شراب و ابریشم...
😞😞😞
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احساسی که با هر بار تباه کردن موجودی بهم میدید:
اینجوری شروع کردم:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به همهی مامانای گل ملیحه سادات مهدوی هستم در یک کارگاه دو ساعته در خدمتتون هستم
تا گفتم دو ساعت خانوما گفتن اوووو دو ساعت...
خندیدم گفتم باشه ۴۵ دقیقه.
بعدش دو ساعت و نیم تمام نشستن تو کلاس و با اینکه اعلام کردیم کلاس تموم شد خانوما بلند شید برید نمیرفتن🤣
و هم اکنون مخم داره تیر میکشه😂
و در نهایت قرار شد فردا یک جلسهی دیگه برای مامانای عزیزی که نمیخواستن دو ساعت سر کلاس بشینن بذاریم!😎
کارگاه ارتباط با نوجوان
شهرستان سرایان
به دعوتِ سپاه استان خراسان جنوبی
.
.
تو اوج روزمرگیها یکباره یک درد عمیق میپیچه تو قلبم و یادم میندازه که سید حسن نصرالله شهید شده...
.
شراب و ابریشم...
احساسی که با هر بار تباه کردن موجودی بهم میدید:
یه همچین رفیقایی داریم😎
بزنید روی عکس کامل باز شه.
قبل خواب حساب ما رو چک میکنند که رند شد؟
خیال من راحت هست یا نه؟
.
شراب و ابریشم...
یه همچین رفیقایی داریم😎 بزنید روی عکس کامل باز شه. قبل خواب حساب ما رو چک میکنند که رند شد؟ خیال م
یه همچین دشمنایی هم داریم البته😆😆
شراب و ابریشم...
. عمه در تاریکروشنِ صبح، از فرصت استفاده کرد و تا بچهها بیدار نشده بودند از خرابه بیرون زد. خودش ر
☝️این روضه رو عجیب دوست دارم، با تمام قلبم نوشتمش و با تمام قلبم بغض میکنم با هر بار خوندنش...
ثوابِ دوباره خوندنش تقدیم به روح سیدحسن نصرالله که یک تکه از قلبم رو با خودش زیر آوارهای ضاحیه برد و تقدیم به روح یحیی سنوار که با طرزِ شهادتش تمام روح من رو به تسخیر خودش درآورد...
.
رزقِ آخر شب...
.
اولین کتابهای اهدایی از طرف شما عزیزان امروز تقدیم شد به نوجوانهای شرکت کننده در اردوی دانا شهرستان سرایان
همراه با مهر و امضای نویسنده😁
دورهی آموزشی دانا
شهرستان سرایان
به دعوتِ سپاه استان خراسان جنوبی