوح یا درک پذیری، اغلب مورد تحسین و ستایش خواهند بود. سعی نکنید سبک شخص دیگری را تقلید یا کپی برداری کنید. البته شما به طور پیوسته و یا با عقیده شخصی خود این کار را نخواهید کرد؛ اما اشتباهات و انحرافات شما بزرگ نمایی شده و به طرز کامل و آشکار، خود را نمایان خواهند ساخت. 📚چگونه نخستین رمان خود را بنویسیم ✍مارینا اولیور @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته قدرت الله کریمیان
چالش شایعه نوشته قدرت الله کریمیان 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 _احمد س لام حسین جون خوبی؟ حسین : سلام امو چه خبر؟ _مگه نشنیدی؟ چیا؟ _برو امو، همه تو اینستا خوندن، امسال دیگه سیزده صفر نحس نیس، آشم نمی خواد. بپزی، نحسی تموم شد. خو واسه چی؟ _کاکو امسال گفتن «سیزده ما صفر نحس که نیس. هیچ خیلیم شو کوم داره. هرکه طلا بخره سرمایه دار میشه! هر کی کلید بسازه خونه دار میشه. هرکی برا، یه نوزاد پسونک بخره بچه دار می‌شه. او، همی طور در رحمت بازه امو» حسین : ها آ مو، نگو مو رفته بودم، بازار سر طلا فوروشا غلغله بود. تعجب کردم!! پس بگو همه اومده بودن طلا بخرن که پول دار بشن!! خوبه مو بروم، به خر امو حسین علف بدوم از خدا چی دیدی شاید: تا سال دیگه خدا ی خر م به مو، داد ها والا ولا😃😃😂😁 @shahrzade_dastan
نوشته حسین مطهر
مهمان ویژه نوشته حسین مطهر 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 همه مسافران در فرودگاه زاهدان در حالت انتظار بسر می برند،ناگهان اپراتور اطلاعات پرواز پیامی را قرایت نمود: مسافرین محترم ،پرواز ۸۸۸ زاهدان -مشهد ،پرواز به دلیل نقص فنی با یکساعت تاخیر انجام خواهد شد،پیشاپیش از تاخیر رخ داده پوزش می طلبیم. همهمه ای در بین مسافران بوجود آمد . غلامرضا پسر سیاه چرده اهل زاهدان در حالی که سرتاپایش باند پیچی شده بود وصورتش از شدت سوختگی درهم ریخته بود ،از تاخیر پرواز دل آزرده شد،قطره اشکی از گوشه چشمان نیمه بازش بر روی زمین چکید ،در دلش گفت : انگار امام رضا ( ع) من را نطلبیده است ،برای لحظه ای،احساس کرد که قلبش از شدت غم واندوه بهم فشرده شده است ،دلش مثل کبوتری بی آشیان در قفس سینه اش بالا و پایین می رفت.،تو دلش گفت: یا امام غریب ، کاش می شد من هم مهمان ویژه حرم شما می شدم ،ایکاش بیمار نبودم و با پای خودم به پابوس شما می آمدم ! . گریه امانش نداد و صدای هق و هق او بلند شد. پدر و مادرش متوجه حال دگرگون غلامرضا شدند ،برای دلداری او از حال و هوای مشهد و زیارت آقا گفتند اما دل غلامرضا مثل سیر و سرکه می جوشید ،هول و هراس عجیبی داشت ،این یکساعت برای او مثل یک عمر گذشت . بلاخره انتظار بسر آمد و زمان سوار شدن مسافران فرا رسید . در بین مسافران حاج آقا مروی تولیت آستان قدس رضوی هم حضور داشت .قبل از برخاستن هواپیما،کاپیتان از حاج آقا برای حضور در کابین خلبان دعوت کرد. خلبان صادقی خودش را خادمیار رضوی معرفی کرد و دلیل تاخیر در پرواز را برای ایشان شرح داد .خلبان صادقی گفت: در بین مسافران هواپیما ،خانواده کم بضاعتی اهل حواشی شهر زاهدان هستند که فرزندشان به دلیل بروز یک حادثه پیش بینی نشده ،دچار سوختگی شدید شده ،والدینش برای درمان او تصمیم گرفته اند تا اورا برای درمان به مشهد ببرنند،اما به خاطر محدودیت های قانونی درباره پرواز بیماران خاص ،جلو سوار شدن اورا گرفتند و همین موضوع باعث تاخیر یک ساعته پرواز گردید،از نظر مالی هم وضعیت مناسبی ندارند و نیازمند توجه ویژه هستند. خلبان ادامه داد: من پادرمیانی کردم و مسیولیت آن را بر عهده گرفتم تا پسرک بتواند به پابوس امام غریب برود و مراحل درمان را طی کند . حاج آقا ضمن تشکر از اقدام خلبان ،قول مساعد دادند تا غلامرضا به عنوان « مهمان ویژه» حرم رضوی مورد حمایت قرار گیرد. ساعت یازده شب هواپیما روی باند فرودگاه مشهد به زمین نشست .از همان لحظه اول مدیر امور مجاورین معاونت خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی ،مسیول پیگیری مستقیم درمان غلامرضا و پذیرایی از خانواده اش شد. @shahrzade_dastan