(محرم)
#محرم
#عاشورایی
یارب! چرا که شیعه ، سیه پوش و مضطر است
این ویل و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟
این شیون و فغان که به هفت آسمان رسد
در ماجرای کیست که چون روز محشر است؟
این آهِ جانگداز ، که سوزد تن جهان
در افتراقِ کیست که جانها در آذر است؟
در این طلوع غم چه پیامیست کاین چنین
در خون نشسته پهنه ی گردون اخضر است؟
آری...! کدام ماہ بوَد کز الیم آن
خَلقی عظیم ازین غم عظما مکدر است؟
آمد ندا ز هاتف غیبم : که بی خبر !
ماهِ عزای زادہ ی زهرای اطهر است
ماهی که روی نیزہ، سرِ شهسوار عشق
قرآن به لب ـ ز نغمه ی اللّهُ اکبر است
ماهی که دست ظلم و جهالت ز بغض و کین
آغشته بر قِتالِ عزیزان حیدر است
ماهی که تیر حرمله ـ آن رذل روسیاه
نقش گلوی نازک شش ماهه اصغر است
طفلی که روی دست پدر بال و پر زنان
چون مرغ نیم بسملِ در خون شناور است
هفتاد و دو ذبیحِ سرافراز و با وفا
در خون تپیدہ بهر حسین دلاور است
هفتاد و دو ستارہ ی تابان معرفت
روی زمین فتادہ که عالم منور است
آری چنین مهیست که نقشش به کِلک عشق
بر بوم آسمانِ دو عالم ، مصوّر است
ماهی که روسیاهی آن بر زغال ماند
ماهی که روسپیدی آلِ پیمبر است
دستِ طلب ، بلند کن ای شیعه! کز کرم
در دست اوست هرچه از ایزد مقدر است
گر قرنها گذشت از این ماجرای شوم ،
تا روز حشر، شیعه ازین داغ، مضطر است
ای روزگار...! اف به تو کز دست جور تو
کام جهان ، همیشه نصیب ستمگر است
اما نماندہ ظلم به پا گرچه این جهان ،
ناکس پرست بودہ و نامرد پرور است
(ساقی!) چهسان زنم رقم شرح کربلا ؟
وقتی که خون ازین غم عظما به ساغر است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1383
@shamssaghi
(آوای غم)
#محرم
#عاشورایی
#حضرت_سیدالشهدا
باز ، آوای غم و حزن و عزا آيد به گوش
این صفیر درد، از عرش عُلا آید به گوش
آمده ماه محرّم ، ماه سوز و اشک و آه
ماه سرهايی كه شد از تن جدا آيد به گوش
بانگ "هَل مِن ناصِراً یَنْصُرْنی" از سوی حسین
با دلی خونین ز دشت کربلا آید به گوش
آهِ هفتاد و دو يار باوفا از کربلا
همنوا با آن شه گلگون قبا آيد به گوش
باز آوای فغان و ناله و سوز عطش
از گلوی تشنگان نینوا آيد به گوش
باز از لبهای عطشان و گلویی پر ز خون
ناله های اصغر شیرین لقا آید به گوش
باز آواى اباالفضل آن علمدار حسين
با نواى ادرک ادرک يا اخا آيد به گوش
باز آواى تلاوت ، با نوایی آتشین
از سری بی تن ز عرش نيزهها آيد به گوش
باز آه جانگداز و سينه سوز اهلبيت
از شقاوتهای خصم بیحيا آيد به گوش
باز آواى يگانه راوى دشت بلا...
زينب آن غمپرور آل عبا آيد به گوش
بیگمان از کربلا بر خلق عالم یکصدا
قصه ی زیبایی بی انتها آید به گوش
تا شود سرمشق بر ابنای آدم در جهان
شرح آیات شریف "انما" آید به گوش
بس غم انگیز است این ماه محرم گوییا
هایهای گریه از سوی خدا آید به گوش
جام (ساقی) پر ز خون گردید از جام بلا
بانگ نوشانوش آل مصطفا آيد به گوش
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392
@shamssaghi
(استغاثه حر بن یزید ریاحی)
#مدح
#محرم
#عاشورایی
#حرّ_بن_ریاحی
حسین جان این منم حرّ ریاحی
که فارغ گشتم از جهل و تباهی
قبولم میکنی ای شاہ عطشان!
که بیرون آمدم از جمع عدوان؟
قبولم کن که مدیون تو هستم
چنانکه آب ، بر روی تو بستم
چو هل من ناصرت را من شنیدم
به پای دل ، به یاری ات دویدم
دویدم تا که باشم در رکابت
قبولم کن که غرقم در انابت
تو که نور دوچشم حیدرستی
گلی ، از گلشن پیغمبرستی
تو که آموزگار عالمینی!...
قبولم کن که گردیدم حسینی
فدایت میکنم این جان خسته
مکن شرمندهای را ، دلشکسته
اگرچه دل شکستن از تو دور است
سزای مردمان گنگ و کور است
کسی که حق و باطل را نداند
همان بهْ ، در جهالت ها بماند
ولی دانی که من هستم مسلمان
مسلمانی که دارد بر تو ایمان
چو حقانیتت ، باشد مسلّم
چرا امضا کنم لوح جهنم ؟
بهشت ایزدی ، در چنبر توست
گل باغ محمد(ص) مادر توست
تو ثاراللہ و سبط مصطفایی
تو نور دیدگان مرتضایی
تو کشتی نجات عالمینی
پناہ بی پناهانی؛ حسینی
چهسان باید کنون با تو بجنگم
حرامی سیرتم ـ یا اهل ننگم ؟
کسی که تیغ بر تو میکشاند
تمیز حق و باطل را ، نداند
اگر با تو ستیزد خوار گردد
دچارِ خفّتِ بسیار گردد
نبودم سرسپردہ ، نزد دشمن
همین لطف خدا بودهست با من
که اکنون سر نهادم پیش پایت
که تا شاید شود جانم فدایت
قبولم کن قبولم کن حسین جان
پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمان
به شعر (ساقی) دلخون نظر کن
ز کوتاهی او ، صرفِ نظر کن
که دارد از شما چشم شفاعت
دعایش را بفرما ، استجابت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
@shamssaghi
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مُحــــرّم
یارب! چرا که شیعه ، سیه پوش و مضطر است
این ویل و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟
این شیون و فغان که به هفت آسمان رسد
در ماجرای کیست که چون روز محشر است؟
این آهِ جانگداز ، که سوزد تن جهان ...
در افتراقِ کیست که جانها در آذر است؟
زین آهِ آتشین ، که کشد شعله بر فلک ...
خورشید هم تلألؤش از جنس دیگر است
در این طلوعِ غم چه پیامیست کاینچنین
در خون نشسته پهنهی گردون اخضر است
آری! کدام ماہ بوَد کز الیم آن ،
خَلقی عظیم ازین غم عظما مکدر است؟
آمد ندا ز هاتف غیبم که : بیخبر !
ماهِ عزای زادہی زهرای اطهر است
ماهی که روی نیزہ، سرِ شهسوار عشق
قرآن به لب ـ ز نغمهی اللّهُ اکبر است
ماهی که دست ظلم و جهالت ز بغض و کین
آغشته بر قِتالِ عزیزان حیدر است
ماهی که تیر حرمله ـ آن رذل روسیاه
نقش گلوی نازک ششماهه اصغر است
طفلی که روی دست پدر بال و پر زنان ،
چون مرغ نیم بسملِ در خون شناور است
هفتاد و دو ذبیحِ سرافراز و با وفا ،
در خون تپیدہ بهر حسین دلاور است
هفتاد و دو ستارہی تابان معرفت ،
روی زمین فتادہ که عالم منوّر است
آری چنین مهیست که نقشش به کِلک عشق
بر بوم آسمانِ دو عالم ، مصوّر است
ماهی که روسیاهی آن بر زغال ماند
ماهی که روسپیدی آلِ پیمبر است
دستِ طلب ، بلند کن ای شیعه! کز کرم ،
در دست اوست هرچه از ایزد مقدر است
گر قرنها گذشت از این ماجرای شوم ،
تا روز حشر، شیعه ازین داغ، مضطر است
ای روزگار...! اُف به تو کز دست جور تو
کام جهان ، همیشه نصیب ستمگر است
اما نماندہ ظلم به پا گرچه این جهان ،
ناکسپرست بودہ و نامردپرور است
(ساقی!) چهسان زنم رقم شرح کربلا ؟...
وقتی که خون ازین غم عظما به ساغر است
دانم که عرش و فرش ، ازین داغ جانگداز
گویند تسلیت به محمد (ص) شه حجاز
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi