eitaa logo
پویش مطالعاتی شمسه
303 دنبال‌کننده
370 عکس
33 ویدیو
4 فایل
◽مسابقه بزرگ کتابخوانی◽ از فرصت ها استفاده کن ◽ سوالات،انتقادات و پیشنهادات و شرکت در مسابقه: @adminshamseh_5◽ ◽ شماره دبیرخانه ۰۹۹۲۱۷۹۱۲۳٩ ◽ کاری از: #موسسه_فرهنگی_تربیتی_مدرسه_عشق #موسسه_عروج_دارالعباده ✏ با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آغاز به کار پویش مطالعاتی شمسه با محوریت کتاب «چشم روشنی» نوشته کوثر لک 🔸️(ویژه استان یزد) 🎁 ۵ میلیون تومان جایزه نفر اول! 🔴خرید کتاب با ارسال عدد 8 به سامانه 1000900090001 ✅ ارسال درب منزل شما با پست رایگان! 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: ▫️@shamseh8▫️
💢 آغاز نخستین دوره پویش مطالعاتی «شمسه»/ «چشم روشنی» را بخوانید و جایزه بگیرید🎁 📌مصاحبه محمدعلی جعفری، دبیر نخستین پویش مطالعاتی «شمسه» با سایت حلقه وصل را اینجا بخوانید👇 http://hvasl.ir/news/195819 🆔 @hvasl_ir 🔺علاقه مندان تا ۱۵ تیرماه فرصت دارند در این مسابقه شرکت کنند. به ما بپیوندید... 👇👇👇👇 @shamseh8
بسم رب الصالحین درد، گاهی تنها در وجود خودت زبانه می‌کشد. تو، تنها، می‌سوزی و می سازی. خودت هستی و خودت، و خدایی که می‌بیند و به کمکت می‌آید؛ اما گاه، درد، جانسوزتر است؛ چون در وجود کسی شعله می‌کشد که جان و زندگی توست. چه کاری از دستت بر می‌آید؟ تنها می‌توانی شاهد ذره ذره آب شدنش باشی و بس. چشم روشنی از جنس همین داستان‌های عاشقانه است. داستان عاشقی که ذره ذره آب شدن معشوقش را نظاره می‌کند و جز صبر، راهی در پیش خود نمی‌بیند. صبر، روزهای زندگی عاشق و معشوق را به پیش می‌راند؛ تا آن‌که ..... @shamseh8
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 پویش کتابخوانی شمسه؛ شروع یک اتفاق خوب فرهنگی در استان یزد 🎁 هم کتاب خوب بخونید، هم جایزه میلیونی ببرید! 💠برای دریافت کتاب همین حالا عدد ۸ را به سامانه ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ ارسال کنید. پرسشنامه همراه با کتاب براتون ارسال میشه. نحوه شرکت در مسابقه هم پیامکی است. 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
📚 تازه داشتیم طعم شیرین زندگی را مزه مزه می‌کردیم که دردسرهای شبانه سید جواد شروع شد. شب‌ها مثل آدم‌های مسموم سرش را بین دستانش می‌گرفت و با صورت مچاله از درد به خودش می‌پیچید و ناله می‌کرد. دل درد و حالت تهوع هم داشت‌. یک شب آنقدر دردش شدید شد که فرصت نداد بروم پدرم را خبر کنم. آن شب با آمپول مسکن آرام گرفت، ولی توی همان هفته سه بار این درد سراغش آمد. پزشکش اِم آر آی تجویز کرد. با آن عکس همه فرضیه‌های مسمومیت کنار رفت. تومور مغزی پایش را وسط زندگی ما گذاشت. خبر را ذره ذره به من دادند. یک ماهه حامله بودم‌... 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
📚 همان اول زندگی فهمیدم به اندازه فامیل هایم او دوست و آشنا دارد. با اینکه آن زمان بیست و چهار پنج سال بیشتر نداشت. هر شب مهمان داشتیم...🌙 برایمان کادوی عروسی می آوردند. یک شب که مادرم آنجا بود گفت که زشته مهمان ها شام نخورده برن،نگهشون دارید. مادر رفت سراغ مرغ پختن. من هم با اعتماد به نفس رفتم سراغ برنج و قابلمه... پلویی پختم که توی تارییخ ثبت شد. دانه های برنج طوری به هم چسبیده بود که مثل کیک قالبی از قابلمه بیرون آمد! وقتی دیس پلو را سر سفره گذاشتیم.سید جواد مثل قطعه های کیک پلوی شفته شده را می گداشت توی بشقاب مهمان ها و با خنده می‌گفت: به هر نیتی دوست دارید این پلو را بخورید،به نیت آش ،کیک یا... 😁 همه خندیدند.خودم خنده ام گرفته بود... به خاطر این قضیه هیچ وقت سرزنش نشدم از بس که با همه خرابکاری هایم تشویقم می‌کرد...😇❤️ 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
📚 💌 از ته دل دوست داشتم بروم دانشگاه. نظر او هم برایم مهم بود. دوست نداشتم ناراحتش کنم، ولی بعضی وقت‌ها منتش را سرش می‌گذاشتم. می‌گفت: عوضش کار مهمتری می‌کنی. با اوضاع و احوال او، مهمترین کارم مراقبت از او و بچه‌ها بود. به قول خودش همه این کارها را می‌کنیم که آدم شویم... 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
💌 دروغ نگویم اول بار، جذب جلد دخترانه و رمانتیکش شدم. من، سِت صورتی و چشم روشنی؛ عکس زیبایی می شد. همیشه عاشق چیزهای گل گلی بودم. دخترانگی‌اش زیاد بود. بعد از چند تا عکس با جلد کتاب و ادای کتاب‌خوان‌ها را در آوردن مایل شدم تفالی به داخلش بزنم. «کت و شلوار سورمه‌ای با یک پوشیده بود. خیلی بهش می‌آمد. با آنکه با هم حرف نزده بودیم، ولی سعی کرده بود شبیه به دلخواه من تیپ بزند. این را از ظاهر پدر و برادرهایم تشخیص داده بود. با سر و صورت گت کرده و چشم‌هایی درشت که از پشت هم می‌شد نجابتش را حس کرد.» نمی‌دانم چه شد که ناخواسته وارد دنیای دخترانه چشم روشنی شدم. دنیای دخترانه‌ای که در ظاهر، صورتی، گل گلی و رمانتیک بود اما بار سنگین دنیایش قوی‌ترین شانه‌های مردانه را خم می‌کرد. دنیایی که آغازش عشق بود و پایانش عشق اما تاوان سنگینی داشت. دنیایی که ... {دلنوشته یکی از مخاطبان گرامی در اینستاگرام} 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
💌 🔺هروقت اسمش را می‌شنیدم؛ تصاویری از هدایای رنگینِ ریز و درشتِ روبان پیچ شده به ذهنم سرازیر می‌شد. غافل از اینکه فاصله تصاویر رؤیاهایم با واقعیت کیلومترها بود! چشم روشنی که تحفۀ الهی بود و بهایش گران... چشم روشنی که باعث شد چشمان آدمیانِ ساکن زمین روشن شود به برخی از مسائل... چشم روشنی که توصیف کننده احوال حیات فردی بود؛ که جرعه جرعه شربت مهمانىِ محبوبَش را نوشید.. آری؛قصه این چشم روشنی کاملاً متفاوت است؛ همان چشم روشنی به صاحبش باز گردانده شد... 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
📚 کتاب: نویسنده: چشم روشنی روایتی از یک زندگی زیبا یک خانواده باصفا یک جمع شش نفره گرم یک جانباز رنج کشیده و یک همسر صبور چشم روشنی؛ داستان زندگی جانباز شهید سیدجواد کمال،از زبان همسر گرامی ایشان کتابی که اشک و لبخند را به تو هدیه می‌دهد. 🍃 @shamseh8
📚 کتاب: نویسنده: [نوش ِجان کُنید☕️] روز رفتنش همزمان با نیمه شعبان و ایام سالگرد رحلت امام خمینی (ره) شد . همه اینها برایم اتفاقی نبود . سیدجواد رفتنش هم معنی داشت . وقت خاکسپاری ٬ شال سبزی که یکی از اقوام به همه ی ضریح های عتبات ٬ متبرک کرده بود را برده بودم امامزاده . نیت داشتم آن را روی قبرش پهن کنم . مراسم خاکسپاری که تمام شد ٬ سراغ شال را گرفتم . گفتند : نیست . کاشف به عمل آمد توی خاکسپاری آن شال را انداخته اند رویش :‌مگه نگفتید شال را بیندازم روی آقا ؟! خوب من هم همین کار را کردم ! آن شال همراه پیکرش رفت زیر خاک . حتی آنجا هم بدون شال سیدی اش نرفت . 🍃 @shamseh8
من فکر میکنم آدمای خوب، یه عطر خاص دارن. وقتی میشینی کنارشون انگار توهم بوی اون عطرو میگیری. اسمشو گذاشتم : "عطر خوبی" همه ما توی زندگیمون، میون روزمرگی ها،توی این دنیای شلوغ پلوغ که ممکنه یه لحظه که به خودمون میایم غرق شده باشیم توش و نتونیم نجات پیدا کنیم. نیاز داریم چند وقت یکبار آدمای خوبو ببینیم. چند دقیقه که بشینیم کنارشون حالمون عوض میشه. انگار دیگه مشکلاتمون اونقدر بزرگ نیستن.یا شاید ما بزرگ تر میشیم. چشم روشنی یکی از اون کتابایی بود که از اول تا آخرش"عطر خوبی"می داد. وقتی می خوندی انگار تو هم حالت عوض میشد. راستش شاید بعضی جاها سختیای زندگیشونو میدیدی سختیای خودتم یادت می رفت. نمی دونم شاید چون هر لحظه زندگی شون پر از یاد خدا بود. خواستم بگم اگه حس کردید نیاز دارید از دنیای اطرافتون ،از دغدغه هاتون اگه همه اش رنگ دنیا گرفتن بیاید بیرون رو بخونید. @shamseh8
📚 : : 📚[نوش جان کنید☕] یک وقت هایی کنارش توی ماشین🚘 می نشستم و تفننی رانندگی می کردم. هر دو بار خودش کنار دستم نشسته بود. جالب اینکه بعد از تصادف، که اکثراًمردها اوقات شان حسابی تلخ می شود. مرا با آرامش فرستاد خانه و خودش کار ماشین را انجام داد. می گفت دوست ندارم تو با نامحرم هم کلام شوی. @shamseh8
📚 خانه مان را خیلی دوست داشتم. او هم همین‌طور. وقتی آماده شد انگار دنیا را به من داده بودند. خودش هم همیشه یک تاب برای بچه‌ها می‌بست که بازی کنند. بعدازظهر ها وقتی بچه‌ها بازی می‌کردند، تنقلات را می بردم و همان‌جا با هم می‌خوردیم. گاهی هم که سرحال بود، با بچه‌ها قایم موشک بازی می‌کرد. می‌گفت قایم شوند و از روی صدا پیدایشان می‌کرد. بعد هم کلی قلقلکشان می داد. گاهی صدای من هم در می آمد: که بابا ولشان کن حوصله داری! تا بچه ها از خنده ریسه نمی‌رفتند ول کن‌شان نبود🙂 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
💌 تاریخ نشان داده است که عمه ها سنگ صبورهای خوبی هستند. فرقی نمی‌کند زینب باشد یا معصومه، عمه ها مانند پدر دلسوزند، صبور و گره گشا. و تو چه خوب می‌دانستی سید؛ وقت دلتنگی و خستگی کجا باید مقیم شوی و دل به پهنای کدام آسمان بسپاری؛ و ابر دلت را بر کدام گلزار ببارانی... جایی که طراوت و آرامشش مستت کند و خنکای نسیم نوازشش تو را از زمین و زمینیان بِبُرد. بگو در خلوتت چه می‌گذشت و چگونه، که وقتی باز می‌گشتی سبک‌ترین بودی و عاشق ترین؟! شک دارم که در محضر بانو گله کرده باشی از زندگی و سختی هایش . شک دارم که برای دنیا و خاک اشکی ریخته باشی... شک دارم چون تو آنچنان صبور بودی که دل سنگ به درد می آمد. چه طلب می‌کردی سید؟! چه طلب کنیم!؟ بگو چگونه باید عاشق بود؟ {دلنوشته یکی از مخاطبان خوش ذوق کانال} 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
💌 کتاب به دستم رسید. چقدر با سلیقه آن را جلد کرده بودی! گل های صورتی روی جلد همرنگ گل های کاغ کادو. همان اول که کتاب را باز کردم مهرش افتاد به دلم. چقدر شیرین و ساده روایت شده بود... خب دلم خواست از این زندگی های عاشقانه! نگاه خدا به زندگی شان بود که اینطور رنج ها را به جان می!خریدند کنار هم... می‌دانی؟ اینکه دو نفر مدام مراقب باشند تا توی زندگی شان خدا را ناراحت نکنند خیلی قشنگ است. اینکه یکی مراقب باشد آن یکی عقب نماند قشنگ تر... همسفر بودند. شانه به شانه هم. رنج های سید جواد و اجر همسر عاشقش. دلم خواست من و تو هم زندگی مان به پاکی آن ها باشد اینطور زندگی های انگار پر از نور است پر از روشنی. برایت یک شاخه گل میفرستم از همان گل های روی جلد. چند تا خاطره از کتاب را هم با خط خودم نوشته ام. دوباره بخوان خاطره ها را... بیا ما دوتا هم مثل آن ها شویم. همان قدر عاشق. همان قدر عزیز خدا... {به همسرم} {دلنوشته یکی دیگر از مخاطبان خوش ذوق کانال} 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
💌 سلام به رفیق کتاب خون خودم📚 امروزم اومدم تابا هم یک قسمت دیگه از کتاب چشم روشنی رو بخونیم📖 . 🔻کت و شلوار سورمه ای با یک پیراهن سفید پوشیده بود. خیلی بهش می آمد. با آنکه با هم حرف نزده بودیم، ولی سعی کرده بود. شبیه به دلخواه من تیپ بزند😍. این را از ظاهر پدر و برادرهایم تشخیص داده بود. با سروصورت گِت کرده و چشم هایی درشت که ازپشت عینک👓 هم می شد نجابتشان را حس کرد. گوشه پیشانی اش اما زخم داشت. وقت اصلاح آرایشگر پیشانی اش را خط انداخته بود. خوشحال بودم و همین خوشحالی را در چهره او هم حس می‌کردم. پدرم انگار، روی پایش بند نمی‌شد. مادرم هم همینطور. وقتی آمد سید جواد را ببوسد، نتوانست جلوی بغضش را بگیرد و اشکش سرازیر شد. شب همه مهمان ها که شام خوردند، یک ساعتی با هم حرف زدیم. یعنی او حرف زد و من فقط گوش دادم. 📍خب امیدوارم از این قسمت کتاب خوشت اومده باشه و این کتاب رو بخونی تا از دست ندی آخه کتاب خیلی👌🏻قشنگیه 📝نویسنده این کتاب قشنگم سرکار خانم لک هستند. {نوشته یکی دیگر از مخاطبان کانال} 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
📚 : : یک وقت هایی کنارش توی ماشین می نشستم و تفننی رانندگی می کردم. هر دو بار خودش کنار دستم نشسته بود. جالب اینکه بعد از تصادف، که اکثراًمردها اوقات شان حسابی تلخ می شود. مرا با آرامش فرستاد خانه و خودش کار ماشین را انجام داد. می گفت دوست ندارم تو با نامحرم هم کلام شوی... 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
🍕🍕 آن روزها تازه پیتزا توی یزد باب شده بود... 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
🚨 میخوای تو مسابقه کتابخوانی شسمه شرکت کنی؟ 📚 کتاب رو هنوز نخریدی؟ 🚘وسیله بیرون رفتن نداری؟ 🥺توی گرما نمیتونی از خونه بری بیرون؟ 🔺عدد ۸ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کن، بقیه‌ش با ما! 📚 نمیتونی کتاب رو اینترنتی بخری؟ 💵 رمز دوم نداری؟ 📲 کافیه زنگ بزنی به دبیرخانه پویش: 09921791239 🚖 ما کتاب رو با پیک یا پست رایگان براتون می‌فرستیم هرجای استان یزد که بخواید! 📚 کتاب رو داری و نمیخوای دوباره بخری؟ 👌 فقط کد شرکت در مسابقه رو میخوای؟ 📲کافیه عدد ۵ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کنی! 🚨🚨 وقت زیادی نمونده‌ها! 📆 تا ۱۵ تیر فرصت داری! 📱 پس همین الان دست به کار شو... 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
❗️کاری کن سوراخ روزیت گشاد بشه! 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب :: ارسال عدد ۸ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
🚨 تمدید شد! ⭕️ مسابقه کتابخوانی چشم روشنی تا پایان تیرماه تمدید شد. 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب :: با ارسال عدد ۸ به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
📚 کتاب: نویسنده: [نوش ِجان کُنید☕️] روز رفتنش همزمان با نیمه شعبان و ایام سالگرد رحلت امام خمینی (ره) شد . همه اینها برایم اتفاقی نبود . سیدجواد رفتنش هم معنی داشت . وقت خاکسپاری ٬ شال سبزی که یکی از اقوام به همه ی ضریح های عتبات ٬ متبرک کرده بود را برده بودم امامزاده . نیت داشتم آن را روی قبرش پهن کنم . مراسم خاکسپاری که تمام شد ٬ سراغ شال را گرفتم . گفتند : نیست . کاشف به عمل آمد توی خاکسپاری آن شال را انداخته اند رویش :‌مگه نگفتید شال را بیندازم روی آقا ؟! خوب من هم همین کار را کردم ! آن شال همراه پیکرش رفت زیر خاک . حتی آنجا هم بدون شال سیدی اش نرفت . 🔺عدد ۸ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کن، بقیه‌ش با 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
⁉️ سوال بسیاری از مخاطبان این است که اگر کتاب را داشته باشیم چطور می‌توانیم در مسابقه شرکت کنیم؟ 📚 برای شرکت در مسابقه شمسه باید کد شرکت در مسابقه را داشته باشید که در پرسشنامه درج شده و همراه با کتاب برای ثبت نام کنندگان ارسال می‌شود. 🔻در صورتی که از قبل کتاب را داشته‌اید و یا قبلاً آن را مطالعه کرده‌اید و نیازی به خرید مجدد کتاب ندارید، می‌توانید صرفاً کد شرکت در مسابقه را خریداری کنید و در مسابقه شرکت کنید. 🔺مبلغ هر کد شرکت در مسابقه 5 هزار تومان است و کافی است عدد 5 را به سامانه 1000900090001 پیامک کنید تا به کد شرکت در مسابقه دست پیدا کیند. 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 📍@shamseh8
🚨 ضمنا مسابقه تا پایان تیرماه تمدید شده! 🎁 شما هم می‌توانید برنده جایزه 5 میلیون تومانی این مسابقه بزرگ باشید! 🔺عدد ۸ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کن، بقیه‌ش با ما ... 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
📚 : : 📚[نوش جان کنید☕] سید حسین بیست روزه بود که از خانه مادرم بر گشتیم خانه خودمان. هنوز از راه نرسیده تب 🤒 و لرز شدیدی کردم. به حدی که سید جواد؛سید حسین را سپرد به همسایه روبه رویی مان تا خودش حواسش به من باشد. حتی آن شب به مادرم هم زنگ نزد. خبر داشت که مهمان دارند. از پاشویه تا سوپ🍜 درست کردن را خودش از شب تا صبح تنهایی انجام داد. 💠شرکت در پویش مطالعاتی شمسه و دریافت کتاب:: ارسال عدد ۸ به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید. . . 🍃 @shamseh8
🚨 میخوای تو مسابقه کتابخوانی شسمه شرکت کنی؟ 📚 کتاب رو هنوز نخریدی؟ 🚘وسیله بیرون رفتن نداری؟ 🥺توی گرما نمیتونی از خونه بری بیرون؟ 🔺عدد ۸ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کن، بقیه‌ش با ما! 📚 نمیتونی کتاب رو اینترنتی بخری؟ 💵 رمز دوم نداری؟ 📲 کافیه زنگ بزنی به دبیرخانه پویش: 09921791239 🚖 ما کتاب رو با پیک یا براتون می‌فرستیم هرجای استان یزد که بخواید! 📚 کتاب رو داری و نمیخوای دوباره بخری؟ 👌 فقط کد شرکت در مسابقه رو میخوای؟ 📲کافیه عدد ۵ رو به ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ پیامک کنی! 🚨🚨 وقت زیادی نمونده‌ها! 📆 تا ۳۱ تیر فرصت داری! 📱 پس همین الان دست به کار شو... 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید 🔸••°••🔸🔸••°••🔸 «معرفی‌برنامه‌های‌دانش‌آموزی‌» https://eitaa.com/joinchat/71434283Ce6c88b2412
هدایت شده از پویش مطالعاتی شمسه
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 پویش کتابخوانی شمسه؛ شروع یک اتفاق خوب فرهنگی در استان یزد 🎁 هم کتاب خوب بخونید، هم جایزه میلیونی ببرید! 💠برای دریافت کتاب همین حالا عدد ۸ را به سامانه ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ ارسال کنید. پرسشنامه همراه با کتاب براتون ارسال میشه. نحوه شرکت در مسابقه هم پیامکی است. 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8
🚨 ۳ روز مانده تا پایان مهلت شرک در مسابقه کتابخوانی شمسه! 📆 فقط تا 31 تیرماه فرصت دارید 📚 با ارسال عدد 8 به سامانه 1000900090001 کتاب را درب منزل تحویل بگیرید و پس از مطالعه، در مسابقه پیامکی شرکت کنید. 😍 5 میلیون تومان جایزه نفر اول! 😍 14 جایزه 500 هزارتومانی! 🌐 شمسه را در شبکه‌های اجتماعی با شناسه @SHAMSEH8 دنبال کنید @shamseh8