eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
63 ویدیو
247 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقش نعش مجید قیصری.m4a
7.01M
داستان صوتی نقش نعش نوشته مجید قیصری اجرا فرانک انصاری @shahrzade_dastan
📚📚 سلام دوستان این هفته هم با چالشی دیگر در خدمتتان هستیم. این هفته به مناسبت سالروز میلاد امام هشتم امام رضا (ع) می‌خواهیم داستان یا داستانکی در مورد تصویر بالا بنویسید. همچنین می‌توانید با اشتراک گذاری عکس‌های آتلیه‌ای حرم خود و خانواده‌تان، داستان مربوط به آن را بنویسید و برایمان به آیدی زیر بفرستید. @Faran239 @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌻 داستان عطر بهار نارنج نوشته خانم هما ایران‌پور رتبه تقدیری جشنواره ادبی نگین سرخ را به دست آورد. به خانم ایران پور تبریک می‌گویم و برای ایشان آرزوی قلمی هر چه سبزتر می‌کنم. 🌻🙏 @shahrzade_dastan
السَلامُ‌عَلَیکَ‌یا‌عَلی‌اِبنِ‌موسَی‌الرِّضا‌المُرتَضی 🕊🕊 🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 آمدم دست به دامان تو باشم خورشید محو زیباییِ ایوان تو باشم خورشید اشک را با تو به مأوا برسانم آقا درد را دیده به درمان تو باشم خورشید پَر زنم همچو کبوتر، در هوای حَرمت تا همیشه جان به قربان تو باشم خورشید آمدم تا که دلم را به تو پیوند بزنم زیر چترِ سر و سامان تو باشم خورشید عطر خوش بوی حَرم تا به مشامم برسد دیده را غرق ، به باران تو باشم خورشید ذکر و پابوس تو بر لب بکند غوغایی تو غریبی و پریشان تو باشم خورشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته زهرا زرگران 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🖋 دل بکن. در چشمانش خیره ماندم،گویی آبی دریا دران موج می‌زد . متوجه شد که محو او شده ام. نگاهش را به زمین دوخت. گفتم: « بی وفا چه زود با تو نامحرم شدم: نگاهت راازمن دریغ می کنی!؟». هنوز چندماه از زندگی مشترک ما نمی گذرد،به این زودی دلت را زدم؟! یادت رفته برای بدست آوردنم چگونه خودرا به آب و آتش می زدی؛ چطور دربرابر همه ایستادگی تا به من رسیدی. چه گوهری گرانبها ترازمن یافتی؟! که برای بدست آوردنش ازمن می گذری؟ ازمن که نه ازهمه کس و همه چیز.. تو پزشکی ،راه برای پیشرفت ودست یافتن به یک زندگی مرفه برای توباز است. کجا می روی؟! به سرزمینی غریب،بامردمی نا آشنا ،که حتی زبان آنها را نمی شناسی. چه گنجی پیدا کردی ؟! چه گنجی که ازهمه ی آنچه داری می گذری؟! دیگر اشک وبغض همراه آن امانم نداد وگرنه تا صبح ازاو می پرسیدم. دست نوازشی بر صورتم کشید.؛ واشکهایم را پاک کرد. گرمی عشق و علاقه اش را با تمام وجود احساس کردم. با بغضی که سعی در مهارش داشت ، رو به من کرد وچانه ام را بالا آورد. نگارمن،عزیزترینم،همه‌ی وجودم. @shahrzade_dastan
می دانی که چقدر دوستت دارم،تورااسان بدست نیاوردم،برای یک لحظه هم گمان مبر که اتش عشق تو درقلب من روبه سردی رفته باشد. توهمیشه دران بودی وخواهی ماند. اما باید بروم.این سفر که گویا بی‌بازگشت است درتقدیر من نوشته شده است،اززمانی که مادرم، مرا بامهر علی وال علی شیر داد. حرم عمه سادات ..... نباید برای دفاع ازان لحظه ای درنگ کرد. ازمن مرنج،ومرا با بی تابی خود مرنجان. بعد سربه زیرآرام لب زد :« ای تمام دنیای من ازمن دل بکن،تا آزاد شوم.از من دل بکن!» @shahrzade_dastan
صدا ۰۰۲-۷-۱.m4a
10.58M
داستان صوتی گمگشته نوشته حسن اسکندرپور اجرا خانم اسکندرپور قسمت ۲۲ @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته نرگس جودکی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بعد از سال ها گم شدن در هیاهوی زندگی ودور شدن از خدا، امشب کبوتر روح به آهوی رمیده ی تن، از ضمانت شمس الشموس خبر داد. از سر شوق چشم هارا دخیل پنجره فولاد ساختم، به امید شنیدن صدای نقاره که نوید پیدا شدن دوباره ام باشد در صحن وسرای دوست. @shahrzade_dastan