شراب و ابریشم...
. چهار سال پیش، دمدمههای عید غدیر، از یک نهاد فرهنگی که باهاشون همکاری داشتم، پونصد هزار تومن حقال
.
برای افزایش موجودی صندوق خیلی تلاش کردیم.
شبانهروزی...
اون اوایل که تازه صندوقو راه انداخته بودیم و بیشتر از اونکه موجودی بیاد به صندوق، درخواست وام میاومد برامون، خیلی کار صندوق سخت پیش میرفت.
خیلی وقتها میشد که از خودمون به صندوق قرض میدادیم تا بتونیم به وامها رسیدگی کنیم یا از افراد دیگه قرض میگرفتیم و کار وامها رو راه میانداختیم!
یک دورهای اونقدر تباه بودیم که جشن هزار تومنی گذاشته بودیم🤣
هر نفر هزار تومن واریز کنه به صندوق🤦♀
واقعا نمیدونم چرا خب لااقل نگفتیم پنج تومن😂
البته میخواستیم هم فرهنگِ از کمکِ کوچیک خجالت نکشید رو را جا بندازیم هم فرهنگِ تو هر آشی یه نخودی بنداز و خودتو از شریک شدن تو کار خیر محروم نکن.😎 (حالا مثلا ما پیشتازان فرهنگ و هنریم😅)
باز یک دورهای پیام رادیویی تولید میکردیم😂
من پیامهای انگیزشی ضبط میکردم برای کمک به صندوق و بچهها تدوینش میکردن و تبلیغ پشت تبلیغ😅
یک زمانی هم پیوی به پیوی به تکتک مخاطبامون پیام میدادیم و میگفتیم کمک کنید، تکِ شبانه میزدیم واسه حملاتِ پیوی به پیوی.
محدثه هم مرتب ریپورت میشد😂
انقدر محدثه به همه پیام میداد که تلگرام رسما محدثه رو بعنوان بدافزار شناسایی کرده بود😆
هر از گاهی نماز استیجاری قبول میکردم و میکردم تو پاچهی بچهها 😂
یه بار فاطمه گفت فقط مونده ملیحه بیاد بهمون بگه از فردا همه روزه بگیرن که روزه استیجاری قبول کردم واسه صندوق😂
واقعا بچهها باید حلالم کنن🤣
هر روز یک طرح و یک ایده
یک بار وام میگرفتم از صندوقای خانگی و پولشو میزدم به صندوق و میگفتم بچهها تسویهاش کنید🤦♀🤦♀😆
یه بار قرآن میذاشتم تو گروه و میگفتم بچهها زودی بخونید.
رفیقای مظلومِ من🤣
چه ظلمها که نکردم بهشون تا بتونم موجودی صندوقو افزایش بدم😆
حالا این خاطرهها خندهداره اما خب سخت پیش رفتیم.
واقعا سخت...
تا اینکه دو سال پیش دمدمهی ولادت امیرالمؤمنین به خودشون متوسل شدم و گفتم ۲۵ ملیون درخواست وام داریم (از چند وام مختلف) و توی صندوق حتی ۲۵ هزار تومنم نداریم خودتون کار محبینتون رو راه بندازید.
که یکهو سر و کلهی یک جوونمردی پیدا شد و یک کمک ۷۵ ملیونی به صندوق ما کرد!
از اونجا دیگه صندوق افتاد روی ریل و الحمدلله رب العالمین به برکت امیرالمؤمنین از اون سختیهای اون روزها رها شدیم.
سختی که میگم منظورم هم سختیِ کمک جمع کردنه، هم سختیِ پول نداشتن واسه جواب دادن به تقاضاهای وام...
اینا رو نوشتم که بدونید پشت این صندوق چند صد شبانهروز تلاش و زحمت و چندین نفر همراهِ همیشگی بودن و هستن و خیلیها واقعا برای این صندوق زحمت کشیدن، من فقط زورگوی معرکهام😂
کمک ۷۵ ملیونی که اومد من از سر شوق و شُکر یه مطلبی نوشتم که دوست دارم اینجا با شما به اشتراک بذارم.
البته قبلش شما تعلل واسه ثبتنام ختم قرآن رو بذارید کنار و زودتر به ادمینِ پاسخنگو😆 پیام بدید🙏
@Dashtebanii
.
شراب و ابریشم...
. برای افزایش موجودی صندوق خیلی تلاش کردیم. شبانهروزی... اون اوایل که تازه صندوقو راه انداخته بودیم
.
از پشت صحنه اشاره میکنن سود سهام عدالت به سلامتی و مبارکی واریز شده🤩🤩
پس دیگه واسه تأمین هدیهی ثبت نام بهونهای وجود نداره.
دست بجونبونید که فقط ده ختم باقی مونده تا ظرفیت تکمیل بشه.
دشتبانی جان مثل شیر منتظره تا ثبتنامای شما رو انجام بده:
@Dashtebanii
.
شراب و ابریشم...
شیشهی ماشینو دادم پایین، هوای بهشتیِ بیرونو دادم توی ریههام، چشمامو بستم و گفتم: زندگی اگه اجازه م
ان شاءالله افطاری تو شارعِ رسولِ نجف قسمت همهمون…😍
فکر کن سر سفرهی افطار به این با صفایی بشینی، وسط انبوه جمعیت روزهدار، بانگ اذون که بلند شه سرتو بچرخونی و با گنبد نجف چشم تو چشم شی🥺
اللهم ارزقنا...
.
شراب و ابریشم...
ان شاءالله افطاری تو شارعِ رسولِ نجف قسمت همهمون…😍 فکر کن سر سفرهی افطار به این با صفایی بشینی، و
این دنیا یه سفرهی افطار تو مدینه به همهی ما بدهکاره.
البته نه از این سفرهها که الان مفتیهای مدینه پهن میکنن، بلکه از اون سفرهها که امام مجتبی پهن میکرد و دور تا دورش فرشته و ملک پر میزدن...
.
.
انشاالله یه افطار مدینه😭
.
.
آخرش که چی؟
تهش مرگه!
آخرِ ماجرا برای همه مرگ بوده و هست.
هم قارونش مُرده و هم گداش.
هم کافرش مُرده و هم مسلموناش.
هم بدش مُرده و هم خوباش.
هم پیر و هم جووناش.
تهش مرگه واسه همه آدماش.
این وسط فقط خوش به حالِ علیدوستاش💚
✍ملیحه سادات مهدوی
.
mahmoud-karimi-Shabe-Ghadr-210.mp3
16.03M
🤲 مناجات با خدا: مگه میشه امشب منو رد کنی
🎙 حاج محمود کریمی
#مناجات_با_خدا
شراب و ابریشم...
انشاالله یه افطار هم بریم بینالحرمین
با اللهاکبرهایی که روزهدارها به دلبریِ حرم ارباب میزنن و با نگاه به گنبدِ ماهِ بنیهاشم روزه رو افطار کنیم.
ولی واقعا از این دنیا اگه یه بار نشستن پای این سفره سهم ما نیست، پس به ما واقعا چی سهم دادن؟!
.
شراب و ابریشم...
شیشهی ماشینو دادم پایین، هوای بهشتیِ بیرونو دادم توی ریههام، چشمامو بستم و گفتم: زندگی اگه اجازه م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لندن یه کشور غیر اسلامیه.
ولی مسلمونای لندن به استقبال از رمضان اینطور خیابون رو آذین بستن.
من عاشق این حس و حال رمضانیِ دیگر کشورها هستم.
این عید انگاشتنِ رمضان، رخت نو پوشیدن، آذین بستن کوچه و خیابونها، پررنگ شدن همدلیها و آداب مسلمونی، اینها چیزاییه که توی کشورای دیگه ملموستره و البته واقعا دوستداشتنی.
.
انقدر محتوای فاخر تولید کردم که آخرش خدا هم به کانالم پیوست😆
خودتون رو جمع و جور کنید که الله اینجاست.🤣
.
.
واقعا چرا توی ایتا اینجوره مُده که نامِ کاربریها اسماء الهی و نام شهدا و صلحا و آیات قرآن و فرازهای ادعیهاس؟
اینجا کاربرا با هویت خودشون مشکل دارن؟ یا که انقدر ذوب در معنویتن که دیگه از خودشون هویتی ندارن؟😁
.