eitaa logo
شراب و ابریشم...
7.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
826 ویدیو
42 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم شاگردقرآن ایده‌پرداز نویسنده سخنران مدرس دانشگاه مربی نوجوان مجری
مشاهده در ایتا
دانلود
شراب و ابریشم...
با این عکس ارسالی از اعضای خوب کانال، بریم برای چاپ دوم کتاب... #من_اگر_روضه‌خوان_بودم الحمدلله رب
. و خبرِ خوب اینکه بالاخره چاپ دوم کتاب در دسترس قرار گرفت😍😍 عزیزانی که این مدت پیام می‌دادید و دنبال راهی برای خرید کتاب بودید، آدرس خرید کتاب با عشق تقدیم شما👇👇💚 https://ketabejamkaran.ir/148686 .
به آن پیرمرد صلح‌طلب بگویید شما و دوستانتان از اول هم در برابر صهیونیسم سلاحی در دست نداشتید که حالا بخواهید زمینش بگذارید؛ و از زبان ما اگر حرف میزنی، پس اگر سلاح‌هایمان را بگیرید با دستان خالی، با دندان و چنگ و سنگ همچنان مبارزه خواهیم کرد تا قلع غده‌های سرطانی جهان. و به آن دیپلمات فرنگ‌‌رفته و سیاست‌خوانده که در لباس مسئول جمهوری اسلامی، به دروغ جملات رئیس‌جمهور را تکذیب کرد و بعد صوت جلسه بیرون آمد و حیثیت نظام رفت، بگویید که چند واحد درس «صداقت» را در تونل‌ها و زیرزمین‌های بی‌آفتاب مقاومت، زیر دست آن سید بزرگواری که گفت «من متعلق به مکتبی هستم که دروغ را حتی در جنگ روانی هم مفید نمی‌داند» بخواند و بیاموزد و اعتماد ملت به اظهارات نظام را خدشه‌دارتر نکند.
. ما فقط نگرانِ عزت کشور بودیم و جبهه‌ی مقاومت، که تفکر غربگرا با هر دوی اینها در تضاده... .
شراب و ابریشم...
. اباعبدالله ای آقای همه‌ی لوتی‌ها و بامرام‌ها و مَردها و عزتمندهای عالَم... به تمام عزتی که توی دم
☝️برگشتم دوباره متن رو خوندم و چند خط دیگه‌اش رو برجسته کردم... ما علمِ غیب نداشتیم ما فقط نسبت به تفکر غربگرا شناخت داشتیم... خطهای پررنگ متن رو ببینید و اتفاقات نیویورک رو... هیع .
. من یک معلمِ دست به قلمم! سلاح من کلمه‌هایم است. کلمه‌هایی که در کلاس درس می‌گویم و کلمه‌هایی که می‌نویسم... من این کلمه‌ها را هرگز از روی شقیقه‌ی اسرائیل پایین نخواهم آورد! آقای پرزیدنت! شما از قولِ کدام مَردِ جنگی؟ کدام زنِ مبارز حرف از پایین آوردن اسلحه می‌زنید؟! ما حتی کلمه‌هایمان در نبرد با اسرائیل کوتاه نخواهند آمد چه رسد به سلاح‌ها و موشک‌هایمان... ✍ملیحه سادات مهدوی @sharaboabrisham .
. قرار بود بعد از رئیسی توقع ملت ایران از جایگاه ریاست جمهوری بالا بره... یعنی آدمهایی که مثلِ رئیسی‌ای رو دیدن دیگه به کمتر از رئیسی رضا نشن... ولی خب دیدیم که به حداقلی‌ترین حالت ممکن رضا شدیم که هیچ، الان هم انگار که انتصابات رئیس‌جمهور و حرفهاش برای کسی مهم نباشه و دیگه کلا کسی کار به کار رئیس‌جمهور نداره! و خب این قدرت رسانه‌اس! رسانه زمانی که رئیسی روی کار بود تا تونست تخریب کرد... الان هم همون رسانه پزشکیان رو تطهیر می‌کنه و مردم رو تخدیر... من به پزشکیان رأی ندادم، برای انتخاب نَشدنش هم خیلی مایه گذاشتم اما وقتی انتخاب شد خیلی ازش دفاع کردم، اجازه ندادم کسی منتخب ملت رو مسخره کنه، اجازه ندادم کسی به رأی‌دهندگانِ به پزشکیان، نسبتِ جهل بده، اجازه ندادم با انتخاب پزشکیان موج ناامیدی بپیچه حداقل بین دایره‌ی اطرافیان و مخاطبانم و هر جا نشستم گفتم هر کس هر جا هست باید کمک بده به دولت، موفقیت دولت، موفقیتِ همه‌ی ماست ولی الان دوست دارم با تمام وجود بگم لعنت به هر کس که کاغذِ حرفاتو می‌نویسه پزشکیان و لعنت به اون بزدلهایی که دوره‌ات کردن و بهت سرخط می‌دن تا پیام ذلت بفرستی! ما با بنی‌صدر جبهه رو به دشمن نباختیم، دیگه ظریف و امثالش که انگشت کوچیکه‌ی بنی‌صدر هم حساب نمی‌شن! رخت و لباس زنونه واسه هر کی که می‌ترسه فراهمه*، نیازی نیست از قول ما پیام صلح برای اسرائیل بفرستند! پیروزی نهایی قطعا متعلق به مقاومته. . ✍ملیحه سادات مهدوی *بنی‌صدر با لباس زنونه از کشور در رفته بود... @sharaboabrisham
همزمان با هفته دفاع مقدس؛ کتاب «من اگر روضه‌خوان بودم» در گناباد رونمایی شد. دسترسی به متن کامل خبر: ibna.ir/x6rFc . خرید کتاب از طریق آدرس زیر 👇 https://ketabejamkaran.ir/148686 .
مِهر ماه و شروع سال تحصیلی هر سال، هر سال، برای من یادآورِ مِهرماهیه که منِ هجده ساله با یک چمدون لباس و یک ملافه و پتو و یک جفت دمپایی و مقادیری قابلمه و لوازم آشپزی همجوارِ امام رضا جان شدم و رسما شدم دانشجوی مشهد! کلاسها از ۲۵ شهریور شروع شده بود و من با افتخار ۱۳ مهر رفتم دانشگاه😂 خیلی دیر رفته بودم و به تبع وقتی من رسیدم تقریبا بچه‌ها همدیگرو پیدا کرده بودن، هم‌اتاقی‌های خوابگاهشون رو معلوم کرده بودن، اینکه تو کلاسا کجا بشینن، با کی برن خوابگاه با کی بیان دانشکده همه چی تنظیم شده بود... ولی خب من تنظیمات همه رو دستکاری کردم و خیلی زود معادلات خوابگاه و دانشگاه رو به هم ریختم و بعد از مدتی این من بودم که تعیین می‌کردم کی و کِی و کجا بره و بیاد. و پس از اون ۱۳ مهری که من وارد خوابگاه شدم، دیگه دانشگاه در ید قدرت مهدوی بود.😂 شاخِ حقیقی بودم اون زمان که شاخ مجازی مد نبود.🤣 من بهترین رفیق‌های زندگیم رو تو دانشگاه پیدا کردم، دوست و رفیق‌هایی که از سال اول کارشناسی با هم آشنا شدیم و هنوز که هنوزه دوستی‌مون پایداره و با هم ارتباط نزدیک و عمیق داریم، به شهرهای همدیگه سفر می‌کنیم، به خونه‌های همدیگه می‌ریم و تو فضای مجازی با هم در ارتباطیم. با اینکه با آدمهای زیادی در ارتباطم و تعداد دوستان زیادی دارم اما تنها گروهِ دوستانه‌ای که دارم هم‌دانشکده‌ای‌هام هستن، تنها کسانی که به حریم خصوصی من راه دارن، تنها کسانی که اشکهام رو باهاشون به اشتراک می‌ذارم، تنها کسانی‌ که با خبر از احوال من هستن، تنها کسانی که بهشون اعتماد کامل دارم و بدون ترس از قضاوت و ترس از طرد شدن احساسات و دغدغه‌هامو تو جمعشون می‌گم، تنها کسانی که وقتی کنارشونم چه بخندم و چه اشک بریزم در هر صورت حالم خیلی واقعی خوبه... و کسی تا طعمِ رفیقِ خوب رو نچشیده باشه نمی‌تونه بفهمه من دارم از چی حرف می‌زنم... من خیلی وقتها شده که غر زدم و گفتم دانشگاها و درسهای ما کاربردی نیست، دانشگاه رفتنای ما اونطور که باید ثمری نداره یا حتی برخی اساتید ما اونجور که باید سواد ندارن.... اما همیشه گفتم اگه ثمر دانشگاه رفتن فقط و فقط پیدا کردن یه همچین رفیقایی باشه، می‌ارزه، حتی به هزینه کردنِ جوونی می‌ارزه! که همه‌ی ماجرا، رفیقِ خوبه... هم‌کلاسی‌های قشنگم! آغاز مِهر و سالروز شکل‌گیریِ مِهرِ بینمون مبارک رفیق‌ترینهام💚 .
. به مناسبت سالگرد شکل‌گیریِ رفاقتمون چند تا موسیقی تقدیم کنم به رفقای عزیزم... .
Hojat AshrafzadeHojat Ashrafzade - Refigh (128).mp3
زمان: حجم: 5.6M
تقدیم به رفیقِ بغضِ هر شبم، فاطمه جانِ تقوی💚