هدایت شده از شراب و ابریشم...
سلام و تسلیت به مناسبت فرار رسیدن ماه عزای اهلبیت
ما معمولا ارتباطمون با ماه محرم بیشتر در قالب همین روضهها و سینهزنیهاست شاید خیلیهامون مطلع نباشیم که در مفاتیحالجنان اعمالی برای ایام این ماه بیان شده.
برای روز اول محرم و روز سوم محرم روزه وارد شده و پاداش روزه هر کدوم از این دو روز اجابت دعای فردِ روزهداره.
نیاز نیست حتما هر دو روز رو روزه بگیرید هر روزش بصورت جداگانه چنین پاداشی داره.
روز اول محرم دعای حضرت زکریا در طلب فرزند از خداوند اجابت شده و دعا برای صاحب فرزند شدن در این روز توصیه شده.
و روز سوم محرم روزیه که حضرت یوسف از زندان آزاد شدن.
بهرحال انشاالله در کنار عزاداریها خرده توجهی به اعمال عبادی این ایام هم داشته باشیم تا انشاالله بهره و نصیبمون بیشتر بشه.
امشب یعنی شب اول محرم هم یک نماز دو رکعتی داره هر رکعت حمد و یازده قلهوالله که پیامبر گرامی فرمودن هر کی امشب این نمازو بخونه و فردا هم روزه بگیره مثل کسیه که تمام سال رو مداومت به خیر کرده.
درباره روزه فردا هم امام رضا جان فرمودن هر کی روز اول محرمو روزه بگیره و دعا کنه خدا دعاشو اجابت میکنه همونطور که دعای زکریای نبی رو اجابت کرد.
واسه روزه روز سوم هم روایت میفرماید سبب اجابت دعا و برطرف شدن اندوه و حل مشکله.
مطالبی که نوشتم رو از مفاتیح نقل کردم🙏
التماس دعا
ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
.
اباعبدالله
ای آقای همهی لوتیها و بامرامها و مَردها و عزتمندهای عالَم...
به تمام عزتی که توی دم و دستگاهت داری ارباب قَسَمت میدیم
به رئیس جمهورِ منتخبِ ملتِ ایران مدد برسونی تا با عملکردش به کشور عزت ببخشه و خدای نکرده کاری نکنه که کشورِ مقتدری که اسرائیل رو ترکونده، مقابلِ مستکبران ذلیل بشه...
یا ابالفضل العباس
ای ختمِ هر چی مَشتیه تو روزگار به خشمی که به اماننامهی شمر گرفتی و به گرهی که به ابروهای بلندِ هاشمیت انداختی و دست ردی که به سینهی مذاکره با ابن سعد زدی قَسَمت میدیم دست رئیسجمهور ما رو بگیری و نذاری که اماننامه قبول کنه و کشور رو به غربیها ببازه...
راستش ما از یک جایی به بعد دیگه نه مشکلات اقتصادی برامون مهم بود و نه گرههای فرهنگی، ما فقط نگرانِ عزت کشور بودیم و جبههی مقاومت، که تفکر غربگرا با هر دوی اینها در تضاده...
و حالا که شروع دولت جدیدمون با شروع محرمِ شماست امید داریم شما آقای اباعبدالله و شما آقای علمدارِ کربلا، دستِ پر کفایتتون رو سمت کشور و ملت و رئیسجمهورِ منتخب دراز کنید و اجازه ندید که غربگراها برای تنها حاکمیتِ اسلامیِ جهان، ذلت بخرن...
آدمهای نالوتی و بدمَرامی که گِرد رئیسجمهورِ ما جمع شدند رو از دایرهی اثرگذاری خارج کنید و به رئیسجمهورِ منتخبمون اراده و اقتداری ببخشید که مایهی فخر باشه و نَه خدای ناکرده باعثِ ننگ...
ما تلاشمون رو کردیم.
الان هم باز تلاش میکنیم.
هر کدوممون هر جای این دنیا که هستیم برای عزت ایران و ایرانی قدم برمیداریم، به کمکِ دولتمون میایم و تمامِ هدفمون عزتِ اسلام و ایرانه.
شما هم مثل همیشه هوای ایران و ایرانی رو داشته باشید.
شما دو برادری که ایران و ایرانی هر چه که داره از صدقه سر شما داره...
.
درددلهای روز اول محرم با اربابِ دو عالَم.
بعد از زیارت عاشورای اول.
بعد از انتخابات
بعد از نگرانیهای روز و شب برای بازگشتِ تفکر غربگرا...
.
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
.
378.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طیبه میگفت تو میتوانی از هر موقعیتی خندهدارترین حالتِ ممکن را برداشت کنی و از هر چیزی یک طنزِ جذاب بسازی.
راست میگفت، من در طنزپردازی یک استعداد ذاتی دارم، میخندم و میخندانم و موقعیتهای جدی را تبدیل به طنز میکنم.
این ویدئو خودش بقدر کافی مضحکه هست لیکن میشد خوراکِ چند استندآپکمدی را هم از دلش درآورد و تا چهار سال آینده فقط به همین رَه گفتن خندید.
لیکن من با دیدنش عمیقا ناراحت شدم.
ناراحت از انتخابی که کردیم، نَه!
ناراحت از اینکه ملتِ طنازِ ایران لابد قرار است چهار سالِ پیشرو را به کلیپ و جوک و گیف درست کردن از گافها و سوتیهای پزشکیان بگذراند و بخندد و اینجوری اصلا نفهمد که چه پیش آمد.
ریاست جمهوری دورهمی نیست که پزشکیان حرف بزند و ما دورش بخندیم و کیف کنیم و بعد از چهار سال حس کنیم اتفاقا خیلی خوش گذشت که!
هر کس دلسوز ایران و ایرانیست لطفا از خندیدن و خنداندن دست بکشد.
اجازه بدهید ما شبیهِ آنهایی نباشیم که با شاخ گذاشتن برای منتخبِ ملت احساس شاخ بودن میکنند.
اجازه ندهید خندیدن به مهمترین مقاماتِ کشور، باب شود.
بگذارید مردم به جای تخمه شکستن و دورهم به رئیسجمهور خندیدن با جریانی که رئیسجمهور را محاصره کرده مواجه شوند، با آگاهی مطالبه کنند، به مددِ رئیسجمهور بیایند و سادهدلیاش را به نفع ملت مدیریت کنند و نه که رهایش کنند تا غربگراها هر سمتی که میخواهند ببرندش و بعد هم آمالِ ملت را به دو کلمهی خوشرنگ و لعابِ آزادی و رَدِ حجابِ اجباری گره بزنند و تمام.
لطفا مردم را با طنز، تخدیر نکنید شاید در آینده طور دیگری انتخاب کردیم.
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
هدایت شده از شراب و ابریشم...
.
بعد از آن ۷۲ نفر که در نینوا جانهای گرامیِ خویش را پای اباعبدالله ریختند، جان دادن برای امام باب شد و حالا هزار و چهارصد سال است که آدمها برای حسین شهید میشوند...
و فرقِ جناب مسلم با همهی این شهیدها این است که مسلم پیش از همه، جانش را داده است، حتی پیشتر از آن ۷۲ نفر، خیلی قبلتر از آن که جان دادن برای اباعبدالله رسم شده باشد...!
مسلمابنعقیل، بنیانگذارِ تمامِ فدای حسین شدنهاست...
جانها به قربان خودش و مسیری که به روی انسان گشوده است...
.
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
.
رحمت به روحِ بلندت سید ابراهیم.
مخبر داره گزارش خدمات دولت رئیسی رو خدمت رهبر ارائه میده و ما با هزار افسوس زیر لب فقط تکرار میکنیم: رحمت به روحِ بلندت سید ابراهیم...
بر سفرهی اباعبدالله مهمان باشی ای آبرومندترین رئیس جمهوری که ایران به خودش دید.
.
.
آقا از تمام رفتارهای رئیسیِ عزیز تجلیل کرد.
عجیبه!
آقا از نماز و دعای رئیسی گرفته تا سیاست خارجی و اخلاق و منش و گفتمانش، همه و همه رو با تکریم یاد کرد.
به جزئیترین رفتارهای رئیسی اشاره کرد و از مجموعهی خرده رفتارها و کلاناقدامهای ایشون با کمال رضایت و البته در اوج اندوه صحبت کرد...
این حجم از تمجید و تجلیل در رابطه با یک شخصیت سیاسی، در تاریخ انقلاب کمنظیره!
عجیبه
عجیب...
تو واقعا کی بودی مَرد؟
رحمت به روحِ بلندت ای آبرومندترین رئیسجمهوری که ایران به خودش دید...
.
.
نشستم فیلم دیدار امروز رو دیدم.
ولی کاش ندیده بودم.
حالا با این بغضِ لعنتی چی کار کنم؟
.
.
با خودم میگویم شاید از لحظهای که این جملهی «جز زیبایی ندیدم» به زبان آمده و به گوشها رسیده، دیگر هر حرفی اضافی است، از آن به بعد باید سکوت میکردیم.
📚زانتشنگان
✍مصطفی اصانلوی
.
.
پشت کامیونهای گاراژِ قیدار نوشته بود: بیمهی جون.
من اولهای کتاب میخواندم "جون" و با خودم میگفتم بیمهی جون باز چه حرف عتیقهایست!
جلوتر که رفتم و با مرام قیدار آشناتر که شدم تازه شصتم خبردار شد آن چیزی که کامیونهای قیدار بیمهاش شده جُون است و نَه جون!
غلامِ سیاهِ حبشیِ شهیدِ کربلا!
البته این نبوغِ امیرخانی در نویسندگیست که شخصیتها و ماجراها را زود لو نمیدهد و خوانندهی آثارش را دنبال کشفِ ماجرا میکِشانَد.
من اسمِ جُون را اولین بار در همان قیدارِ امیرخانی خواندم. همان سالی که قیدار از زیر چاپ بیرون آمده بود. شاید ۹۰.
البته روضهی غلام سیاه را قبلترها شنیده بودم اما اسمش را نَه!
امروز که دنبالِ سوژهی جدیدِ نوشتنم میگشتم یک قطعه روضه از جُون شنیدم و اینطوری روزیِ امروزم حواله شد!
جُون ظاهرا اول غلامِ ابنعباس بوده بعد امیرالمؤمنین او را خریده و به جناب ابوذر بخشیده...
خب ابوذر خودش از آن شخصیتهای اسرارآمیزِ روزگار است. از آن معدود آدمهایی که امیرالمؤمنین با مرور خاطراتش به گریه افتاده و با هزار دریغ از او اسم برده، جُون در خانهی چنین شخصیتی بوده.
بعد ابوذر شهید که شده جُون به خدمت امیرالمؤمنین برگشته و بعد از آن دیگر از خانهی اهلبیت جدا نشده تا اینکه در کربلا به شهادت رسیده...
حالا این جُونِ شهید یک روضهای دارد که حتما شنیدهاید.
فیالحال روضه را از👈 اینجا بشنوید تا کلمهها را پیدا کنم و ببینم از آن غلامِ بلندمرتبه چه میتوانم بنویسم...
الان فقط دارم به این فکر میکنم که آدمیزاد از بابالحسین به کجاها که نمیرسد حتی اگر به ظاهر فقط یک غلامِ حبشی باشد...
.
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a