eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دخیل ها گره این درند و بس این خانواده نیز گـدا پرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فضه میکنند از کودکی قبیله یشان زرگرند و بس در آستان شمع که طور مقدس است پروانه ها همیشه مقرب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه ی خودشان دل برند و بس بگذار بشکنند دلـم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس ارباب زاده ها همه ارباب میشوند چون بنده زاده ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زلف و بس وقتی میان کوچه ی ما راه می رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس : کسی که نوکــر بابای توست می‌داند چه بهره‌ها ببرد حشر، از شفاعت تو چه خوب بود شب جمعه کربلا بودم کنار کعبه‌ی شش گوشه با عنایت تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت با سعادت شاهزاده علیه السلام و مبارک باد. 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتی میان خانه اش همدم ندارد مرد غریبی که دلش جز غم ندارد در سینه اش از بی وفایی های کوفه غم آنقَدَر دارد که دنیا هم ندارد در خانه اش وقتی اسیر رنج دنیاست حتی مجال گریه ی نم نم ندارد اما کنار او همیشه زینبش هست تا خواهرش باشد که چیزی کم ندارد از کودکی داغی میان سینه اش هست ربطی به مرگش آتش آن سم ندارد بعدازشهادت هم غریب است وغریب است حتی ضریحی قـــــبر آقایـــــــَم ندارد : صحن خاکی شما را، سنگ مرمر میزنیم دور تا دور حـرم را، اسم حیدر میزنیم گنبد و گلدسته می‌سازیم، از جنس طلا شاخه ای از یاس هم، با عشق مادر میزنیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
يادش بخير گوشه ی ايوان، حسين جان يادش بخير نـم نـم بـاران، حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده ی گريان، حسين جان يک پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران، حسين جان يادش بخير كـودكـي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان يادش بخير پشت در تـَكـيـه ی محـل دعواى كـودكانه ی طفلان، حسين جان يادش بخير نـوحـه ی تركـىِ روضه ها با لـحـن آذرى سنه قربان، حسين جان ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم : در سینه، نیتم همه اش نذر تو حسین حال عبادتم همه اش نذر تو حسین خرده فروش نیستم و عمده میدهم یڪجا محبتم همه اش نذر تو حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
حالِ خوب و اشتیاقِ دم به دم یادش بخیر کوچه های خلوت و پُر پیچ و خم یادش بخیر زیره و عطرِ حرم! عطرِ نبات و زعفران حسّ دلتنگی و بغض بیش و کم یادش بخیر لذّتِ باب الجواد و خواندنِ إذن دخول گنبد و اشکِ روان در هر قدم یادش بخیر حرکتِ پرچـم میانِ دستهـای آسمان پای سقّاخانه اشکِ مادرم یادش بخیر مانده در گوشم صدای ماندگارِ زائران ترک و بوشهری، عرب یا که عجم، یادش بخیر تکیه بر دیوار دارالحجّه و تجدیدِ عهد- با امام ِ منتظر کنج حـرم یادش بخیر از لبِ نقّاره ها دادی سلامم را جواب اشکهایِ سر به زیرِ صبحدم یادش بخیر زیـرِ ایـوانِ طلا روحِ مـرا دادی جلا تا تو را بر مادرت دادم قسم، یادش بخیر پنجـره فـولاد إذنِ کــربلایم را گرفت ذکرِ «آقاجان نیفتم از قلم» یادش بخیر دست و بالم بسته شد با بستنِ درب حرم بیقراری هایِ بارِ آخـرم یادش بخیر : آنجـا عجیب طـعـم هـوا فرق می کند اصلا شـهـر شمـا فرق می کند وقتی که حج ما فقـرا مشهد شماست یعـنـی کـه قـبلـه ی فـقـرا فرق می کند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است بهار اگر تو نباشی شبیه پائیز است دلم هوای تو کرده چه میشود آیی؟ ببین که کاسه ی صبرم ز غصه لبریز است عنایتی، کـرمی، یا محول الاحوال که حال و روز گدایت ترحم انگیز است قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است به انتظار قـدومت مسافـر ببین که جمعه به جمعه گدا سحرخیز است بیا که داغ فراق تو می کشد ما را بیا که چشم من از دوری تو خونریز است به عالـمی نفروشم دمـی ز حالم را که انتظار فرج قیمتی ترین چیز است یگانه مرهم یاس شکسته سینه بیا غریب خسته دل و زائر مـدینـه بیا : عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد عالم پیر به یکبـاره جوان خواهد شد اسمِ مکان است ولی میدانم روزگاری برسد اسمِ زمـان خواهد شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت با سعادت بقیة الله الأعظم، صاحب العصر و الزمان بر همگان مبارک🌸🌹
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقـا بیا تـا در میـان قلب شیعـه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد : ای کاش دلم فرش عبورت گردد یک روز شرفیاب حضورت گردد تاریخ ولادتت شود زیباتر این جمعه اگر روز ظهورت گردد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما اين روزگار يكسره سم داد دست ما اما تو نه، هميشه عسل داده اى به ما مردم كه جاي خود، چقَدَر حُسنِ آبرو نزد خـداى عـزوجـل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت ازتو گفته ايم خيرت قبول، خيرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت تو گـوهـر بدون بَـدَل داده اى به ما يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم يک كـربلا كه حداقل داده اى به ما يادش بخير دفعه اول، چه خوب بود تصوير گـنبد حَـرَمَـت در غروب بود : دارم سلام حـضـرت اربـاب ڪربلا از عمق جان خسته و بی‌تاب ڪربلا آرامشم دوباره ربوده ست دیدم دوباره نیمه‌ی شب خواب ڪربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما : بردن نام تو هرچند خطر داشت پدر دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد نازدانه ی علیه السلام، سلام الله علیها بر محبین اهل بیت (ع) مبارک باد...
همیشه صبح و شبم غرق ذکر حسن است که زنده روح من از این محبت حسن است اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید کلید جنت من در رضایت حسن است عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است سکوت کردن او عین جنگ رو در روست که صلح نقطه ی عُطف ولایت حسن است هنوز حک شده در لـوح سینه ی تاریخ جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو حسین تحت لوای امامت حسن است اگر برای حسینش به سینه می کوبیم حسین گفتن ما تحت دولت حسن است دعای مادر او بیمه می کند ما را نگاه فاطمه فردا به امت حسن است دلم خوش است که گریه به غربتش کردم چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است : تا لطف حسن هسٺ، گدايی عشق اسٺ دور و بر شـــاه، بی نوايی عشق اسٺ خاڪ حرمــــش به ڪيميا می ارزد اصلا همه چيز، مجتبائى عشق اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
در من هزار موج دعـا گريه مي‌کند باران ز چشم پنجره ها گريه مي‌کند در گوشه ی حياط تو در حوض جمکران باشوق و بي‌صدا و رهـا گـريه مي‌کند از من چه مانده است به جز شوق وصل تو فواره‌اي که سر به هـوا گريه مي‌کند تا کـي به بـومـهـا بکشم انتظار را اين شعر ناسروده کجا گريه مي‌کند؟ موسي بيا که بشکني اين نيل درد را اين چشمه با صداي عصا گريه مي‌کند آقا بيا ستاره فراوان به حوض ريخت هفت آسمان به پاي شما گريه مي‌کند : تکلیفِ بیقـراری این دل چه میشود اصلاً شما اگـر که نخواهی ببینمت ای کاش، شبی قسمتم شود در راهِ سر راهی ببینمت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
شد عشق تو دارالشفا یکسالِ دیگر نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر حاجت روایم کردی و شرمنده‌ات شد این رو سیاهِ بی وفـا یکسالِ دیگر با چشم خود دیدم که رزق از تو گرفتند در حَـرَمَـت خیل گـدا یکسالِ دیگر تا اینکه نوکـر باشم و مشغولِ توبه هر سال میگویی بیا یکسالِ دیگر من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم تأیید کن مـرا یک سالِ دیگر : ما عـاشقت از روز اَلَـستیم رضـا دلداده ی مشـهدِ تو هستیم رضـا بـا آرزوی زیـارت بر پنجره‌ات دخیل بستیم رضـا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلـم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گـدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمَتِ موسی الرضا می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  : حـال و هـوای دارم ولیکن غیر از صبوری مثل چاره ای نیست دریاب این قـلبـی که از دوری شکسته شبهای جمعه مثل من آواره ای نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
عيد جديدي آمد و آغاز ساليست آقاي من! اين بار هم جاي تو خاليست وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است يعني که بي تو عيدهاي ما خياليست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلاليست در حلقه ی‌ زلفت گرفتارم، دروغ است هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالـيست چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خاليست ماه رُخَت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بي‌گمان صبح وصاليست دلـهـاي بيدار و جـهـانـي چشم در راه در انتظارت جمعه هاي ما سؤاليست : در بنده نوازی و بزرگیِ تو شک نیست من خـوب نیاموختم آداب گـدایی عمـریست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مـایـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
خاک قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یک شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان بُرده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم : عالم به حسین نازد و مولا به رقیه شد دلخوشی حضرت زهرا به رقیه گر کار گره خورد بگویید به تسبیح لا حـول و لا قـوه بالله به رقیه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد نازدانه ی علیه السلام، سلام الله علیها بر محبین اهل بیت (ع) مبارک باد...
از عشق و مرام و معرفت آگاه است هرکس که پناهنده به این درگاه است هر کس که شود سائل سلطان نجف از یُمن گدایی به در او شـــــاه است زهراست اگر محور منظومه ی نور خورشید پیمبر است و حیدر ماه است هر کس ز علی و آل او گشته جدا بیراهه گرفته پیش رو گمراه است  هر کس بِکَند چاه برای شـــــــــیعه تا روز ابد خودش تَهِ آن چاه است  تا کـور شود هر آنکـه نتواند دید در مذهب حق علی ولی الله است : تا حُبّ علی بُود مرا در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی لب به سخن وا نکنم از کوزه همان برون تراود که در اوست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دلـمــو هـمـدم میکنم من گذشته هامو جبران میکنم با شـهـیـدای اومدم، دست بکشی روی سرم کاش یه روز، فدای دلبرم بشم  یه روزی منم کفن به تن میشم فدای اسم میشم راه میوفته یه روزی با کـرمش دسته ی تو حـرمش ذکـر میشه یا امام حسن  صدقه بده، بده به ما امام حسن : از اینهمه خوب در جهان خوبتـری مـرغـوبتـــری اگـر کـه مخروبتری تا کــور شـود هـر آنکـه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح مـحبـوبتـری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم، حلالم کن نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشمهای دریاییست میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن : تقصیر من است اینکه، دیر می آیی هـر گـاه شـدم اسیر غـم می آیی این جمعه و جمعه های دیگر حرف است آدم بشـوم، هـم می آیی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
با تو باشد رنگ غم هرگز نمی بیند کسی ناخوشی حتی به کم هرگز نمی بیند کسی بوسه میگیرم مدام از جای جای این ضریح با رضاجان هم و غم هرگز نمی بیند کسی کوری چشم هرآنکس از شلوغی ترس داشت خلوتی در این حرم هرگز نمی بیند کسی ما در اینجا در پی حتی شفا هم نیستیم وقت درد از ما قسم هرگز نمی بیند کسی تا ابد در پنجره فولاد میبینم بهشت پس از اینجا جز کرم هرگز نمی بیند کسی دست بردار از عقاید تا قیامت نیستم پا کشم پس یک قدم هرگز نمی بیند کسی گوشه گوشه از حرم دارالشفای عالم است درد زیر این علم هرگز نمی بیند کسی در حرم مردن کجا در گوشه ی بستر کجا لذتش در خواب هم هرگز نمی بیند کسی : هر که آمد پرشداز عطر ولایت شامه اش خوانده ام من؛ لذتی دارد زیارت نامه اش نام "زهرا" مادرش با نام فرزندش "جواد" هرکجاآورده شد صد مشکل آسان می شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سلام میدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر تو، سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت با دو چشم تر، شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر، شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر، شب جمعه چقدر فطرس پرسوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر، شب جمعه هنوز خاطـره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج، تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر، شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرب و بلا باز هم ببَر، شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر، خرابه، سه ساله، کنار سر، شب جمعه : ‍ ما پاى لطف شرمندگى كنيم ارباب ما و فقط بندگى كنيم اصلا نميشود كه اى ز عمر بى شور و حال زندگى كنيم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنـوتهـای بـدون اجـابتم بسته‌ست چشمهای مرا غفلت گناه تو حاضری، منم که گرفتار غیبتم یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دلخوش کنم به چه، به گناهم، به طاعتم؟ من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولـی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگـذار با نگاه تـو مـانند حُـرّ شـوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ مـن بـی‌ قـرار لحظه ی ناب شهادتم : بازهم جمعه و معشوقه من درسفراست بازهم وسـوسه دارم نکندپشت دراست بازهــــم ویک بغـــض عجیب باز هـــم همــدم من چشـــم تـَر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
اول ماه سپردم گره ها را به حسین نفس سینه زن کرب و بلا را به حسین دستم از گریه ی ماه محرم کوتاه ست برسانید من بی سر و پا را به حسین جور عشاق کشیدن هنر معشوق است درد دادن به ماها، دوا را به حسین پنج تن موقع حاجات دو عالم فورأ می کشانند سرانجام دعا را به حسین آدم از خیر بهشتی که در آن بود گذشت خوش بحالش که قسم داده خدا را به حسین من گـدای سگ کـهـفـش شدم و میدانم می رساند سگ خانه گـدا را به حسین حقم است از همه جا رانده شوم غیر حرم قسم من فقط این است شما را به حسین ای نسیم سحری وقت گذر حوصله کن برسان حاجت زوار رضا را به حسین سفره را فـاطمـه انداخته و مطمعناً می سپارد رمضان دل ما را به حسین : رمضان ماهِ حسین است خدا می داند ربناهای مـرا ذکـرِ حسین آمین است حاجتِ هر که در این ماه بُوَد حج اما دلِ ما را طلبِ کرب و بلا تسکین است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ، طاعات و عباداتون قبول حق🙏
هر که از قافله ی یار جدا می گردد عاقبت اهـلِ جدایی و ریا می گردد گره ی اهلِ ولا کور اگر باشد هم با نگاهِ علی و فاطمه وا می گردد عبدِ آلوده نفس هم بکِشد، پیشِ علی پاکـتر از همه ی آیینه ها می گردد هرکسی روبرویِ نامِ علی سر خم گردد در قنوتِ سحرِ فـاطـمه جا می گردد هر کسی مستِ علی نیست بداند اینرا تا خودِ حـشـر گـرفتارِ بلا می گردد هر کسی قطره ای از جامِ ولایت بچشد عـلـوی میشود و از عـرفـا می گردد تـَرّکِ خانه ی کعبه به دو عالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می گردد عشقِ مولا گوهرُ، سینۀ من هم صدف است دلِ من قبله نمایی ست که سمتِ نجف است : بیخود نبوده از کودکی خود من مادرم به فاطمه خورده قسم اگر دست ازتو لحظه ای بکشم میکند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هرچند دادم از دست حال عبادتم را از من نگیر هرگز عـرض ارادتم را هر جوره خوب بودی با این بدِ گنهکار اما ادا نکـردم حق رفـاقـتـم را چیزی ز نعمت تو از سفره ام نشد کم با لطف خود ندیدی کفران نعمتم را مشغول هیچ بودم دنبال هیچ رفتم صرف دعا نکردم وقت فراغتم را هرچه فرار کردم دنبال من دویدی آغوش باز کردی دیدی خجالتم را یک کار خیر کردم صدها ثواب دادی زود از درت گرفتم سود شراکتم را آلــوده ام ولی من گـریه کن حسینم خرج حسین کردم ساعت به ساعتم را دست سه ساله دادم من آبروی خود را کی میدهد برگ زیارتم را : گنجینه ی عشق است دلِ خونِ رقیه عـالـم به فـدای دلِ محـزونِ رقیه آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد شد وردِ لبِ ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دنیـازده به عـزت دنیا نمی‎رسد حیران غیرِ دوست به صحرا نمی‎رسد باید به فکر بود که او فکر ما کند مجنونِ بی‎خیال به لیلا نمی‎رسد ثابت شد از جوانی از دست داده‎اش عشق کسی به عشق زلیخا نمی‎رسد از بس اسیر عشق مجازی شدیم ما در قلب ما به صاحبِ ما، جا نمی‎رسد با این همه گناه که ما مرتکب شدیم خیلی عجیب نیست که آقا نمی‎رسد روزی که عمر ما بشود وقف عشق او وقت ظـهـور به اگر، اما نمی‎رسد این اعتقاد ماست که بی گریه بر حسین حـاجـات مـا به نوبت امضا نمی‎رسد : عمری نگران، خیره به خورشید ظهـور ای کاش به زودی بـرسد عـید ظهـور هر هفته سه‌شنبه‌ها دلم پر زد و رفت تا به امید ظهـــــور صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام