هدایت شده از شراب و ابریشم...
این روزا که متعلق به امام رضا جانه، حتما دلت میخواد بتونی خط نگاهت رو اینطوری بندازی تَهِ حاشیهی لاکیِ فرشا و بری تا آخر خط و نگاهتو یهو بیاری بالا و خیره شی به گلدستهها:
سلام حضرت آرامش، سلام حضرت جان...
@sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
این روزا که متعلق به امام رضا جانه، حتما دلت میخواد بتونی خط نگاهت رو اینطوری بندازی تَهِ حاشیهی لا
یا که دلت میخواد یهو این در به روت واشه و خودتو ببینی که مقابل گنبد ایستادی و یه حلقه اشک جمع شده تو چشاته:
سلام صاحب دلها، سلام حضرت دریا...
@sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
یا که دلت میخواد یهو این در به روت واشه و خودتو ببینی که مقابل گنبد ایستادی و یه حلقه اشک جمع شده تو
دلت اگه خیلی تنگه و راهت دوره و رسیدن برات شده یه آرزوی محال
یا اگه عزیزی رو از دست دادی که یه گوشه از دلش بند شده بود به پنجره فولاد و حالا دستش از این دنیا کوتاهه
کافیه نیت کنی و زیارتت رو بسپری ما برات انجام بدیم.👌
آغاز ثبتنام طرح نیابتی کبوتر حرم
@sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
دلت اگه خیلی تنگه و راهت دوره و رسیدن برات شده یه آرزوی محال یا اگه عزیزی رو از دست دادی که یه گوشه
ثبتنام طرح نیابتی کبوتر حرم
در این طرح شما نیت میکنید و زیارتتون رو میسپرید به ما تا براتون انجامش بدیم و از طرف شما به حرم مطهر مشرف بشیم.🌱
و در ازاش هر مبلغی که دوست داشتید هدیه به پیشگاه امام رضا جان واریز میکنید به صندوق خیریه ما.
تمام مبالغ واریزی شما بصورت کامل در امور خیریه صرف میشه و دوستان مؤمن و متعهد ما در مشهدالرضا به نیابت از شما و با نیت شما زیارت به جا میارن.👌
یک تیر و دو نشون
هم زیارت بجا میارید
و هم هدیه به امام رضا جان مبلغی رو وقف کار خیر میکنید👌 و حتی میتونید اجرش رو هم تقدیم کنید به اهلبیت تا اجر خودتون چندین برابر بشه😍
جهت ثبت نام همین حالا به ادمین مراجعه کن. @Dashtebanii
ظرفیت محدود
@sharaboabrisham
هدایت شده از بچههای رُباب💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر خونِ پسر را پاشید روی دامنِ آسمان.
قطرهقطره خونِ اصغر شبیهِ بذری که در خاک فرو میرود و به ثمر مینشیند در پهنهی عرش فرونشست و از آن فرزندهایی روییدند که از دامنِ مادر با ذکر حسین آشنا بودند.
حالا دیگر رُباب یک مادرِ فرزند از دستداده نبود، رباب صاحب تمام فرزندهایی شده بود که تا پهنهی قیامت نامِ همسرش را روی سر و دست بالا میبردند و جای خالیِ پسرش را برایش پر میکردند...
همهی بچههای ما فدای یک دانه بچهی رباب💚
✍ملیحه سادات مهدوی
ویدئو رو حتما ببینید.🥰
بچههای رباب قراره جایی باشه برای به اشتراک گذاشتنِ قشنگیهای رابطهی بچهها و همسرِ خانوم رُباب!💚
👇
@bachehayehosein
هدایت شده از شراب و ابریشم...
طرح زیارت نیابتی کبوتر حرم
دیر بجنبی ظرفیتمون پر شده.
مثل آیههای روشنی نشه که ما بمونیم و ظرفیت تکمیل شده و یک عااالمه متقاضی...
پس معطل نکن
زودتر ثبتنامت رو انجام بده.👌
دوستان ما در مشهد به نیابت شما زیارت به جا میارن
شما در ازاش هر مبلغی دلت خواست از طرف خودت به صندوق خیریه واریز میکنی
این مبلغ تماااام و کمال در امور خیریه مصرف میشه.
ادمین پاسخگوی شماست: @Dashtebanii
@sharaboabrisham
میخواستم بلند شوم ولی انگار وزن بدنم ده برابر شده بود، حریفِ خودم نمیشدم، نمیتوانستم تنم را از زمین جدا کنم!
هر چه توان داشتم در خودم جمع کردم و از جا بلند شدم، حالا انگار دور پاهایم صد سال است که سیمان بسته و همانجا سفت و قرص به زمین وصل شده باشد!
دو دستی دو طرفِ زانویم را گرفتم و به زور پایم را پرت کردم سمت جلو، بعد باز با دو دست دورِ زانوی آن یکی پایم را چسبیدم و از زمین کَندمَش و پایم را انداختم جلو.
پاهایم با تمام توان زمین را بغل کرده بودند و اجازه نمیدادند قدم از قدم بردارم!
فقط کسی که این حس را تجربه کرده باشد حرفم را باور میکند که در آن لحظه فلج شده بودم و آنقدر سنگین و لَش که نمیشد خودم را سمت جلو بکشم، اصلا اختیار بدنم دست خودم نبود. پاهایم تصمیم گرفته بودند من را به عقب هل بدهند و نگذارند که از جایم تکان بخورم!
پاهایم آگاه شده بودند که قرار است چه سرشان بیاید و سر به زمین میکوفتند و مثل کودکی بهانهگیر به التماس از من میخواستند که همانجا بمانم و هیچ جای دیگری نروم.
نگاهم را دورتادورم چرخاندم و همانطور که چشمهایم غرق اشک بود زیر لب گفتم میبینید یا رسولالله؟ میبینید که سلولسلولِ بدنم به این رفتن رضا نیستند ولی صد افسوس و هزار دریغ که باید بروم!
ای کاش میشد میمردم و من را همینجا بغل شما دفن میکردند تا دیگر هیچ وقت از شما دور نشوم.
اینها را میگفتم و با ضرب و زور پاهایم را روی زمین میکشیدم تا خودم را به خروجیِ مسجدالنبی برسانم.
من در تمام عمرم در هیچ حرم و هیچ زیارتگاهی وداعی اینطور سخت تجربه نکردم.
کاروان عزم حرکت داشت و من بالاجبار باید از آغوشِ پیغمبرم جدا میشدم و به سفری پایان میدادم که معلوم نبود دیگر هیچ وقت روزیام شود.😭
✍ملیحه سادات مهدوی
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من...
یا رسول الله😭💚
@sharaboabrisham
هدایت شده از بچههای رُباب💚
اولین بار کِی و کجا بود که تصویری از شما را گذاشتند توی دست و دل ما و گفتند ایشان را دوست بدار؟
ما چرا دوستتان داشتیم؟ ما که درکی از شما و شأنتان نداشتیم.
ما بچههای تازه از گهواره برخاسته که حاجتی نداشتیم، گرهی به کارمان بسته نبود، گیری و گور زندگی برایمان معنی نداشت، پس ما چرا هی خودمان را پشت در شما میرساندیم؟!
مگر جز این است که چون ما را یک جای دیگر، یک خانومِ بلندبالا و موقر برای شما دستچین کرده بود و دلها و جانهایمان را از عالم ذر برداشته بود و گذاشته بودِمان توی دامنِ زنهایی که میخواستند مادرِ بچههای ابوتراب باشند؟
دوست داشتنِ شما ازلیتر از آن بود که بشود نقطهی شروعش را پیدا کرد...
✍ملیحه سادات مهدوی
@bachehayehosein
.
اي لهجهات ز نغمهی باران فصيحتر
لبخندت از تبسم گلها مليحتر
بر موي تو نسيم بهشتي دخيل بست
يعني نديده از خم زلفت ضريحتر
اي با خداي عرش ز موسي کليمتر
با ساکنان فرش ز عيسي مسيحتر
وقتي سوال ميشود از بهترين رسول
از نام تو چه پاسخي آيا صحيحتر؟
با ديدن تو عشق نمکگير شد که ديد
روي تو را ز چهرهي يوسف مليحتر
شاعر: سیدمحمدجواد شرافت
چه شعر ملیحی ❤️
بر جان نشست...
فرمود: برادرم یوسف از من زیباتر بود اما من از یوسف ملیحترم (حدیث مورد علاقهی من☺️)
ای به قربان ملاحت شما یا رسولالله 💚
@sharaboabrisham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اونجا که در رویدادِ آفرینش، اسلام تنها ضمانِ حیات جهانه، پیغمبری هم که این دین رو آورده اصلیترین مُهرهی خداست در صفحهی کائنات.
و کسی که این مُهره رو دو دستی گرفته و از خِیلِ حوادث عبورش داده قطعا اثرگذارترین انسانِ تاریخِ بشره!
کسی که پیغمبر رو از زیر خاکستر و شکمبهی گوسفندهایی که ابوجهلها بر سرش میریختن رهانده و زخمهایی رو که از پرتاب سنگهای عرب جاهلی روی بدنش نشسته تیمار کرده، کسی که هر جا قلبِ پیغمبر شکسته مرهم روی دلش گذاشته و بار از روی شونههاش برداشته، کسی که با جسارتِ تمام مقابل کعبه ایستاده و زیر تیغ نگاهِ کفار تکبیرِ نمازش رو به قامت پیغمبر بسته در حالیکه سومین نفرِ یک جماعتِ سه نفره بوده!
کسی که سود تمام تجارتهایی رو که آوازهاش از حجاز تا تمام پهنهی شبه جزیره و حتی فراتر از اون رو گرفته وقف اسلام کرده
کسی که هر جا پیغمبر تنها شده خودش رو رسونده و غم از دلش برداشته
کسی که بارها و بارها با زحمت خودش رو به بالای کوه رسونده تا لقمه نانی در دهان پیغمبر بذاره و به ایشان جانی تازه ببخشه
کسی که تمام اعتبارش رو فدای پیغمبر کرده و تنهاییهای عظیم رو به جان خریده
کسی که به معنی واقعی کلمه جان و مال و آبرو و اعتبارش رو خرج پیغمبر کرده
و اون کسی نیست جز همدم و یار وفادار پیغمبر بانوی بلندمرتبهی خلقت خدیجهی کبری سلاماللهعلیها.
از من اگر بپرسن اثرگذارترین انسان تاریخ بشر چه کسی بوده؟ حتما میگم بانو خدیجهی کبری💚
امشب صاحب عزاست بانو.
و پیغمبر چقدر عاشقانه خدیجه را دوست میداشت...
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
سلام بر تو ای برترین و بهترین مخلوق پروردگار، ای پیامآورِ سعادت و نور💚
@sharaboabrisham