▪️#ويژه_محرم
#پست شماره #سی ام
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
♦️#حديث_سي_ام: به اسناد متصل از شيخ مفيد در ارشاد گفت: «از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت است كه روزي نشسته بود و علي و فاطمه و حسن و حسين گرد او بودند پس به آنها فرمود: چون است حال شما وقتي شما همه كشته شويد و قبرهاي شما از هم دور باشد؟
حسين عليهالسلام گفت: آيا ميميريم يا كشته ميشويم؟
فرمود: اي پسرك من! تو به ستم كشته شوي و برادرت هم به ستم كشته شود».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم_صفر
#پست شماره #سی و یکم
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
#حديث_سي_و_يكم: مجلسي رحمه الله در «بحار» گويد: صاحب «در ثمين» در تفسير قوله تعالي: «فتلقي آدم من ربه كلمات» روايت كرده است كه آدم بر ساق عرش نامهاي پيغمبر و ائمه را ديد و جبرئيل او را تلقين كرد كه بگوي:«يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين و منك الاحسان»
چون نام حسين برد اشك او روان شد و دلش بشكست و گفت:اي برادرم جبرئيل! در وقت ذكر پنجمين، دل من ميشكند و اشك من روان ميگردد!
جبرئيل گفت: اين فرزند تو را مصيبتي ميرسد كه همهي مصيبتها نزد آن كوچك مينمايد، گفت: اي برادر! آن چه مصيبت است؟ گفت: تشنه، غريب و تنها كشته ميشود، يار و معيني ندارد،اي كاش او را ميديدي اي آدم كه ميگويد: واي از تشنگي واي از بيياوري تا تشنگي ميان او و آسمان مانند دود حائل گردد و كسي جواب او ندهد مگر با شمشير، و شربت شهادت نوشد، پس مانند گوسفند سرش را ببرند از قفا و باروبنهي او را دشمنان به يغما برند و سر او و ياران او را در شهرها بگردانند با زنان، در علم خداوند منان چنين گذشته است، پس آدم و جبرئيل بگريستند مانند زني كه فرزند او مرده باشد.و روايت شده است از بعض ثقات اخيار كه روز عيدي حسن و حسين عليهماالسلام در حجرهي جد خود داخل شدند و گفتند: يا جداه! امروز روز عيد است و فرزندان عرب جامههاي رنگين در بر كرده و لباس نو پوشيدهاند و ما را جامهي نو نيست براي اين نزد تو آمدهايم، پس آن حضرت لختي تأمل در حال آنها كرد و بگريست و در خانه جامهي شايسته آنها نبود و نخواست آنها را نوميد كند و دلشان بشكند، پس پروردگار خود را بخواند گفت: اي خداي من! دل آنها و مادرشان را مشكن، پس جبرئيل فرود آمد و با او دو حلهي سفيد بود از حلههاي بهشت پيغمبر صلي الله عليه و آله شادان گشت و آنها را گفت: اي سيد جوانان اهل بهشت! اين جامهها را كه خياط قدرت به اندازهي قامت شما دوخته است بگيريد، و چون آن خلعتها را سفيد ديدند گفتند: اين چگونه باشد كودكان عرب جامههاي رنگين در بر كردهاند نبي صلي الله عليه و آله ساعتي در انديشهي كار ايشان سر بزير انداخت، جبرئيل گفت: اي محمد صلي الله عليه و آله دل تو خوش باد و چشمت روشن كه صابغ صبغة الله اين كار را براي ايشان انجام دهد و دل آنها را شادان گرداند به هر رنگي كه خواهند، پس بفرماي تا طشت و آفتابه حاضر آورند! حاضر كردند و جبرئيل گفت: اي رسول خدا!! من بر اين خلع آب ميريزم و تو در دست بفشار تا به هر رنگ كه خواستند رنگ پذيرند، پس پيغمبر صلي الله عليه و آله حلهي حسن عليهالسلام را در طشت نهاد و جبرئيل آب ميريخت و پيغمبر صلي الله عليه و آله روي به حسن آورده فرمود: اي نور ديده حلهي خود را به چه رنگ خواهي؟ گفت: آن را سبز خواهم، پس پيغمبر آن را در آب به دست خويش بفشرد، پس به قدرت خداوند رنگ سبزي نيكو گرفت مانند زبرجد پس پيغمبر صلي الله عليه و آله آن را بيرون آورد و به حسن عليهالسلام داد و بپوشيد، آنگاه حلهي حسين عليهالسلام را در طشت نهاد و جبرئيل آب ميريخت و روي به حسين آورده فرمود: اي نور چشم من! - و حسين عليهالسلام پنجساله بود - تو حلهي خويش را به چه رنگ خواهي؟ گفت: اي جد! آن را سرخ خواهم، پس پيغمبر صلي الله عليه و آله آن را در آب به دست خويش بفشرد و حله سرخ شد مانند ياقوت، پس حسين عليهالسلام آن را بپوشيد و پيغمبر شاد شد و حسن عليهالسلام و حسين عليهالسلام خرم و شادان نزد مادر رفتند و جبرئيل چون اين حالت ديد بگريست، پيغمبر فرمود: اي برادر، جبرئيل! در مثل اين روز كه فرزندان من شادان گشتند تو گرياني و اندوهگين؟ سوگند به خداي كه مرا از سبب آن آگاه گردان! جبرئيل گفت: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله فرزندان تو هر يك رنگي برگزيد و ناچار حسن عليهالسلام را زهر نوشانند و از اثر آن بدنش سبز شود و ناچار حسين عليهالسلام را بكشند و ذبح كنند و تنش از خونش رنگين شود، پس پيغمبر بگريست و اندوهش افزوده گشت».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و #صفر
#پست شماره #سی و دو
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
♦️#حديث_سي_و_دوم: به سند متصل از ابنعباس گفت: «با اميرالمؤمنين بودم در وقت خروج آن حضرت به صفين، چون در نينوا كنار فرات فرود آمد به بانگ بلند فرمود:اي ابنعباس! آيا اين زمين را ميشناسي؟
گفتم: نميشناسم يا اميرالمؤمنين!
♦️گفت: اگر مانند من آن را ميشناختي تا نميگريستي از آن نميگذشتي.
ابنعباس گفت: پس اميرالمؤمنين چنان گريست كه محاسن آن حضرت تر شد و اشك بر سينهي او روان گشت و ما با هم گريستيم و او ميفرمود اوه! اوه! آل ابيسفيان را با من چه كار؟ آل حرب را با من چه كار؟ آن گروه پيرو شيطان و اولياي كفر، اي اباعبدالله! شكيبايي پيش گير كه پدرت از اين مردم بيند همان را كه تو بيني، آنگاه آب خواست و وضوي نماز ساخت و نماز بگزارد آن قدر كه خدا خواست، آنگاه مانند سخن اول گفت و پس از نماز و كلام خود ساعتي به خواب رفت باز برخاست و گفت: اي ابنعباس! گفتم يا اميرالمؤمنين اينك من در حضور توام، فرمود: آيا آنچه اكنون در خواب ديدهام براي تو بگويم؟ گفتم: چشمان تو به خواب رفت و آنچه ديدهاي خير است يا اميرالمؤمنين! گفت: ديدم گويي مرداني از آسمان فرود آمدند علمهاي سفيد در دست دارند و شمشيرها حمايل كرده سفيد و درخشان و بر گرد اين زمين خطي كشيدند، آنگاه ديدم گويي شاخهاي اين خرما بنان به زمين ميرسد و در خوني تازه و سرخ ميغلطيد و گويي حسين فرزند و جوجه و پارهي تن خود را ديدم در اين خون غرق شده فرياد رس ميطلبيد و كسي به فرياد او نميرسد و آن مردان سفيد كه از آسمان فرود آمدهاند او را ندا ميكنند و ميگويند اي آل پيغمبر صلي الله عليه و آله شكيبايي كنيد كه شما به دست بدترين مردم كشته ميشويد. اي اباعبدالله! اين بهشت به سوي تو مشتاق است. آنگاه مرا تسليت ميدادند و ميگفتند: تو را اي اباالحسن مژده باد خداوند چشم تو را روشن گرداناد آن روز كه مردم به امر پروردگار جهانيان برخيزند، پس از خواب بيدار شدم چنين كه بيني، سوگند به آن كس كه جان علي در دست اوست كه صادق و مصدق ابوالقاسم صلي الله عليه و آله مرا حديث كرد كه من اين زمين را ميبينم آن وقتي كه به سوي اهل بغي بيرون روم و اين زمين كرب و بلاست كه حسين عليهالسلام و هفده تن از فرزندان من و فاطمه عليهاالسلام در آنجا به خاك سپرده شوند، و اين زمين در آسمان ها معروف است، زمين كربلا را ياد ميكنند چنانكه اهل زمين حرمين و بيت المقدس را الحديث».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و صفر
#پست شماره #سی و چهارم
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
#حديث_سي_و_چهارم: شيخ مفيد از زكريا بن يحيي القطان از فضيل بن زبير از ابي الحكم روايت كرده است كه گفت: «از شيوخ و علماي خود شنيدم كه ميگفتند: علي بن ابيطالب عليهالسلام خطبهاي خواند و در خطبه گفت: از من بپرسيد پيش از اينكه مرا نيابيد سوگند به خداي كه نميپرسيد مرا از گروهي كه صد كس را گمراه كند و صد كس را راهنما شود، مگر به شما خبر دهم، داعي و مؤسس آن كيست و كه تدبير كار او كند تا روز قيامت، پس مردي برخاست وگفت: مرا خبر ده كه در سر و ريش من چند تار مو است!! اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: سوگند به خداي كه خليل من رسول خدا صلي الله عليه و آله حديث كرد براي من آنچه را كه تو پرسيدي، و بر هر تار موي در سر تو فرشتهاي است كه بر تو لعنت ميكند و بر هر تار موي ريش تو شيطاني است كه تو را براي شر برميانگيزاند و در خانهي تو گوسالهاي است كه پسر پيغمبر را ميكشد و اين نشانهي برهان صدق آن خبري است كه به تو دادم و اگر نه اين بود كه آنچه پرسيدي - از شمارهي موي - برهان آن دشوار است تو را به آن خبر ميدادم و لكن نشانهي درستي آن صدق اين خبري است كه به تو دادم از لعنت تو و گوسالهي ملعونت و فرزندش در آن وقت كودكي خرد بود كه بر زمين ميخزيد و راه رفتن نياموخته بود و چون كار حسين عليهالسلام بدانجا رسيد كه رسيد آن پسر متولي كشتن آن حضرت شد و امر چنان گرديد كه اميرالمؤمنين عليهالسلام فرموده بود.مؤلف گويد: از ابنبابويه نقل است كه سائل سعد بن وقاص بود و ابن ابيالحديد گفته است كه او تميم بن اسامة بن زهير بن دريد تميمي است و فرزندش حصين نام داشت و به قول ديگر، او سنان بن انس است.مترجم گويد: سعد وقاص از اميرالمؤمنين و معاويه هر دو كناره كرده بود و بودن وي پاي منبر آن حضرت ضعيف است.
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و صفر
#پست شماره #سی و پنجم
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
💠#حديث_سي_و_پنجم: ابنقولويه به اسناده از ابيجعفر عليهالسلام روايت كند كه:
«پيغمبر صلي الله عليه و آله هر گاه حسين عليهالسلام بر او داخل ميشد، او را به سوي خود ميكشيد آنگاه با اميرالمؤمنين عليهالسلام ميفرمود: او را نگاهدار! آنگاه خم ميشد و او را ميبوسيد و ميگريست،
حسين عليهالسلام ميگفت: اي پدر! چرا گريه ميكني؟ ميگفت: اي فرزند! جاي شمشيرها را در بدن تو ميبوسم و گريه ميكنم،
گفت: اي پدر آيا من كشته ميشوم؟
فرمود: بلي، سوگند به خدا كه تو و پدرت و برادرت كشته ميشويد، گفت: اي پدر! جايي كه كشته ميشويم جداست؟ فرمود: [ صفحه 56] آري اي فرزند! گفت: پس، از امت تو كه ما را زيارت ميكند؟ فرمود: زيارت نميكند مرا و پدر و برادرت و تو را مگر صديقان از امت من».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و #صفر
#پست شماره #سی و شش
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
#حديث_سي_و_ششم: ابن شهر آشوب از ابنعباس روايت كرده است كه: «هند از عايشه خواهش كرد كه تعبير خوابي كه ديده بود از پيغمبر صلي الله عليه و آله بپرسد
♦️پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: او را بگوي كه خواب خويش بيان كند، هند گفت: ديدم گويي خورشيد بالاي سر من طالع شده است و ماه از اندام من بيرون آمد و گويي ستراهي سياه از ماه جدا گشته و بر خورشيد كوچك كه از خورشيد اولين جدا شده بود حمله كرد و آن را فرود برد، پس افق تاريك شد، آنگاه ديدم ستارگان چند در آسمان حركت ميكنند و ستارگان سياه در زمينند، امكا ستارگان سياه از همه جا آفاق زمين را فروگرفتهاند، پس چشم پيغمبر صلي الله عليه و آله از اشك پر شد و دو بار فرمود: اي هند بيرون برو! اي دشمن خداي كه اندوه مرا تازه كردي و خبر مرگ دوستان را به من دادي! و چون بيرون رفت. گفت: خدايا لعنت كن او را و نسل او را! و از تعبير خواب پرسيدند، فرمود: اما آن ماه معاويه مفتون فاسق منكر خداي تعالي است، و آن تاريكي كه ميگويد و ستارهي سياهي كه ديد از آن ماه جدا ميشود و بر آن خورشيد كوچك كه از خورشيد اول جدا شده بود حمله كرد و آن را فروبرد و سياه شد، پس تعبير اين واقعه آن است كه پسر من حسين عليهالسلام را پسر معاويه ميكشد، پس آفتاب سياه ميشود و افق تاريك ميگردد اما آن ستارههاي سياه كه زمين را از هر جا فروگرفتهاند پس آنان بنياميهاند».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و صفر
#پست شماره #سی و هفتم
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
♦️#حديث_سي_و_هفتم: شيخ ابننما در كتاب «مثير الاحزان» روايت كرده است از عبدالله بن عباس كه:
«چون بيماري رسول خدا صلي الله عليه و آله سخت شد حسين عليهالسلام را به سينهي خود چسبانيد و عرق آن حضرت هنگام رحلت بر او روان و ميگفت: يزيد را با من چكار؟ خداوند او را مبارك نگرداند!
خدايا لعنت كن يزيد را! آنگاه غشوه بر آن حضرت عارض شد و اين حالت دراز كشيد و باز به هوش آمد و حسين عليهالسلام را بر سينه گرفت و هر دو ديدهاش اشك ميريخت و ميگفت: البته من و كشندهي تو نزد خداوند عزوجل به يكديگر ميرسيم».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba