eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• . سخن میگویند ... یادبود چهلمین روز درگذشت علامه حسن حسن زاده آملی - رحمت الله علیه - ببینید و بشنوید ... . نقاشی با شن: @alibornaeii کاری از: بسفارش: . . . . . @shakhehtoba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
47.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 سرگذشت خود گفته آیت الله علامه ذوالفنون حسن زاده آملی قدس سره 🎥 توضیح درباره برخی آثار، در سال ۱۳۷۹ 🔸 بزرگانی داشتیم که ذوالفنون بودند مثل علامه شعرانی که غیر از علوم مرسوم حوزوی، طب و ریاضی و هیأت و تفسیر نزد ایشان خواندیم. ✅ اولین آثار: تصحیح نصاب الصبیان، تصحیح گلستان سعدی، تصحیح کلیله و دمنه به همراه ترجمه دو باب از آن، تصحیح خزاین مرحوم نراقی ✅ برخی از دیگر آثار: «عیون مسائل نفس» ۶۶ موضوع درباره معرفت نفس است که درباره روانشناسی بحث شده است. «یازده رساله فارسی» در موضوعات گوناگون «انسان و قرآن» «شرح نهج‌البلاغه» در پنج جلد 🔺 «فصل الخطاب فی عدم تحریم کتاب الله» که ثابت کردیم حتی ترتیب سور قرآنی که دست مسلمانان است همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده است بدون هیچ کم و زیاد. «انسان کامل از دیدگاه نهج‌البلاغه» «الهی نامه» «نهج الولایه» «صد کلمه در معرفت نفس» «رساله وحدت نزد عارف و حکیم» «کلمه علیا در توقیفیت اسماء» ♨️ یکی از دروس رسمی حوزه های علمیه ریاضیات بود در تمام ابواب که آثار بنده درباره ریاضی: «دروس معرفة الوقت و القبلة» «دروس هیأت» 🔺 «رساله ای به زبان فرانسه روز، درباره تانژانت نوشته ایم» و ...
تسلیت نامه ...معاذ پسری داشت که پیش از وی از این سرا سفری شد.رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این نامه را در تغزیت معاذ بدو نوشت : " از محمد رسول الله به معاذ بن جبل ، سلام برتو ! حمد میکنم خدایی را که جز او خدایی نیست. اما بعد ، خیر بی تابی تو در مصیبت فرزندت که قضای الهی بر ویجاری شد به من رسید. همانا که فرزند تو از موهبت های گوارای الهی بوده و به عاریت در دست تو سپرده.خداوند تو را تا زمانی بدو لذت بخشود و به وقت معلوم او را از تو بگرفت . پس " انا لله و انا الیه راجعون ".مبادا بی تابی تو پاداشت را تباه کند.اگر بر ثواب مصیبت خود برسی هر آینه خواهی دانست که آن در برابر عظمت ثوابی که خداوند برای اهل تسلیم و صبر آماده کرده است ، اندک است. بدان که بی تابی مرده را بر نمی گرداند و قدر را دفع نمی کند. شکیبایی نیکو پیشه کن و به موعود وفا کردن جوی. و اندوه تو بر چیزی که لازم تو است و بر جمیع خلق به وقتش نازل خواهد شد، نگذرد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته." اندوه خواه با بردباری و خواه با بیتابی سپری خواهد شد.اگر چون آزادگان و بزرگان شکیبایی پیشه کرده ای ، چه بهتر . وگرنه اندوه آنچنان که از گولان و چهارپایان سپری می شود، به سر آید.هرکسی از مرگ میترسد در حقیقت از خود می ترسد.وگرنه مرگ سبب انتقال از نقص به کمال و از داری به دار دیگر است.آدمی مهمان سفره ی  کردار خود و بهره مند از کشتزار خود است.به عبارت دیگر محشور با اعمال خود است بلکه عین اعمال خود است.اگر کشت او نیک است " و ما عندالله خیر للابرار" تخم هایی که شهوتی نبود    بر او جز قیامتی نبود @shakhehtoba
. 🗓به مناسبت همزمانی سالگرد در ۱۲ آبان با چهلمین روز رحلت ✨علامه حسن‌زاده آملی می‌فرمود: 🔹آقای شعرانی ذوالفنون بودند. بنده هیچ یک از اساتیدم را به تبحر در فنون مثل ایشان ندیدم. یکی از کتاب‌های دوره شفا، علم موسیقی است. مرحوم آقای شعرانی، موسیقی هم می‌دانست. فرانسه را به اندازه عربی می‌دانست و مسلّط بود. ترکی خوب میدانست و تلفظ می‌کرد. انگلیسی‌اش خوب بود اما نه مثل فرانسه‌اش. عبری را می‌دانست. خودش به من می‌گفت که من عبری را پیش یک ملای یهودی خوانده‌ام. 🔸جناب علامه شعرانی در ادبیات، قلم توانایی داشت. فارسی را خیلی سنگین، قوی و فصیح می‌نوشت. در ریاضیات عالیه، در نجوم، در میان علمای روحانی ما، در عصر خودم بنده کسی را به تبحر در ریاضیات از ایشان برتر ندیده‌ام. 🌨 يکي از خاطرات خوشي که از محضر شريف ايشان دارم اين است که يک روز زمستان که برف خيلي سنگيني آمده بود من از حجره بيرون آمدم، برف را نگاه کردم و مردد بودم که به درس بروم يا نه. اگر نميرفتم، دليل بر تنبلي من و عدم عشق و شوق من بود، به هر حال تصميم گرفتم بروم. رفتم تا در خانه ايشان در سه راه سيروس( فعلي) خواستم در بزنم، با آن برف سنگين که آمده بود، خجالت کشيدم. مدتي ايستادم که کسي بيرون بيايد، اما کسي نيامد. ديدم وقت درس هم دارد مي‌گذرد. در هر صورت در زدم. آقازاده‌هايشان در را باز کردند وارد شدم و رفتم. ديدم ايشان مشغول نوشتن هستند. با انفعال وارد شدم سلام کردم و به محض نشستن عذرخواهي کردم. گفتم آقا در اين برف مزاحم شدم، مي‌خواستم نيايم. گفتند چرا؟ گفتم در اين برف نمي‌خواستم مزاحم بشوم. گفتند: مگر شما که از تا اينجا مي‌آمديد، گداها در راه ننشسته بودند و گدايي نمي‌کردند؟ گفتم چرا بودند. ايشان گفتند: خوب آنها که تعطيل نکردند، ما چرا تعطيل کنيم؟!» 📚اندیشه نامه علامه شعرانی، ج۱، ص ۱۷۴_۱۷۰ @shakhehtoba