🖤
❣#سلام_امام_زمانم❣
#سلام_آقای_من
#سلام_پدر_مهربانم
از قعر زمین به اوج افلاک سلام
از من به حضورحضرت یارسلام
صبح است دلم هواییت شد مولا
از جانب قلب من بر آن یار سلام
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد 🦋
با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت
و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدی تازھ کنیم^^؟
#دعای_عهد
#امام_زمان
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 از آخرین صحبت های مدافع حرم شهید عبدالحسین یوسفیان
📝وصایای شهید/ #حجاب
#شهید_عبدالحسین_یوسفیان در تاریخ ۲۹ آذر ۹۴ در دفاع از حریم #حضرت_زینب در سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
سه روز مانده بود به شهادت حضرت زهرا بعد از نماز صبح زیارت حضرت زهرا را خواند. متعجبانه پرسیدم: مگر امروز روز شهادت است؟
گفت نزدیک است.
وقتی رفت ترکش به سرش خورد و بردندش بیمارستان . وقتی شهید شد شب شهادت حضرت زهرا بود . این جا بود که سرّ زیارت پیش از موعدش روشن شد.
✍کتاب خط عاشقی،راوی همسرشهید
"شهید عبدالله میثمی "
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
کار بدی نیست که با وصیتنامه شهدا
چادری بشید یا سر به راه...
کار بهتر اینه
که با #اندیشه و تفکر و اعتقاد
چادری بشید
و با وصیتنامه شهدا
این عفاف رو #حفظ کنید!
💢حجاب #عقلانی
نه حجاب احساسی!
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
هدایت شده از گسترده حنانه
خانم ها و آقایون تمیز وحساس به نظافت🌟
✅پودر معجزه گرنانو😍
نیاز همه خانم های با سلیقه ی خونه دار.
چدن های اجاق گازتُ براحتی تمیز کن.😍
قابلمه های سوخته رو فوری برق بنداز😍
بدون سابیدن. 😍
پاک کردن روغن های چند ساله از چدن و شعله های اجاق گاز وکاشی
✅ریکا سیاه🤩
یه انتخاب عااالی برای سفید کردن ظروف مسی و استیل و رسوب زدایی شیرآلات
✅شامپو (ژل) معجزه گر طلایی 😍
❌موارد مصرف: ۱_شستشو و لکه بری فرش ۲_ شستشو و لکه بری مبل ۳_ شستشو و لکه بری لباس ۴_ شستشو و لکه بری خودرو ۵_ و ....
✅محلول چربی زدای نانوسان
محصول کشور آلمان
معروف به موتورشوی
از بین بردن چربی های چدن گاز، فیلتر هود، پشت قابلمه، کاشی و...
https://eitaa.com/joinchat/2765553795C09318e3c21
هدایت شده از گسترده حنانه
باقیمت باورنکردنی😱😱🤯
این پک عااالی جوری کل خونه رو برق میندازه که باورت نمیشه💫😍
✅با کیفیت و به صرفه
https://eitaa.com/joinchat/2765553795C09318e3c21
💌اخلاق شهدایی
شخصیت مهربان وخونگرم ، خوش خنده و روحیه شاد ؛باشخصیت و بسیارصبور داشت ؛ممکن نبود کسی ازرفتاروصحبتهایش متوجه مهارت های شهید بشود ؛حتی بعضی از دوستانش بعد از شهادت متوجه توانایی های بی نظیر او شدند .هم چنین در کنار بی ریا بودن، خیلی باسخاوت بود وهیچوقت از کوچکترین کمکی به دیگران دریغ نمیکرد.
#شهید_خلبان_حسین_نامنی🌹
#بشیم مثل شهدا
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگوی یلدایی مادر شهید با عکس فرزندانش، اشک مجریان را درآورد!
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل چهارم...( قسمت دوم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
قطار که از ایستگاه راه آهن راه افتاد حالم یک طوری بود دلم می خواست شیشه را باز کنم از اوستا حبیب پرسیدم این شیشه چه جوری میاد پایین؟ یه کمی هوا بیاد تو. پرده طوسی کهنه اش را جمع کرد و گفت این باز نمیشه فقط بالاش یه کمی جای رفت و آمد هواست نگران نباش راه بیفته عادت می کنی. سرم را چرخاندم و فکر کردم سه چهار ساعت دیگر که هوا تاریک بشود چطوری می خواهیم بخوابیم از حبیب پرسیدم از صندلی اش بلند شد و با یک تکان صندلی را کشید جلو نشیمنش چسبید به نشیمن صندلی رو به رویی و جا باز شد خنده ام گرفت.همراه تکان های قطار دل من هم تکان می خوردم از زندگی خسته شده بودم تحملم کم شده بود حتی حوصله خودم را هم نداشتم چه برسد به بچه ها کمی که صدایشان در می آمد دعوایشان می کردم مادرم و خاله بتول بچه ها را می گرفتند و حواسشان را پرت می کردند کلافه فقط به بیرون نگاه می کردم بیابان بود تا چشم کار می کرد برهوت بود و وقتی شب شد ان بیرون فقط تاریکی می دیدم مدام از خودم می پرسیدم یعنی خوب می شوم می توانم بچه هایم را بزرگ کنم مادر مریض به درد بچه ها نمی خورد مادری که ناغافل از حال می رفت و می افتاد گوشه اتاق. رسیده بودیم به مشهد و قطار به سمت ایستگاه می رفت که اوستا حبیب صدایم زد و گفت اشرف سادات بیا ایستاده بود توی راهروی قطار جلوی پنجره با دست به یک جایی بیرون قطار اشاره کرد و گفت اگر حواستون جمع کنی می تونی یه لحظه گنبد طلای آقا رو ببینی الانه که پیدا بشه از کنار دستش چشمم را دوختم به آنجایی که با نوک انگشت اشاره اش نشانم می داد خیلی معطل نماندم قطار رد شد و چشم های من خیره ماند به یک گنبد زرد من فقط داشتم نگاه می کردم.شنیدم اوستا حبیب گفت السلام علیک یا علی بن موسی الرضا و تا به خودم بیایم قطار رد شد و چشمم از عکس گنبد خالی شد برگشتم و دیدم اوستا حبیب دست به سینه مانده و هنوز چشم هایش بسته است نگاه من را که روی خودش حس کرد چشم هایش را باز کرد و گفت غصه نخور زود می ریم جا پیدا می کنیم و می ریم حرم.اینجا فقط یه لحظه کوتاه وقتی رد میشه گنبد و گلدسته ها پیدا میشن. همان طور هم شد از راه آهن که تاکسی گرفتیم اوستا حبیب از راننده خواست ما را ببرد یک مسافرخانه خلوت و البته نزدیک حرم راننده هم مستقیم ما را برد خیابان ملک که در ورودی صحن اسماعیل طلا رو به رویش بود کلید اتاق را تحویل گرفتیم و ساک ها را چیدیم یک گوشه محمد خواب بود مادرم گفت من فاطمه را نگه می دارم می دانست بی قرارم تا زودتر حرم را ببینم بی معطلی رفتم زیر دوش آب و غسل زیارت کردم بقیه ماندند و من با خاله راه افتادم سمت حرم دور تا دور مغازه بود صدای همهمه بازار و مغازه دارها پیچیده بود توی فضا ولی من جایی نگاهشان نمی کردم انگار از دنیا سیر بودم فقط می خواستم زودتر برسم به حرم ان موقع حرم خیلی بزرگ نبود تنها صحن حرم همین صحن اسماعیل طلا بود وارد شدیم و ایستادیم یک گوشه چشمم که به گنبد افتاد یاد بچه هایم افتادم یاد جوانی ام که داشت به ناتوانی و مریضی می گذشت.
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shaid_mohands_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَضْعَةَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
▪️سلام بر تو ای مولایی که همچون مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، پاره ی تن آخرین پیامبری.
سلام بر تو و بر روزی که به انتقام فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله قیام خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#امام_زمان
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد 🦋
با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت
و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدی تازھ کنیم^^؟
#دعای_عهد
#امام_زمان💚
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
نيتھاراخالصڪنيد🍃
ويقينبدانيدهراندازهڪهنيتھاراپاڪ ڪردهوآنچهدرتوانداريم بڪارگيريمبههماناندازهنصرتالھۍنصيبمان
خواهــدگشت...
- شهیدسیدباقرطباطبایینژاد
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 جنازه شهیدی که مهمان عروسی دخترش شد😭😭😭
🌷برای شادی روح شهدا صلوات🌷
💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
دلــــت دریــــا بــــاشـــه👌
میدونی چرا میگن
دلــت دریــا بـاشـه
وقتی یه سنگو تو دریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم
میکنه و برای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد
ته دل دریا موندگاره
سعی کنیم مثل دریا باشیم...
فراموش کنیم
سنگهایی که به دلمون زدن
با اینکه سنگینیشونو برای همیشه
توی دلمون حس می کنیم...
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عند_ربهم_یرزقون
بار اولی که به سوریه رفته بود.. گفت...
به آن چیزی که میخواستم نرسیدم...
نذر کرده بود که چهل هفته به جمکران برود...
هر هفته از اصفهان به قم می آمد...
با پای پیاده می رفت جمکران و مجددا پیاده به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها برمیگشت... و بعد راهی اصفهان میشد...
هر هفته کارش همین بود....
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل چهارم...( قسمت چهارم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
درد و رنج و غصه بیماری از تنم کنده شده بود آمدیم ایستگاه راه آهن و دوباره سوار قطار شدیم یک کوپه کوچک شش نفره که پرده هایش چرک مرده بود و کثیف ولی دیگر از هوای خفه و دلگیر کوپه کلافه نبودم فاطمه و محمد از آب و گل در آمده بودند سرشان را توی خانه گرم می کردم طفلی هل خیلی هم شلوغ کاری نداشتند دوباره باردار شدم مریم چهار سال کوچک تر از محمد بود به دنیا که آمد کارهایم بیشتر شد. یک سال و نیمش بود دیدم این بچه انگار یک چیزیش است ان موقع بچه هایمان را قنداق می کردیم هر وقت مریم را می گذاشتم روی پارچه نخی سفید رنگ و پاهایش را صاف می کردم طفل معصوم جیغ می کشید و گریه می کرد آن قدر بی قرار و بی تاب می باشد که از خیر قنداق می گذاشتم ولی گریه و بی قراری اش با گذشت زمان نه تنها تمام نشد بلکه بیشتر شد بردمش دکتر.سر مریم که باردار بودم اتفاقی با صورت زمین خوردم به شکمم هم ضربه خورده بود همین کار دستمان داد دکتر گفته کمر بچه شکسته و بد جوش خورده است باید برود اتاق عمل استخوان را بشکنند و دوباره جا بیندازد ان هم نه یک بار چهار بار. انگار این بار نوبت این طفلک بود. یک حساب سر انگشتی کردیم دیدیم یک سال و نیم باید هر سه ماه یک بار ببریمش بیمارستان برود اتاق عمل بیهوش شود و بعد از گردن به پاینش را گچ بگیرند و تحت مراقبت باشد تا نوبت عمل بعدی همه مخالف بودند می گفتند از پسش بر نمی ایی اوستا حبیب هم که دوباره برای کار می رفت شهرستان دست تنها بودن آن هم با سه تا بچه کم چیزی نبود ولی آینده این طفل معصوم برایم از همه چیز مهم تر بود گفتم اگر با این کار و این همه زحمت بچه سالم می شود چرا دریا کنم توکل کردم به خدا و نوبت عمل را گرفتیم همراه مریم می رفتم اتاق عمل این بچه دستم در گردن خودم بود تا داروی بیهوشی اثر کند بعد بیرونم می کردند تا عمل شود بدتر از همه اینکه وقتی می آوردیمش خانه فقط دست و صورتش از گچ بیرون بود طفلک زجر می کشید و صدای گریه اش تا خانه همسایه می رفت. اخری ها صدای همسایه ها در آمده بود ان قدر تحت فشار بودم که خود اب شدم نمی دانم چه سری دارد درد شب می زند به تن و بدن آدمی زاد. مریم خم شب ها بیشتر بی قراری می کرد مدام باید بغلش می کردم فاطمه و محمد را می خواباندم و مریم را می گرفتم بغلم و می رفتم توی کوچه قدم می زدم بچه حواسش پرت می شد و کمتر گریه می کرد با ان جثه معمولی زنانه ان قدر بچه را تکیه داده بودم به پهلویم که پهلویم کبود شده بود وزن زیاد گچی که بدن مریم را توی خودش حبس کرده بود گاهی نفسم را می برید ولی ذره بی به رحمت خدا و گشایش خدا شک نداشتم می گفتم من روزهای سخت زیاد گذرانده ام این روزها هم می گذرد اما اگر خدا کمک نمی کرد مگر من از پسش بر می امدم؟
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shaid_mohands_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" یاد میکنند.
❣ #سلام_امام_زمانم
پشتِ در ایستاده ای، من انتظارت میکشم
مهدی زهرا بیا، عمریست حسرت میکشم
در هوای جمکرانت، حالُ روزم خوشتر است
مهدی زهرا بیا، در سَر شوری مَحشَر است
در دعاهای سحر، زمزمه ی نامِ تو را میخوانم
مهدی زهرا بیا، من برای قدمِ مبارکت جان میفشانم
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعا_عهد
#استاد_محسن_فرهمند
🌹 اَللهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ🌹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
#کلام_شهید
خـدایـا ...
اگر مسئولیتی به من واگذار شد
و من سوء استفاده ڪردم ،
و یا زندگـی دنیـایی
مرا به خود جـذب ڪرد ،
لحظهای امانم مده و نابودم ڪن ...
▫️فرمانده گردان ویژه شهدا
▫️لشڪر ۲۵ ڪربـلا
▫️شهادت : هفتتپه ۱۳٦۵
#شهید_سردار_جعفر_شیرسوار 🌷
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|#شهدای_آسمانی |
خوش به حالِ
شهدایی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجامِ اباعبدالله الحسین علیه السلام ...
شهید سنجرانی در حال آوردن پیکر شهید رضا سخندان🌷
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجــے فاطمیہ هاے ما اشڪ تورا ڪم دارد...
#فاطمیہ
#حاج_قاسم
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار عزیز روحت شاد
یادت باذکر صلوات
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
🕊#شهیدانه | #رزق_حلال
🔻علی از همان کودکی کارهای بزرگی انجام می داد. در دوران دبستان توی سینی زولبیا و بامیه میگذاشت و می فروخت؛ حتی آب خنک هم می فروخت. روزی یک تومان در می آورد تا برای خانه کمک خرج باشد.
🌹۱۴ ساله که بود پول تو جیبی هایش و پولهای کار کردنش را جمع میکرد، وقتی می دید سفره مان خالی شده و پولی در خانه نیست، به من می داد تا نان تهیه کنم؛ حتی یادم هست که مسافت طولانی بین خانه تا مدرسه را پیاده میرفت تا پولش را پس انداز کند.
"شهید علی هاشمی"
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل چهارم...( قسمت پنجم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
یک سال و نیم طول کشید. بعد از آخرین عمل وقتی گچ دور بدن مریم را باز کردند بچه ام سه ساله بود دکتر دستور داد روزی دو ساعت یک ساعت صبح، یک ساعت شب بگذارمش توی آب گرم. فصل زمستان بود و سوز سرما فرش را جمع می کردم و یک تشت می گذاشتم توی اتاق. روی بخاری کم کم آب گرم می کردم و می ریختم توی تشت خودم هم می نشستم کنار مریم. یکی دو تا تکه اسباب بازی پلاستیکی هم می گذاستم دم دستش تا سر گرم باشد گاهی کلافه می شد به هر شکلی بلد بودم حواسش را پرت می کردم تا طاقت بیاورد و بنشیند توی آب گرم. بالاخره کمرش جوش خورد و خوب شد. تازه داشتم خودم را پیدا می کردم که دیدم مردم حرف هایی می زنند حرف از کار و بار رژیم و حکومت بود هر گوشه و کنار یک عده پچ پچ می کردند ولی با ترس و لرز. اوستا حبیب وقتی خیالش از بابت دوا و درمان مریم راحت شد گفت اشرف سادات تهرون دیگه جای زندگی نیست. خیلی سخته بخوای اینجا بچه تربیت کنی بهتره بریم قم. بچه ها هم دارن بزرگ میشن. ایشالله که کار منم اونجا بهتر باشه حداقل اونجا می تونیم کنار هم باشیم کار بنایی معلوم نمی کرد یک وقتی می دیدی در شهرستان ها ساخت و ساز بیشتر بود یک وقت کم تر. من هم از خدا خواسته هر چه وسیله داشتیم جمع کردم و آمدیم قم و حوالی خیابان صفائیه خانه گرفتیم ماه روزه بود دیدم اوستا حبیب ساک به دست دنبال لباس می گردد و وسیله جمع می کند گفتم خیر باشه کار جدید گرفتی؟ همیشه که این هم وسیله نمی بردی مکث کرد و گفت: خیره می خوام برم مکه گفتم اه به سلامتی چرا این قدر یهویی؟ جواب داد: یه کاروانی راهی هستن. گفتن یه نفر جا دارن از من پرسیدن میرم منم گفتم چرا که نه. وقتی خدا صدا زده من کی باشم لبیک نگم؟ توی دلم قیامت شد با رفتنش مشکلی نداشتم راست می گفت وقتی دم رفتن خواسته بودندش حتما قسمتش بوده فقط ترسم ابن بود اگر تنها برود و برگرد معلوم نیست دوباره کی خیال رفتن به سرش بزند چه برسد به اینکه بخواهد مرا هم همراهش ببرد دلم گرفت ولی به روی حبیب نیاوردم کمک کردم و وسایلش را جمع و جور کردم خیلی وقت نداشت باید لباس احرام هم می خرید کلی بین بازار و خانه دویدم و از این و آن پرس و جو کردم که چه چیزهایی انجا لازمش می شود تا بالاخره زیپ ساکش را با خیال تخت بستم و گذاشتم کنار. دو روز بعد باید ساکش را می برد و تحویل کاروان می داد تا بچینند توی ماشین. شب بر گشت خانه. دیدم هی دل دل می کند تا حرفی بزند. می خواست یک چیزی بگوید و مردد بود اخر سر بی مقدمه رو کرد به من و گفت خانم سادات دوستی داری شما هم بیای توی دلم گفتم لابد تعارف می کند یا می خواهد دم رفتن یک جورهایی با وعده وعید دلم را به دست بیاورد. گفتم اوستا شما همه وسیله هاتم بردی حالا چی شده هوای امدن من به سرت زده؟ گفت حالا بگو ببینم الان بگم بیا بریم میای حاضری؟ گفتم از خدامه سجده شکر می کنم پای بچه ها را وسط کشید نگران بود سه تا بچه را کجا بگذارم گفتم شما نگران اونا نباش.
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shaid_mohands_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای بهاری ترین آینه هستی
یوسف کنعانی من، سلام
آقاجانم...
بیا و اذان عشق بخوان
تا جهان سراسر مسلمان شود
بیا و «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ....» را فریاد کن ...
چشم انتظار ماندهام ؛
من سر خوشم از لذت این چشم به راهی
و چشم انتظار میمانم ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعا_عهد
#استاد_محسن_فرهمند
🌹 اَللهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ🌹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~--