eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
94 ویدیو
409 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
سید میرانِ سرابی؛ شخصیت اصلی کتاب "شوهر آهو خانم" نوشته علی‌محمد افغانی. شخصیتی متعهّد و عاشق. تعهّد به همسر اول و رفیق گرمابه گلستانش و عشق نسبت به دختری جوان که رقاصه‌ای اهل بده بستان بود و هر مردی را به خود می‌کشاند. در یک کلمه، محشر بود. قلمی روان و داستانی طراز بالا که جدای از هم‌ذات‌پنداری مجبورم می‌کرد شادی و غم، احساسات و تمایلات عاشقانه قهرمان را هم به معنای واقعی کلمه احساس کنم. ¤ داستانی که دوست داشتم همیشه در کنار چراغ مطالعه و روی میز تحریرم جا خوش کرده باشد؛ نه آنکه صفحه آخرش را دیده و به کتابخانه‌ام نمایی بدهد... محمدرضا قلی‌پور انبوهی @shahrzade_dastan
نیم رخ سمت راست کولک چیزی از نقص و جراحات چهره ی او نشان نمیداد. صورتی استخوانی و پوستی سرخ رنگ داشت و موهای سبیلش سیخ سیخ بود. ابروهایش از نیم رخ خاکستری رنگ و زبر دیده میشد و موهای سر تازه تراشیده‌اش جوانه هایی دو سه روزه زده بود که فرق خاکستری رنگ سرش را لکه لکه و ناهموار نشان میداد دستهایش داخل دستکش‌های بی انگشت دو برابر دستهای سوفی بود، دستهای کارگری و زحمت کشیده یا دستهایی که میتوانست کسی را خفه کند زیر ناخنهای کوتاهش چرک سیاه رنگی بود که ظاهرا هیچ وقت تمیزشان نمی کرد. از جرمیا کولک ایام جوانی چیز کمی باقی مانده بود و سوفی این حقیقت را تصدیق میکرد. با این حال بینشان صمیمیتی قدیمی و بی مضایقه وجود داشت. با خود فکر می‌کرد: هرچند ما تغییر کردیم ولی آدمهای متفاوتی نیستیم و کولک این رو میدونه. 📚جایزه‌ بگیر/ نوشته جويس كرول أوتس یک توصیف زیبا از شخصیت جرمیا کولک👆👆 @shahrzade_dastan
شخصیت ابوالفتح که دوست ابراهیم شخصیت اصلی داستان هست. این شخصیت رو دوست داشتم چون مصداق حدیث« المرء علی دین خلیله»، هست و با راهنمایی ها و دلسوزی‌هایی که داشت به ابراهیم کمک می‌کرد و چراغ راهش بود. چقدر خوبه تو زندگی دوستان خوب و دلسوزی داشته باشیم، تا در لحظات سخت زندگی یار و یاور مون باشند. قدر دوستان خوبمون رو بدونیم. این هم تعریفی که ابراهیم از ابوالفتح در کتاب دارد:«ابوالفتح! تو بهترین دوست منی! پدرم کار و بارم را به تو سپرد.آن قدر به تو ایمان دارم که هر چه بگویی چشم بسته می‌پذیرم!...» ارسالی خانم زیبا متین @shahrzade_dastan
یه سلیبریتی قبل از مرگش کلی طرفدار داره؛ ولی بعد از مرگش کم کم کمرنگ میشه واز یاد ها میره؛ اما شهید ابراهیم هادی قبل از مرگش معروف نیست ولی بعد از شهادتش میشه الگوی جوونا؛ حتی بعد از ده ها سال کتابش پر فروش است.این است خاصیت زندگی برای خدا. او در اول اردیبهشت۶ ۱۳۴ در تهران به دنیا آمد.و بعد از فوت ناگهانی پدر مخارج سنگین خانواده رو به عهده گرفت.او پای درس علامه جعفری می نشست.بخش مهمی از اخلاق ومرام سنتی او که بعدها در جبهه هم زبان زد خاص وعام بود علاوه بر تربیت خانوادگی اش از همین محافل سر چشمه می گیرد. کتاب سلام بر ابراهیم📖 صدف بادسار @shahrzade_dastan
دوستان امروز از کتابی که در حال مطالعه آن هستید؛ برایمان بگویید و یک بند از آن را به اشتراک بگذارید. @Faran239 @shahrzade_dastan
این کتاب زندگینامه شهید والامقام استان فارس، سردار شهید مرتضی جاویدی معروف به اشلو است به قلم زیبای استاد اکبر صحرایی سال ۱۳۸۹ توسط انتشارات مُلک اعظم مشهد به چاپ رسید و سعید عاکف(نویسنده خاک های نرم کوشک) در مورد این کتاب میگوید: اگر کسی از من بپرسد تاثیر گذارترین کتابی که تا کنون درباره دفاع خوانده ای چه کتابی است، می‌گویم: تپه جاویدی و راز اشلو اما فرازی به کتاب: به مرتضی جاویدی گفتم: اشلو، میتونید تا شب دوام بیارید؟ با صدایی که بوی قاطعیت و توکل داشت، گفت: کاکو محسن، تا قیامت مقاومت می‌کنیم و منتظر شما میمونیم! - خدا حفظت کنه، تا شب دوام بیارید و بعد بکشید عقب! با لحن متعجب پرسید: عقب نشینی!؟ عقب نشینی را جوری تلفظ کرد که انگار حرف نامعقول زده ام. محتاط گفتم: ممنونم از رشادتت اشلو، اما شما تو دل دشمن هستید و باید زودتر بیایید عقب! - آقا محسن، شاید من منظورم رو بد فهموندم؛ ما گلوی دشمن رو تو چنگ داریم! میمونیم و مقاومت تا شما برسین به ما! - با پنجاه، شصت تا نیرو غیرممکنه! صریح و روشن پاسخ داد: کاکو محسن، من و بچه‌ها هم قسم شدیم نذاریم اُحُد تکرار بشه! از حاج جعفر بپرسید!.... سعید ریحانی شورباخورلو @shahrzade_dastan
من هم بعد از کتاب زن زیادی جلال آل احمد، دارم کتاب تاریخ بیهقی رو میخونم. یکم سخت خوان هست اما می‌ارزه که یک دور بخوانیم و به نثر و محتوای کتاب مسلط باشیم. اوصیکم بتلاوه تاریخ بیهقی. مخصوصا بر دار کردن حسنک وزیر. 😍 @shahrzade_dastan
در حال خواندن این کتاب هستم. متن کتاب حاوی توصیفات فوق‌العاده زیبا، حرفه‌ای و جذاب هست و به نظرم برای یادگیری نحوه نوشتن توصیف در داستان میتونه خیلی کمک‌کننده باشه. ارسالی خانم رویا سیف @shahrzade_dastan
ارسالی خانم ساره باقری ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ سلام دوستان بنده هم کتاب دو جان از زهرا قدیانی را می‌خوانم. کتابی بسیار شیرین که خرده روایت‌هایی از دوران بارداری بانوان را با ما در میان می‌گذارد. تکه ای از متن : ننه، آب برنجی را که آبکش کرده، دور نمی‌ریزد. هن و هن‌کنان از پله‌های بلند خانه‌ی خشت و گلی‌اش خرکش می‌کند و می‌آورد می‌گذارد جلو گوسفند حامله. خلاصه حتی گوسفندهای حامله هم برای ننه محترم‌اند. گوسفند چندقلوزا، دیگر گوسفند نیست، نور چشم است. @shahrzade_dastan
من کتاب آخرین فرصت رو دارم میخونم داستان زندگی شهید علی کسایی داستانی سرشار از عاشقانه های یک زندگی مشترک وعشقی خدایی ودلشوره ها ونگرانی ها وسختی های خانواده های مجاهد در زمان جنگ . ارسالی خانم انسیه حیدری @shahrzade_dastan
محمود کیانوش نوک طلا نقره بال ارسالی خانم زیبا متین @shahrzade_dastan
ارسالی: اسما فرخ زاد ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ الان دارم کتاب « اینها را به هیچ کس نگفته بودم » را می خوانم . کتاب ایرانی ست و به نظرم کتاب قشنگیه از بین ناامیدی ها امید رو نشون می ده از بین بی تفاوتی ها عشق رو نشون می ده هنوز تمومش نکردم اما این اواخر که بیشتر داستان ها و کتاب های ایرانی رو دارم می خونم به نظرم این کتاب باید جالب تر باشه چون چیزی که داخلش متفاوته و برام جالب بوده حالت مادرانه ی نویسنده با خودشه اینکه من را ما خطاب می کند و فعل جمله ها را جمع می بندد و خودش را با خودش همراه می کند . بخشی از کتاب📚📚📚 نو عروس یادم انداخت که خانم مهربان گفته بود :« به هیچ عنوان ازش پول نگیر . بعدا می تونه ادعا کنه که نفقه داده .» زدیم :« فعلا پول لازم ندارم » من الان دارم بدم بهتره . زدیم :« خدا بیشترش کنه همیشه داشته باشی » برای تو چه فرقی می کنه ؟ آب کتری جوشیده بود . نشانه کتاب را لای صفحه ای که خوانده بودیم گذاشتیم . رفتیم سر اصل مطلب .زدیم :« عجله نکن . هرچی دادگاه تعیین کرد همون رو بده .» نوعروس بلند شد چای دم کند . اولین چای زندگی مان با طعم قانون و حقوق مدنی . نه ! سایه انگار آن زرزروی ترسوی ننر نبود . نه ! نبود و دیگر هم نمی شد . که اگر بشود بی خیال مجازات قتل عمد ! خودم خفه اش خواهم کرد . @shahrzade_dastan