eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
532 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
شراب و ابریشم...
. ولی خب درستش اینه که واسه میلاد رسول‌الله به ملیحه‌ها عیدی بدید. حضرت خودشون فرمودند: برادرم یوسف
☝️روز میلاد که به ما جایزه ندادید. روز مبعث رو دیگه خداییش به ملیحه‌ها جایزه بدید. همه‌ی دنیاست و یک حضرت ملیح... باید به هم‌نامهاش جایزه داد😁 .
. نور از طاق آسمان غلطید و در دل یک غار هبوط کرد! حوالیِ صبح از مشرقِ آن کوه مهربانی، سر زد… رود در رود خروش در خروش رحمت و مهر از دامنِ حراء جاری گشت… جبرائيل آسمان را میان دست های تو گذاشت! و تو از کوه بازگشتی! آفتاب سوغات هر روز توست برای اهل زمین از سفرت به حراء… ✍ملیحه سادات مهدوی @sharaboabrisham .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
radio-khorasanrazavi-03_11_09-10_30.mp3
6.19M
مصاحبه‌ی رادیویی با ملیحه سادات مهدوی، مادرِ ۹ عروس🌱 رادیو خراسان رضوی خبرنگار: آقای توکلی
. خدا آدم را کجاها که نمی‌بَرَد... می‌بَرَد که بسوزاند و از کوره، پخته درآوَرَد... .
شراب و ابریشم...
. هر طعامی که قرار بود احمدِ مبعوث‌نَشده تناول کند، ابتدا خودش قدری از آن در دهان مبارکش می‌گذاشت،
وقتی خدا به بنده‌هایش مسئولیت می‌داد، خوش‌سلیقه‌ها را سوا کرد و کلمه‌هایش را دست آنها سپرد و بعد مسئولیتِ نوشتنِ حرفهایش را به آنها واگذار کرد. "کلمه" امانتِ خدا بود، در دستهای اهلِ قلم. این خوش‌سلیقه‌های کلمه‌بَلَد، بعدها روی زمین، اسمشان شد: نویسنده. طالعم بلند بود آن وقت که خدا بینِ کلمه‌ها، اهل‌‌بیتی‌هایش را پیش من امانت می‌گذاشت... الحمدلله رب العالمین ممنونم که وقتی نوشته‌هامو می‌خونید نظرات دلبرتونو برام می‌فرستید.🙏❤️ خیلی ارزشمنده برام. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصوری که مهری از من داره وقتی بهش می‌گم دارم کارای خونه رو انجام می‌دم: فکر می‌کنه ما سوپر وُمن‌ها کارِ خونه انجام نمی‌دیم.😒😂
. من از بچگیم دستم تو کار فرهنگی مذهبیه. حالا بچه‌تر که بودیم کارها در سطح مدرسه و مسجد بود ولی از دبیرستانم رسما وارد کارهای استانی و مِلّی شدم و اوج فعالیتهام که دوران دانشجویی بود که در پوشش فرهیختگانِ عالَم دائم دانشگاههای تهران و مشهد رو در می‌نوردیدیم.😅 و خب بواسطه‌ی همین فعالیتها و برای پیگیری کارها معمولا با مسئولین در رده‌های مختلف سر و کله زدیم؛ کمک خواستیم؛ بودجه خواستیم، همراهی خواستیم... و در تمام این سالها برای اولین بار در عمرم با یک مسئول مواجه شدم که گفت: ما بودجه داریم بیاین کار کنید! دقت کنید: بودجه داریم! بیاین کار کنید! یک مسئول هم بگه بودجه داریم هم بگه ما استقبال می‌کنیم از طرحها و ایده‌های شما. اگه یکی بعد از شنیدن این دو حرف؛ از شدت شگفتی و ذوق جان به جان آفرین تسلیم کرد، جای تعجب نداره! این شگفت‌انگیزه که مسئولی بگه بودجه داریم! مسئولین همیشه میگن بودجه نداریم و اخیرا که یک مسئولی از من بودجه هم خواست. گفت شما که انقدر پول جمع می‌کنید برای ما هم جمع کنید.😆 البته شوخی بود ولی در کل منظورش این بود که اصلااااا بودجه نداریم. و شگفت‌انگیزتر اینکه یک مسئول بعد از بودجه داریم؛ بگه: بیاین کار کنید! بودجه داریم بیاین کار کنید! مطمئنم اکثر جوانهایی که در سراسر کشور دارند کار می‌کنند؛ همیشه با دو چیز مواجهند: یکی اینکه بهشون می‌گن بودجه نداریم و بدترش اینکه فضای کار بهشون نمی‌دن! یکی هم نیست به بزرگواران بگه حالا بودجه رو ما خودمون هر طور هست ردیف می‌کنیم، جلوی کارو دیگه چرا می‌گیرید؟ خلاصه از اونجایی که قرار کردیم هر جا قشنگی و خوبی دیدیم بیان کنیم تا هم تجلیل بشه و هم ترویج، خواستم بگم در ‌گفت‌وگوی کوتاهی که با جناب اکبری بزرگوار مسئول اداره ورزش و جوانان گناباد داشتم، ایشون چند بار تأکید کردند که بودجه داریم و استقبال می‌کنیم از برنامه‌ها و فضا بازه برای ایده‌های خوب😍 بعد از صحبتای ایشون کارخونه‌ی قند و خط تولید چراغ هزار واتی توی دلم راه‌اندازی شد... خدا رو شکر آرزو می‌کنم هر جَوون صاحب‌فکر و خوش‌ایده‌ای که نیتش خدمت به کشور و مردمه، یا خودش مسئول بشه و یا اینکه با مسئولینِ اینچنینی مواجه بشه؛ اونوقت ایران عزیزمون گلستون می‌شه.💚 .
شراب و ابریشم...
. ولی کاش من یه پیرمردِ عراقی بودم که تو شارع الرسولِ نجف یه مغازه‌ی کوچیک دهین‌فروشی داشتم، بعد شما
. به شیرینیِ دلچسب دهین‌های نجف سوگند که دل بستن به هرکس جز علی تلخ است پایانش ✍میثم کاووسی .