eitaa logo
شمیم یار
993 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ دور هم جمع شدیم تا شمیم حضرت یار باشیم .🫂 کپی؟!مطالب کانال بغیر از 👈رمانها 👉بدون ذکر منبع از شیرِ مادر حلال تر . .🌸 پاسخگوی سوالات شرعی : @helpers_mahdi برای تبلیغات ارزان در کانال : @helpers_mahdi2
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🌾هر 🌤که بلند می شوم ..... 🌼آراسته روی قبله 🙂می ایستم و 🍁می گویم: 🌾"السلام علیک یا اباصالح المهدی" 🌼وقتی به این میکنم که خدا 🍁جواب را واجب کرده است، 🌾قلبم 💚از ذوق اینکه شما به اندازه 🌼 یک جواب سلام به من می 🍁کنی از جا کنده می شود. 🌾آقاجانم! دارم.😍 🌸🍃 سلام پدر مهربان ما صبحت بخير
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🚩🚩 كُدهای نجات برای رسیدن به ظهور 👈فوق العاده مهم برا افرادی که دنبال فرج هستن❗️
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 پیامبرخاتم فرمودند: " یَرْفَعُ اللّهُ الـمُجاهِدَ فی سَبیلِهِ عَلی غَیرِهِ مِأةَ دَرَجَةٍ فِی الجَنَّةِ ما بَیْنَ كُلِّ دَرَجَتَیْنِ كَما بَیْنَ السَّماءِ وَ الأرْضِ؛ خداوند مجاهد فی سبیل الله را صد درجه در بهشت بالاتر از دیگران رفعت می دهد كه فاصله میان هر دو درجه از زمین تا آسمان است. " 📚مستدرک، ج ١١، ص ١٨. 🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
این عکس چقدر قشنگه...
چه حس خوبی به ادم میده قبول دارید؟؟!! https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... ❗️از امام زمانمان غافل نشویم❗️ یه حدیث از پیامبر(صلی الله علیه) هست که میفرمایند: اگر بمیری وبه امام زمانت معرفت نداشته باشی یه مرگ جاهلی مرده ای. خب حالا چقدر امام زمانتو میشناسی؟ تاحالا راجع به امام غریبت کسب معرفت کرده ای؟! شب و روز منتظر وچشم انتظارهست تابهش برسیم وبه سمتش حرکت کنیم. به خدا بی انصافیه اگه واسش قدمی برنداریم. امام زمان نیمه های شب برای گناهان من و تو استغفار میکنه تاکی میخوایم باگناهامون دل حضرت رو به درد بیاریم؟! هیچ میدونستی اگه صبح تاشب واسه امام حسین گریه کنی اما اگه به معرفت امام زمانت نرسی هنوز کامل نشدی؟! پس یه کاری واسش انجام بدیم. 👈🏻 قدم اول و ... حداقل تااونجاکه میتونیم. 👈🏻 قدم دوم بعداز اشک وعزاداری هات واسه امام زمان دعاکن. 🌤وخدارو به حضرت زینب قسم بده که فرجش رو زودتر برسونه. (این فرموده ی امام زمان هست) https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمید مشغول جمع کردن علف های هرز کناره جوی آب بودم که صدای بو ق ماشینی از پشت سرم بلند شد...نگاهی به پشت سرم کردم ...ماشین دایی بود...بلند شدم ،مادرم و خواهرمم همراهش بودن... -ســـــــــــــــــــلام...شما اینجا چیکار میکنید؟؟؟ مهتاب سرش رو از شیشه ماشین بیرون کرد و گفت: *اومدیم نظارت... از دیدن مادرم و مهتاب خیلی خوشحال شدم ... رعنا کناره کلبه اش ایستاده بود و به ما نگاه میکرد...از دور بهش سلام کردم ...اون هم جوابم رو با تکان دادن سرش داد... ***************** دایی عین یک بازرس به کل زمین و بوته ها سر کشی میکرد ،کلی ازم ایراد گرفت،ولی من صبورانه به همه حرفاش گوش میدادم... دایی نگاهی به زمین رعنا انداخت و گفت : *چرا بین زمین این کناریا با ما هیچ حد و مرزی درست نکردی؟ -دایی جان حد و مرز برای زمانیه که طرف مقابل بخواد تو زمین ما پیشروی کنه،این بنده خدا که یکم اون ور تر از خط فرضی کشت و کار کرده... *به هر حال باید با یک چیزی حد و حدود رو مشخص کنیم... دایی شروع کرد به خط کشیدن...چنان با نوک کلنگ خط عمیقی بین دو زمین کشید که از دور هم میتونستم مرز بین دو زمین رو ببینم... رعنا به تماشا ایستاده بود،ازش خجالت میکشیدم ،نمیخواستم فکر کنه که با داییم هم عقیده ام... همه حواسم به رعنا بود ...دایی گفت: *کجایی پسر؟با تو هستم میگم بعدا اینجا رو با خاک بالا بیار تا مشخص تر بشه... وقتی دید جوابش رو نمیدم دنباله نگاهم رو گرفت و به رعنا رسید...با صدای بلند گفت : *آهــــــــــــــــای دختر خانم به بابات یا داداشت بگو بیاد کارش دارم... تا خواستم به دایی بگم این دختره تنهاست خود رعنا راه افتاد تا به سمتمون بیاد... ادامه دارد... نویسنده:آرزو امانی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
4_54667129722503616.mp3
6.59M
🍃بابایی معلومه چند روزه کجایی 🎤حمید_علیمی 💔
💔 بالای‌ناقہ‌ پایین‌ناقہ‌ بالای‌ناقـہ‌زُلفِ‌گره‌خورده‌داشتم پایین‌ناقـہ‌ ریــحــانـــة الـــحــســیــنــ
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 دوست‌ داشتن‌ آدم‌هاے ‌بزرگ، انسان ‌را بزرگ ‌مےڪند.. و دوست ‌داشتن آدم‌هاے‌ نورانے ‌به ‌انسان ‌نورانیت‌ مےدهد.. اثر وضعے ‌محبوب، آنقدر زیاد است‌ ڪه‌ آدم ‌باید مراقب ‌باشد مبادا به‌ افراد بے‌ارزش‌ علاقه‌ پیدا ڪند... https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴 زمزمه های ظهور... 🌟 گویی ما در آستانه ظهور هستیم حاج آقاپناهیان https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌زنده‌و‌پاینده} ۱۰۰مَرتَبِہ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رعنا کناره دایی ایستاد و گفت: ★بفرمایید؟ دایی با تعجب گفت: *بابایی ...داداشی... بزرگتری ،کسی نیست باهاش حرف بزنم؟ تو جواب سوال دایی گفتم: -دایی رعنا خانم تنها هستند ،خودشون به تنهایی رو زمین کار میکنند... دایی اخمهایش رو تو هم کرد و گفت: *درست نیست یک دختر تنها زندگی کنه ....به هر حال دختر جان این خطی که من کشیدم بین زمینها، مرز زمین ما و شماست ...حواست باشه... ناراحتی رو تو چشمهای رعنا میدیدم سرم رو پایین انداختم نمیخواستم چشمهام تو چشمهاش بیفته ... رعنا خیلی جدی گفت: ★حواسم بوده که اندازه نیم متر اون ور تر کشت و کار کردم،ما حلال حروم حالیمونه آقا ...شما هم نمیگفتی خودم بین زمینها مرز میذاشتم... رعنا این رو گفت و رفت... حق با رعنا بود ،منم جای اون بودم دلخور میشدم!!! *************** جلوی در اتاقک با دایی و مهتاب و مادر نشسته بودیم و ناهار میخوردیم...رعنا مشغول کاری بود اما من نمیتونستم خوب ببینمش ،دوست داشتم برایش غذا ببرم اما نمیخواستم مادرم و داییم چیزی بفهمن ،چون مطمین بودم فکرهای دیگه ای درباره ام میکنن... بعد از ناهار رعنا با یک "مترسک"به کناره مرز بین دو زمین اومد و رو به دایی گفت: ★اینم یک ""متــــــــــــــرسک میان ما""تا حرف و حدیثی تو حد و حدود زمینها نباشه!!! عصبانی بود ،توقع نداشتم دختره صبور و مهربون همسایه رو اینطوری ببینم ،صورتش سرخ بود،عرق های درشتی از روی پیشانیش به روی گونه هاش میریخت... دایی هم فهمید که رعنا عصبیه ،ولی چیزی نگفت .... بعد از اینکه رعنا مترسک رو بین دو تا زمین جا سازی کرد بی خداحافظی رفت... *************** غروب همان روز دایی به همراه مادرم و مهتاب رفتن... تو اتاقک دراز کشیده بودم و به ماجراهای کل روز فکر میکردم با خودم گفتم""حمید ،دایی کاره خوبی نکرد تو باید از دل رعنا در بیاری !!!"" ***************** رعنا دلخوری من برای مرز بین دو زمین نبود ،ناراحتیم برای طرز حرف زدنش بود، نگاهش انگار از بالا به پایین بود...موقعیت خودش رو خیلی بالا بالا فرض میکرد... طرز صحبت کردن توهین آمیزش من رو عصبانی کرد ...خیلی وقت بود میخواستم مترسک بسازم اما حرفهای دایی حمید انگیزه ساختنش رو تو وجودم دو برابر کرد...با قرار دادن مترسک بین دو زمین میخواستم بفهمه که هم از حرفش ناراحت شدم هم اینکه بدونن خودمم به این تقسیم بندی ها پایبندم!!! ادامه دارد.... نویسنده :آرزو امانی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😈منافقان:👿 «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ؛و چون آنان را ببينى هيكلهايشانر تو را به تعجب وا مى‏دارد و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مى‏دهى گویى آنان شمعك‏هایى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند] هر فريادى را به زيان خويش مى‏پندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهيز خدا بكشدشان تا كجا [از حقيقت] انحراف يافته‏اند». (منافقون: ۴) 👈پيامبر اعظم(ص) فرمودند: من از مؤمنان و مشركان بر امتم هراسی ندارم، چرا كه ايمان مؤمنان مانع ضرر آنهاست و مشرك را نيز خداوند رسوا می‌كند، اما از منافقان بر شما هراس دارم چرا كه از زبانش علم می‌ريزد اما در دلش جهل و كفر است. سخنانی می‌گويد كه برای شما دلپذير است اما در پنهان‌كارهايی زشت انجام می‌دهد.🤔 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
2030_0035.mp3
11.98M
🔴 افشاگری حجت الاسلام و المسلمین مهدوی ارفع از تلاش جریان اصلاحات برای نابودی زبان فارسی و دین و حجاب و حیا در نسل های جدید جامعه ایرانی مکررأ می گویند؛ به چه علت پس از 40 سال، هنوز دولت و جامعه اسلامی شکل نگرفته است؟ اگر مایلید علت را بدانید، با دقت تا آخر گوش کنید تا خیانت خیانتکاران بر شما آشکار شود و بدانید چرا و به دست چه کسانی از آرمانهای انقلاب فاصله گرفتیم. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
... دو آرزو به دلِ مادرِ جوانی ماند کفن برایِ و حرم برایِ ... (ع)