eitaa logo
-شَـــمیم ظُـــهور-
1.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
164 فایل
بھ نام نامے آفریدگار زمین و آسمانها✨ +خدایا ظُهور ولیعصر را نزدیک فرما :) ⁦🤲🏻⁩ 《شࢪو؏ نوکریمون 《¹⁴⁰¹/¹/²⁰》 کپی؟کل کانال کپی نشه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀
بـ‌خوآن‌دعـٰآےفَـ³¹³ـࢪج‌ࢪادعـٰآ‌اَثـࢪ‌داࢪد♥️✨ دُعـٰآڪَبوتـࢪعشــ❤️ـق‌اسـت‌و‌بـٰآل‌و‌پَـࢪ‌داࢪد🕊💚 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
^^ نَذار‌تَرس‌هـٰا‌تۅۍ‌ِمَغزِت‌تۅ‌رۅ‌اَز مَسیرِت‌دۅرڪُنَن‌بِہ‌ج‌ـٰا‌ش‌اِج‌ـٰازِه‌بِده آرزِۅهـٰاتۅۍقَلبِت‌راه‌رۅنِشۅنِت‌بده🍒🙂 ༺————(𔘓)————༻
-شَـــمیم ظُـــهور-
-
دردِ عشق تو دوای دردِ ماست جُز به دردت دردِ ما درمان مکن!💛
🧡✨ هر وقت خواستى جا بزنى، به همه ى اون ادمهايى كه دوست دارن شكستت رو ببينن فكر كن !
💓 إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا (١٦) همانا خداوند همواره  توبه‌پذیر و مهربان است.
-شَـــمیم ظُـــهور-
﷽ #رمان #پارت_بیستم #اعجاز_خاک نیمه های بهار بود که یه روز صبح دکتر کاظم نژاد_مدیر درمانگاه_منو به
بلیت هواپیما رو خریدم و رفتم خونه تا وسایل سفرم رو ببندم. مادرم که از حضور ناگهانیم تو خونه تعجب کرده بود گفت: امروز خیلی زود اومدی! _آره، میخوام برم مسافرت. _مسافرت؟😳 کجا؟ _اگه خدا بخواد مشهد. دکتر کاظم نژاد کاری به من سپرده که باید برم. حداکثر تا دو سه روز دیگه برمیگردم. _با کی میری؟🤔 _با هیچکس، تنها باید برم. _بعد از خوندن نماز مغرب و عشاء و صرف شام از خونه بیرون اومدم. موقع خداحافظی مادرم منو از زیر قرآن رد کرد و گفت: پسرم مواظب خودت باش، سلام مارو به آقا برسون. باباهم تا جلو در بدرقه ام کرد. برخوردش کمی سرد بود. ولی از نگاه هاش فهمیدم که ته دلش خیلی دوسم داره. مخصوصا حالا که زائر امام رضا شده بودم. اصلا نفهمیدم زمان چطور گذشت. یه دفعه دیدم تو آسمان مشهد هستم. از آن بالا که چشمم به حرم قشنگه امام رضا افتاد همه غصه هام رو فراموش کردم😍 احساس شادی و آرامش دلم رو پر کرده بود خیلی سبک شده بودم مثل اینکه این سفر با بقیه سفرهام فرق داشت. هواپیما که روی زمین نشست و مهماندار ورود مسافران رو به مشهد خوش آمد گفت، خوشحالیم بیشتر شد. وقتی دکتر کاظم نژاد از من خواست که به مشهد بروم فکر نمی کردم رفتن به مشهد اینقدر برام لذت بخش و شیرین باشه. طبق معمول همه سفرهام به مشهد، رفتم هتل اراک و یک اتاق که پنجره اش روبه حرم باز می شد رو گرفتم. بعد از حمام کنار پنجره اومدم و به گنبد طلایی حرم خیره شدم. به آقا سلام دادم و طلب خیر کردم و با خیال راحت خوابیدم. ادامه دارد...🌸 کپی از رمان ممنوع❌
‏در زمان ‎امام هادی علیه‌السلام از یکی از شهرهای دور نامه‌ای رسید: آقا من از شما دورم،گاهی حاجاتی دارم،مشکلاتی دارم؛چه کنم؟ حضرت در جواب نوشتند: إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک لبت را حرکت بده،حرف بزن،بگو.. ما از شما دور نیستیم🌱
بی‌سبب‌نیست‌اگرعادتش‌احسان‌شده‌است نوه‌‌ی‌ارشد‌آقای‌خراسان‌شده‌است ..🤍🌱! - میلادامام‌هادی‌مبارک -🌿