eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.6هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
◆✍اون دوستانی ڪه دشمن و حسود زیاد دارند و براے رهایی یا خلاصی از آنها ,نماز نافله صبح چهار شنبه را بجا آورند ❧✿در رڪعت اول نافله صبح ( چهارشنبه بعد از حمد ) والضحی و الم نشرح و در رکعت دوم حمد و فیل و قریش بخواند ❧✿بعد از سلام ده بار بگوید : بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِیِ‏ الْعَظِیمِ‏ یَا حَیُ‏ یَا قَیُّومُ‏ إِیَّاکَ‏ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ‏ نَسْتَعِینُ‏ اللهم کُفَّ عَنِّی بَأْسَ مَنْ اَرَادَ بی سُوءً اَو اِسائَهً فَاِنَّکَ اَشَدُّ بَاساً وَ اَشَدُّ تَنکیلاً ❧✿‏بعد یک بار بگوید : اللَّهُمَّ اجْعَلْ فی قَلْبِی نُورَا ، واجْعَلْ مِنْ خَلْفِیْ نُورَا ، واجْعَلْ فیْ لِسَاْنِی نُورَا ، و اجعل فیْ سَمْعِیْ نُورَا ، واجْعَلْ مِنْ أَمَاْمِیْ نُورَا ، ومِنْ تَحْتِیْ نُورَا ، اللَّهُمَّ أَعْطِنِیْ نُورَا ◆✍نماز نافله چیست؟ نماز نافله نمازیست ڪه قبل از نماز واجب خونده میشه مثلا قبل نماز صبح ,دو رڪعت نماز نافله خونده میشه یا قبل نماز ظهر و عصر, هشت رڪعت نماز نافله خونده میشه,همینطور نماز مغرب و عشاء ♡"خواندن نوافل باعث ایجاد آمادگى براے خواندن نمازهاے واجب مى گردد و رغبت بیشترے نسبت به اداےفرایض و نمازهاے واجب در انسان ایجاد مى ڪند. نمازهاےنافله مانند سدے هستند ڪه از نمازهاے واجب محافظت مى ڪنند یا موجب جبران نقائص نماز مى گردند."♡ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
☝️☝️ 🌸✨ آیه ۵۸ سوره یس را ۱۵ روز و روزی ۸۱۸ مرتبه بخواند و از روز چهارشنبه آغاز نماید در نهایت موثر است✨ 📚 رهنمای گرفتاران ۱۶۷ ڪلیڪ ڪنید ‌↩️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چهارشنبه تون آباد 🍎به نیت 4 روز مانده 🌸 تا پایان پائیز 🍎4 اتفاق خوب 🌸4 خبر خوش 🍎4موفقیت عالی نصیبتون بشه 🌸وخوشبختی 4 بار 🍎دَرِ خونه تونو بزنه 🌸آمین یا رب العالمین 🍎آخرین ۴شنبه پاییزتون بخیر
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش چهارم 🌸قوطی کنار دستش بود ، باز کرد و یک تیکه نبات انداخت تو چایی منو خودش اونو هم زد و داد دست من …… و گفت : کاش اول غذا می خوردی ، حتما بازم ضعف کردی ، خوب غذاتو می خوردی بعد میومدی …. گفتم اشتها نداشتم تبسم مریض بود اول رفتم پیش اون …… از جاش پرید و پرسید : چی شده چرا مریض شده ؟ گفتم تب کرده فکر کنم برای تو بیقراره … گفت : شاید سرما خورده ؟ گفتم حتما ولی اون مقاومت بدنش وقتی ناراحته کم میشه ….. 🌸گفت: من ….من ….نمی دونم ..بعد از اون شب که ناراحتت بودم دیگه فکرم کار نمی کنه حالم خوب نیست ، نمی خواستم باعث ناراحتی تو بشم ….. گفتم : خوب فکر نکردی با نیومدن و قهر کردنت دو برابر ناراحتم می کنی ؟ به نظرت واقعا من مستحق این کار هستم ؟ اگر به من شک داری که یک حرف دیگه اس اگر نداری چرا این کارارو می کنی ؟ همین الان تکلیف این مسئله رو روشن کن من دیگه نمی تونم این وضع رو تحمل کنم دیگه از سایه ی خودمم هم می ترسم …وقتی خانواده دور هم جمع میشیم اونی که دائما معذب و ناراحته منم از ترس اینکه تو چیزی رو به دلت نگیری می ترسم با مریم و علی حرف بزنم ….. اینطوری نمی تونم ادامه بدم …… 🌸گفت: آخه من خودمم نمی دونم دارم درست فکر می کنم یا اشتباهه … منم خیلی عذاب می کشم این فکر مثل خوره افتاده به جونم که تورج هنوز نتونسته تو رو فراموش کنه … به حضرت عباس به تو شک ندارم می دونم تو چقدر پاک و بی آلایشی می دونم همیشه همونی هستی که نشون میدی ….اینو می فهمم و همیشه بهت افتخار می کنم ولی …. نمی دونم چرا این که ممکنه تورج …( صورتشو با دست بهم مالید و نفس بلندی کشید بازم کلافه بود ) نمی خوام اصلا بهش فکر کنم حتی بیشتر شب ها کابوس می ببینم …. به خدا دست خودم نیست و از روت خجالت می کشم ….. 🌸گفتم: ببین الان گفتی که به من اعتماد داری …. اگر راست میگی؟ از خودم بپرس تورج مثل یک فرشته پاک و نجیبه …. بهت قول میدم حتی به ذهنش هم خطور نمی کنه که همچین فکری بکنه …. اگر این طور بود اول از همه مینا می فهمید ….تو می دونی زن ها بیشتر از مردا حواسشون به این چیزا هست …. تورج اگر همچین نظری داشت جلوی تو منو می کشید تو اتاق تا با من حرف بزنه؟….اون این کارو کرد که چی بشه ؟ تو خودت فکر کن ؟ نه؛ این طوری که تو می گی نیست نمی تونه باشه ، فقط بهم اعتماد داره مثل زن برادرش؛؛ زن ایرج ،،، ایرجی که اون مثل بت می پرسته …. ایرج جان اشتباه می کنی،، به خدا قسم اشتباه می کنی ؛؛ و این وضع دیگه قابل دوام نیست …من حتی نمی تونم به کسی بگم سر چی دعوا کردیم .. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و نهم ✍ بخش اول 🌸با عجله نماز خوندم و همین طور که حاضر می شدم به ایرج سفارش می کردم …. دخترا یک صفحه مشق دارن کنترل کن بنویسن ، اگر من نتونستم بیام برای صبح کیفشونو حاضر کن ، صبح براشون نون و پنیر و گردو بزار تا هله هوله نخورن یک سیب هم بزار توی کیفشون …. بچه ها ساعت هفت باید دم در باشن با ماشین برو وایسا تا سرویسشون بیاد …. 🌸هر دو شون باید ژاکت بپوشن نکنه هوا سرد بشه …. یک قاشق شربت سرما خوردگی احتیاطا بده به تبسم … اگر صبح حال نداشت نزار بره مدرسه ……. ایرج گفت: حواسم هست تو نمی خواد نگران باشی ….. مینا اومده بود و کمکم می کرد اونم خاطرم رو جمع کرد که مراقب بچه ها هست بوسیدمشو تشکر کردم و رفتم ….. 🌸توی راه ایرج همین طور برای من زبون می ریخت ولی تمام حواس من توی بیمارستان بود که چه اتفاق بدی افتاده که دکتر صالح اون موقع شب اونجاست و منو خواسته ….. جلوی در پیاده شدم و ازش خدا حافظی کردم… گفت : می خوای وایستم با هم بر گردیم ؟ گفتم نه معلوم نیست چه خبره اگر کارم تموم شد بهت زنگ می زنم بیایی دنبالم تو برو راحت باش …. تو رو خدا حواست به بچه ها باشه دلشون برات خیلی تنگ شده بود ….و با عجله رفتم تو بیمارستان….. 🌸از همون دم در بیمارستان معلوم بود چه خبره همه کادر ِبیمارستان آماده بودن و برو بیای عجیبی بود آمبولانس پشت آمبولانس وارد می شد و زخمی پیاده می کرد ….. با عجله خودمو رسوندم اتاق عمل پیش دکتر صالح …. تو ی راهرو ها پر بود از مجروح های جنگ همه تیر و خمپاره خورده ….. دکتر مشغول عمل بود …. منو که دید گفت … زود به زخمیها برس بدو ، گفتم برات تخت عمل حاضر کنن ..دکتر ساجدی آماده عمل می کنه تو دیگه خودت می دونی وقت نیست شروع کن ببینم چیکار می کنی … 🌸اولین نفر کسی بود که تیر به قفسه ی سینه اش خورده بود و ریه ش صدمه زده بود یک جوون هفده ؛هیجده ساله …… با عجله مشغول شدم اولش می ترسیدم که نتونم از عهده ی کار بر بیام عمل خطر ناکی بود و اگر کوچکترین خطایی می کردم جون اون جوون رو به خطر مینداختم ….. 🌸با یک نگاه به صورت معصوم اون گفتم خدایا کمک کن همراهم باش؛ من فقط با یاد تو کارمو شروع می کنم …. با سرعت گلوله رو در آوردم و اعضا داخلی رو بخیه زدم و جلوی خونریزی رو گرفتم و پاک سازی کردم و در حالیکه از کارم راضی بودم ….اونو فرستادم تو ریکاوری و نفر بعد دستش …. 🌸 و نفر بعد شکمش و بعدی …….. یک دفعه نگاه کردم صبح شده و منو کادر پزشکی بیمارستان هنوز مشغول بودیم …..دکتر صالح داشت از خستگی به خودش می پیچید کنار اتاق عمل نشست و گفت : می دونم خسته هستی ولی اون زن باید امروز عمل بشه الان دارن حاضرش می کنن اگر خسته شدی خودم انجامش بدم …. گفتم نه دکتر شما برو استراحت کن من خودم انجام میدم …… 🌸 شاید اگر شبی رو مثل دیشب نگذرونده بودم می ترسیدم ولی عملی که در پیش بود خیلی ساده تر از عمل هایی بود که من شب قبل انجام داده بودم و دیگه ترسی نداشتم و با شجاعت و اعتماد به نفس اون عمل رو هم انجام دادم و از اتاق عمل که اومدم بیرون … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🌹وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا ( الاحزاب ، آیه٣٩) خداوند آنچه را که در قلب شماست می داند
⁉️ : 1⃣ آیا با ازدواج مردى كه فرزند پسر دارد با زنى كه فرزند دختر دارد, آن پسر و دختر را بر یكدیگر محرم مى‌كند؟ 2⃣ آیا آن پسر و دختر بر والدین و اجداد این زن و مرد محرم مى‌شوند؟ 📢 : 1⃣ ازدواج آن مرد و زن، موجب محرمیت پسر و دختر نمى‌شود. 2⃣ پسر و دخترِ زن و مرد مذكور بر والدین و اجداد این زن و مرد محرم نیستند. -------------------------------- استفتائات مقام معظم رهبری
☀️امام جوادع: 💠توبه برچهارپایه استواراست: به دل، به زبان، کارو با اعضاء وتصمیم که به گناه بازنگردد. 📚کشف الغمّه،ج۲،ص۳۴۹ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : 🔸 صاحِبُ النِّعمَةِ يَجِبُ عَلَيهِ التَّوسِعَةُ عَلى عِيالِهِ . 🔹« برخوردار از نعمت، بايد خانواده اش را در رفاه قرار بدهد .» 📚 الكافي : ج ٤ ص ١١ ح ٥
می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود مردی به او گفت: تو را دوست دارم یوسف گفت: ای جوان مرد دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی پدرم یعقوب مرا دوست داشت و بر سر این دوستی او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم. اینک تو تنها خدا را دوست داشته باش تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی...
☀️🍃ابتدا برای فرج آقا صاحب الزمان(عج) دعا کنید🔅الهی عظم البلاء...☀️🍃 🌹✨ نذر ۷ یاسین برای برآورده شدن همه حوائج مخصوصا برای گشایش بخت بسیار مجرب است🌹✨ 🔰👈همچنین بسیار مجرب است که برای برآورده شدن حاجات: ✨هفت چهارشنبه سوره یس نذر کنید به این صورت که : ✨تا شش چهارشنبه سوره یس را (یک مرتبه) بخوانید و یس هفتم را نگه دارید برای بعد از حاجت روا شدن تا بر سر مزار مرحوم نخودکی یس هفتم را هر وقت مشهد مشرف شدین بخوانید. 🔑 🔑 ✍نکته ( در دوران عذر شرعی خواندن سوره یس باتوجه به اینکه برای حاجت گرفتن هست خواندش بلامانع است⁉️ ✅جواب :خواندنش مانعی ندارد، ولی ثوابش کمتر است) 🔅(اگر یک هفته از ختم یس انجام نشه باید از اول ختم رو شروع کرد) 🔅(این ختم یس فقط در روزهای چهارشنبه انجام شود و ساعت و وقت مشخصی ندارد) 📚
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔅💦🔅 ❄️چگونگی برخورد با رفتار نامطلوب فرزند: کودکان خواسته‌های زیادی دارند که انجام همه آن‌ها مقدور نیست و یا برخی از این خواسته‌ها پسندیده نیستند؛ بنابراین همه کودکان لازم است که حدود و قوانین را یاد بگیرند و ناکامی و ناراحتی خود را هنگامی که به خواسته‌هایشان نمی‌رسند کنترل کنند. مدیریت این رفتارها برای والدین ممکن است پردردسر باشد، اما روش‌های مثبت و مؤثری وجود دارد که به کودکان کمک می‌کند کنترل بر خویش (خویشتن‌داری) را یاد بگیرند. روش‌های مختلفی برای اداره مشکلات رفتاری کودکان وجود دارد. والدین با تمرین این شیوه‌ها فرصت خواهند یافت که در هر شرایطی روش مناسب را برگزینند. ❤️🔅❤️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️ 🌸چگونه بهترین همسر دنیا باشم؟ 💥یادمان باشد که هم زن و هم مرد برای بهترین همسردنیا بودن تلاش کنند... ❤️🔅❤️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ @zendegiasheghaneh