یاحسین(ع)
حسرت دیدار دارم یا حسین(ع)
آتشی در سینه دارم یا حسین(ع)
از فراقت تشنه لب جان می دهم
قاصد این لاله زارم یاحسین(ع)
#دستنوشته_سعید
@shalamchekojaboodi
دعای عرفه در جوار شهدا و کنار داداش سعید ان شاالله که امروز دست همهمون رو بگیرن و شفاعتمون کنن 😭
#ارسالی_اعضا
@shalamchekojaboodi
یک خاطره ای که اصلا یادم نبود و این بار با دیدن عکس معروف قنوت آقا سعید یادم افتاد این است؛
خانواده ما سالهاست ساکن منطقه ابوذر هستند. من هم وقتی بچه تر از حالا بودم با این محله آشنا شدم و خیلی با آن مانوس شدم.
شاید یکی از دلایل دلبستگیمون فضای آغشته به عطر شهدای این منطقه هست که در ضمیر ناخود آگاه تک تک ماها وجود داره، مثل لشگر ۲۷ که آقا دربازدیدشون فرمودند هنوز عطر شهادت درفضای این لشگر به مشام میرسد، منطقه ماهم همینطوره.
اگه شامه قوی باشه عطرش رو میشه حس کرد. خدا همه رفتگان رو بیامرزه سالها پیش ازمحل کار پدر مرحومم یک واحد آپارتمان در انتهایی ترین منطقه مارلیک کرج اختصاص دادند و ایشون برای زندگی به آنجا رفت، اما من بخاطر تعلق خاطر و وابستگی هایم کماکان در کنار مادر بزرگم در خانه قدیم ماندم.
اگر چه شوق خانه جدید و داشتن یک اتاق مستقل درآپارتمان هم برایم جذاب و جالب بود. به همین منظور وقتی وارد خانه جدید شدیم طبق رسم ما ایرانی ها آینه وقرآن و یک قاب عکس خاص همراهمون بود و اولین کار من باشوقی غیر قابل وصف زدن قاب عکس قنوت آقا سعید در اتاق جدیدم بود.
من تا روز آخر حضورم در آن خانه هیچ وسیله دیگه ای تو اون اتاق نداشتم و فقط همان یک قاب عکس بود، نکته جالبش این بود که پدرم میگفت این اتاق رو با این عکس برای ما مقدس کردی و من همه نمازهایم را در این اتاق میخوانم وبه احترام تو علیرغم اینکه پیش مانیستی، ماهم هیچ وسیله ای توش نمیزاریم.
هروقت هم دلم برای تو تنگ میشود به آن اتاق میروم و چند دقیقه ای توش مینشینم تا آرام شوم.
راوی: آقای علیرضا #مسلم_خانی
#زندگی_با_شهید
هدیه به روح شهیدانی که در عید قربان به شهادت رسیدند مِنجمله؛
🌹شهید علی محمودوند
🌹شهید عباس بابایی
🌹شهید محسن دین شعاری
#صلوات
@shalamchekojaboodi