eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
یادش بخیر . . . روزگاری سکوی پرواز بود ! وای به حالمان اگر فضای مجازی، صندلی مجلس، خزانه دولت، لباس روحانیت و ... سکوی پروازمان باشد . . . !
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیم‌هادی سلام بر پهلوان بی مزار 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
🌹🍃 🌷🕊 فصل چهارم...( قسمت هفتم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 هر وقت از روز دلمان می خواست، می رفتیم و بر می گشتیم، اما حرم حضرت رقیه دور بود نمی شد پیاده رفت. سه تا زن دست به دست هم شام را سریع آماده می کردیم تا بتوانیم سی زود بخوابیم؛ سحر بلند می شدیم و همراه مردها را می افتادیم گاهی به زحمت ماشین پیدا می کردیم هدای نصفه شب هم که سرد است به همین راحتی نبود ولی چراغ های حرم را که از دور می دیدیم، دلمان روشن می شد. اصلا همه عشقمان همین زیارت سحر و نماز صبحش بود. دو هفته ای ماندیم سوریه خستگی راه که از تنمان در آمد و کمی خرید کردیم، دوباره سوار اتوبوس ها شدیم و راه افتادیم. حیف و صد حیف که مرز کربلا بسته بود‌ حسرت به دل زیارت امام حسین راهی مدینه شدیم خوب یادم نیست از کجاها رفتیم وبین راه چه شد فقط همین قدر بگویم که یک دل سیر ماندیم مدینه و هرچه دلمان می خواست، زیارت کردیم مثل حالا نبود که محراب پیامبر را خیلی راحت زیارت می کردیم. گوشه اتاقی همان اطراف ، دسداسی گذاشته بودند که می گفتند برای خانم فاطمه زهرا بوده می رفتیم برای زیارتش. نگهبان بد عنقی هم داشت یواشکی پول می گذاشتیم کف دستش اجازه می داد برویم نزدیک و دست بکشیم روی دسته و سنگ دسداس. یک روز که رفته بودیم بازار یک قیچی و یک توپ پارچه تترون سفید خرید و اوردم خانه دو تا چادر دو تا لباس بلند دو تا بلوز و برای خودم و یک پیراهن بلند هم برای مریم بریدم می ماند دوختنش فکر ان را هم کرده بودم با همسایه های دور و بر خانه دوست شده بودم. زبان هم را که نمی فهمیدیم فقط در حد اشاره و سلام و لبخند زدن. بالاخره هر چه نباشد همه مسلمان بودیم کتاب و پیامبرمان هم یکی بود. ان ها خیلی محبت داشتند. می فهمیدیم تعارف می کنند مهمانانش باشیم یک بار که جلوی خانه شان چرخ خیاطی دیدم پارچه ها را که بریدم برداشتم و رفتم جلوی درشان با اشاره دست و نشان دادن پارچه ها و گفتن دو سه تا کلمه نماز و صلوات و احرام بهش فهماندن گیر کارم کجاست. دستم را گرفت و مستقیم برد کنار چرخ خیاطی. بنده خدا اصرار می کرد که چرخ را بردارم و با خودم بیاورم خانه قبول نکردم. نشستم همان جا و کارم را انجام دادم خدا خیرش بدهد. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
این یه واقعیته که خانم‌ها خیلی به و منزلشون اهمیت میدن 🙈😍 ولی با این وضع قیمت ها و درآمد ها مگه میشه راحت خرید کرد آخه!!!😔😢 من یه کانال پیدا کردم که کلی و داره 😌😍 با و 😁❤️ همش تو این کاناله 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3654877198C6632a11821
❣ غایبے از نظر اما شدہ‌اے ساڪن دل بنما رخ بہ من اے غایب مشهود بیا نیست خوشتر زشمیمت نفس باغ بهشت گل خوشبوے من اے جنت موعود بیا 🍃🌸 اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ یاخَلیفَةَالرَّحمَنُ‌ ویاشَریکَ‌الْقُران وَ یااِمامَ الْاُنسِ‌وَالْجان🌸🍃 🌟الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌟 تعجیل در فرج صلوات 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🌹شهید سیداسماعیل سیرت‌نیا: به هیچ وجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها برای من سنگ قبری تهیه نکنید، در لحظه تدفین، تربت کربلا، کفن کربلا، و پیشانی بند یا زهرا سلام الله علیها را فراموش نشود. مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بابت سهل انگاری‌های من در استفاده از بیت‌المال به محل کارم پرداخت نمائید. به هیچ وجه در مراسم من هزینه‌های آنچنانی و اسرافی نشود. سهمیه و حقوق من از اینکه متاهل شدم و به همسرم و پدرم و مادرم رسید مابقی به یتیمان کمیته امداد امام خمینی (ره) برسد. 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🦋 🕊 هر وقت تونستۍ جلو نَفْسِ خودتو بگیرۍ که گناه نکنۍ ؛ اونوقت میشۍ منتظر صاحب الزمان (عج)..😍 ! 🌸 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
ای تجلی آبی ترین آسمان امید دلـــــها به یاد تو می تپد و روشــــنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهـور توست بیا و گـرد گامهایت را توتیای چشــمانمان قرار ده 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
•|🪴|• سلام امام حسین دلم❤️ •دلـم هواےتـودارد خُـداڪندراسـت باشـد ڪھ مےگوینـد دل به دلـ راه دارد. کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🥀از روزی ‌ڪه‌ فهمید به ‌ جـلب ‌کرده با یه تغـییراتی از این‌ رو به ‌اون ‌رو شد.. آقا ابراهیمِ‌ هادی ر‌و میگمااا🙂 🔻مجازی‌وحقیقےنداره..! ماها این‌روزا چیڪار میڪنیم.. کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🌸 بـدانـکـه در پـس سـیاهـی چـادرت❗️ غـربت زهـرا را در کـوچـه هـای مـدیـنه، صبـر زیـنب را درکـربـلا ، شیـدایـی رقیـه را در خـرابـه ی شـام و تمـام شیعـه و مـظلومیـت آن را مـی تـوان دیـد. . . 🌹و تـو نیـز بـه خـود بـبال کـه عـالـمیان تـو را در ایـن لبـاس رزم و مـبارزه در انتـظار و قـیام مـهدی (عـج) نـظاره گـر خـواهنـد بـود...✅ 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
🌹🍃 🌷🕊 فصل چهارم...( قسمت هفتم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 هر وقت از روز دلمان می خواست، می رفتیم و بر می گشتیم، اما حرم حضرت رقیه دور بود نمی شد پیاده رفت. سه تا زن دست به دست هم شام را سریع آماده می کردیم تا بتوانیم سی زود بخوابیم؛ سحر بلند می شدیم و همراه مردها را می افتادیم گاهی به زحمت ماشین پیدا می کردیم هدای نصفه شب هم که سرد است به همین راحتی نبود ولی چراغ های حرم را که از دور می دیدیم، دلمان روشن می شد. اصلا همه عشقمان همین زیارت سحر و نماز صبحش بود. دو هفته ای ماندیم سوریه خستگی راه که از تنمان در آمد و کمی خرید کردیم، دوباره سوار اتوبوس ها شدیم و راه افتادیم. حیف و صد حیف که مرز کربلا بسته بود‌ حسرت به دل زیارت امام حسین راهی مدینه شدیم خوب یادم نیست از کجاها رفتیم وبین راه چه شد فقط همین قدر بگویم که یک دل سیر ماندیم مدینه و هرچه دلمان می خواست، زیارت کردیم مثل حالا نبود که محراب پیامبر را خیلی راحت زیارت می کردیم. گوشه اتاقی همان اطراف ، دسداسی گذاشته بودند که می گفتند برای خانم فاطمه زهرا بوده می رفتیم برای زیارتش. نگهبان بد عنقی هم داشت یواشکی پول می گذاشتیم کف دستش اجازه می داد برویم نزدیک و دست بکشیم روی دسته و سنگ دسداس. یک روز که رفته بودیم بازار یک قیچی و یک توپ پارچه تترون سفید خرید و اوردم خانه دو تا چادر دو تا لباس بلند دو تا بلوز و برای خودم و یک پیراهن بلند هم برای مریم بریدم می ماند دوختنش فکر ان را هم کرده بودم با همسایه های دور و بر خانه دوست شده بودم. زبان هم را که نمی فهمیدیم فقط در حد اشاره و سلام و لبخند زدن. بالاخره هر چه نباشد همه مسلمان بودیم کتاب و پیامبرمان هم یکی بود. ان ها خیلی محبت داشتند. می فهمیدیم تعارف می کنند مهمانانش باشیم یک بار که جلوی خانه شان چرخ خیاطی دیدم پارچه ها را که بریدم برداشتم و رفتم جلوی درشان با اشاره دست و نشان دادن پارچه ها و گفتن دو سه تا کلمه نماز و صلوات و احرام بهش فهماندن گیر کارم کجاست. دستم را گرفت و مستقیم برد کنار چرخ خیاطی. بنده خدا اصرار می کرد که چرخ را بردارم و با خودم بیاورم خانه قبول نکردم. نشستم همان جا و کارم را انجام دادم خدا خیرش بدهد. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
⚘سلام اے همه ، تمام دلم سلام اے ڪه به ، سرشته آب و گلم سلام دلبر، بیا و رحمے ڪن به پاسخے بنوازے تو قلب مشتعلم..⚘ 🏝باهزاران عشق و ارادت سلام🏝 السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد 🦋 با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدی تازھ‌ کنیم^^؟ 💚 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🔸 " در محضـر شهیــد " ... 💐همیـشـه ... با محاسنِ شانه کشیده و لباس‌های تمیز و مرتب در اجتمـاع حاضـر می شد ؛ می‌گفت : این فڪر غلط است که ما نباید آراستگی ظاهر داشته باشیم حزب الهـی بودن یعنـی : نظـم و انضبـاط باطـن و ظاهـر ...🍃 🥀 ۴۱ثارالله 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عجیب از هدایت یکی از عملیات های جنگ توسط حضرت زهرا سلام الله علیها😳😭 🎤 حجت الاسلام عالی 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
هدایت شده از گسترده حنانه
🦋 ☺️ 😍🦋 🦋😳😱 🦋😱 _____☆____☆_____☆____☆ منو دخترم عاشق عروسکهای خوشگل این کانال شدیم😊 عضو بشی ضرر نمیکنی 😇 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/340787357C8016160ce7 👆👆👆👆👆 _____☆_____☆____☆_____☆ 😳😳همراه با اشانتیون😳😳
هدایت شده از گسترده حنانه
😱😱به به چه کانالی پیدا کردم😍😍 🦋هیچ وقت باورم نمیشد تو ایتا اینطور کانالی پیدا کنم😉 قیمت های خوب باور نکردی 😳 ارزان ترین قیمت های ژورنال🤩 🦋من دیگه چیزی نمیگم بزن روی لینک زیر دیدنش ضرر نداره🦋 https://eitaa.com/joinchat/340787357C8016160ce7
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
🌹🍃 🌷🕊 فصل چهارم...( قسمت هشتم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 مدینه که بودیم چند باری هم رفتیم جاهای دیگر را دیدیم همین زیارت دوره ای که امروزی ها می روند ولی هیچ کجا مثل بقیع آتش به جان آدم نمی زد. نامردها نمی گذاشتند زن ها بروند داخل. می نشستیم پشت پنجره ها و حسرت می خوردیم. بعضی ها روزها هم جمع می شدیم توی خانه و یکی دو نفری که بلد نبودیم رادیو و تلویزیون و کتاب و هیچ چیز دیگری هم که برای آموزش نبود هر چه یاد گرفتیم از برکت همان جا بود‌ چهل و پنج روز مدینه ماندیم. با روزهایی که توی راه بودیم و بعدش سوریه شاید نزدیک سه ماه می شد که از بچه ها بی خبر بودم. بالاخره مادر همیشه دلش شور بچه را می زند، اما حال و هوای زیارت آن قدر غرقمانکرده بود که نفهمیدیم چطور گذشت حتی تلفن هم نمی توانستیم بزنیم خانه کسی تلفن نبود به جایش یکی دوباری نامه نوشتیم و خبر سلامتی مان را دادیم. خیلی اشتیاق داشتیم زودتر کعبه را ببینیم بنا شد وسایل مان را بگذاریم همان جا در مدینه توی خانه اجاره ای و خودمان برویم مکه این طوری سبک بار هم بودیم فقط چند دست لباس و وسایل احرام برداشتیم و حرکت کردیم. محرم که شدیم دیگر حال خودم را نمی فهمیدم. یادم هست که سر شب رسیدیم مکه و همان شبانه رفتیم برای انجام دادن اعمال. فضای مسجد الحرام تا ان موقع ها خیلی کوچک تر از حالا بود از چند تا بازار رد شدیم تا رسیدیم به در مسجد. از در هم که وارد شدیم چند تا پله می خورد و پایین می رفت همان جا همه به سجده افتادند. سرم را که گذاشتم روی سنگ های مسجد تمام زندگی ام را در چند لحظه مرور کردم یاد مریضی ها خودم بچه ها یاد روزهای سخت افتادم و فقط خدا را شکر می کردم. می گفتم ممنونم که در این سن و سال من را کشاندی اینجا بعضی مکان هاست که آدم فکر می کند شاید در تمام عمرش فقط یک بار بتواند برود و ببیند مکه هم همین طور است. فکر می کردم شاید دیگه نتوانم آنجا را ببینم همین بود که اصلا دلم نمی خواست سر از سجده بردارم همان شب اعمال عمره را انجام دادیم و از احرام خارج شدیم برگشتیم خانه ای که اجاره کرده بودیم تازه فهمیدم بودم طواف چیست و چند دور می زنند و از کجا شروع و کجا تمام می شود مثل یک شیرینی می ماند که زیر دندانم مزه کرده باشد. بهترین روزهای عمرم را می گذراندم جوان بودم و تر و فرز کارهایم را سریع انجام می دادم و به چند پیر زن کمک می کردم و می رفتیم طواف نیابتی و مستحبی انجام می دادیم. حواسم بود دورهای طواف کم و زیاد نشود مواظب بودم زمین نخورند برای نماز هم کمکشان می کردم. بچه ام هیچ اذیت نکرد گاهی می ماند خانه پیش بقیه گاهی همراهم می آمد با اوستا حبیب هم کاری نداشتم مردها با هم بودند، ما زن ها هم هوای هم را داشتیم. حدود سی و پنج روز مکه بودیم. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
میگفت: خدا هست،خدا دوستمون داره اینکه تو احساس تنهایی میکنی این یه احساس کاذبه... که حضرت آدم هم کرد و به درخت ممنوعه نزدیک شد؛ +هیچوقت بخاطر احساس تنهایی به درخت ممنوعه نزدیک نشو! _استاد پناهیان_
وقتی امام صـادق میگن: بهترین رفیـق من کسی هست که عیـوب من رو بهم هدیه بده، دقیقاً میشه نتیجه گرفـت انتـقاد پذیـری عین صواب است مومن ؛)) 💙🦋
🖤 ❣ ❣ تو خود می دانی که ما با نیم نگاهی هم راضی می شویم پس جان مادرت از ما دریغ نکن نور نگاهت را. ❣ ❣ ❣ ❣ ❣