eitaa logo
شراب و ابریشم...
4.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
752 ویدیو
25 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم شاگردقرآن ایده‌پرداز نویسنده سخنران مدرس دانشگاه مربی نوجوان مجری
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدیم پشت بقیع، حقِ ورود نداشتیم، حقِ گریه کردن هم! باید از همان پشت پنجره‌ها، تماشا می‌کردیم و آرام و بی صدا اشک می‌ریختیم... شُرطه‌های عرب بیشتر به دربانان جهنم شبیه بودند تا به خادمانِ بقیع! قوی‌هیکل، بدمنظر، سنگ‌دل، چماق‌دار... مثل گرگ‌های وحشی، با دهان‌های پُر لعن و نفرین، برای هق‌هقِ گریه‌ها کمین داشتند... صدایی اگر به گریه بلند می‌شد، در لحظه، به ضرب چماقِ شُرطه‌ها ساکت می‌شد... روحانیِ کاروان اشاره می‌کرد سمت قبرستان و توضیح می‌داد هر نقطه مدفنِ کیست... دنبالِ اشاره‌های انگشش را که می‌گرفتی، جز درد و اندوه چیزی نمی‌دیدی... بقیع را دیده بودم در فیلم‌ها و عکس‌ها، اما واقعیت با تصویر فرق داشت! یک تلِ غربت و غم ریخته بود روی هم، نگاه که می‌کردی، جنون به جانت می‌افتاد، اشک اتفاقِ کمی بود برای آن تماشا. باید فریاد می‌زدی، باید می‌نشستی همانجا وسطِ جمعیت و شروع می‌کردی به کوبیدن توی سر و صورت، باید هوار می‌کشیدی، باید خاک می‌ریختی روی سرَت، اصلا باید خودت را می‌کشتی! و با همه‌ی این احوال، فقط می‌توانستی آرام اشک بریزی... آدم‌ها از بقیع، دیوانه برمی‌گردند! حرف کمی نیست، آنهمه عشق و درد درونت شعله بکشد و تو قرار باشد کار را فقط با یک اشکِ ناقابل یکسره کنی... بقیع، دیوانه کننده‌ترین جای جهان است برای بچه شیعه‌ها... ✍ملیحه سادات مهدوی نوشت: شهادتِ آقا و سرور شیعیان حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام تسلیت جهت عرض تسلیت به پیشگاه امام زمان مهمان شراب و ابریشم باشید👇 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
آمدیم پشت بقیع، حقِ ورود نداشتیم، حقِ گریه کردن هم! باید از همان پشت پنجره‌ها، تماشا می‌کردیم و آرام و بی صدا اشک می‌ریختیم... شُرطه‌های عرب بیشتر به دربانان جهنم شبیه بودند تا به خادمانِ بقیع! قوی‌هیکل، بدمنظر، سنگ‌دل، چماق‌دار... مثل گرگ‌های وحشی، با دهان‌های پُر لعن و نفرین، برای هق‌هقِ گریه‌ها کمین داشتند... صدایی اگر به گریه بلند می‌شد، در لحظه، به ضرب چماقِ شُرطه‌ها ساکت می‌شد... روحانیِ کاروان اشاره می‌کرد سمت قبرستان و توضیح می‌داد هر نقطه مدفنِ کیست... دنبالِ اشاره‌های انگشش را که می‌گرفتی، جز درد و اندوه چیزی نمی‌دیدی... بقیع را دیده بودم در فیلم‌ها و عکس‌ها، اما واقعیت با تصویر فرق داشت! یک تلِ غربت و غم ریخته بود روی هم، نگاه که می‌کردی، جنون به جانت می‌افتاد، اشک اتفاقِ کمی بود برای آن تماشا. باید فریاد می‌زدی، باید می‌نشستی همانجا وسطِ جمعیت و شروع می‌کردی به کوبیدن توی سر و صورت، باید هوار می‌کشیدی، باید خاک می‌ریختی روی سرَت، اصلا باید خودت را می‌کشتی! و با همه‌ی این احوال، فقط می‌توانستی آرام اشک بریزی... آدم‌ها از بقیع، دیوانه برمی‌گردند! حرف کمی نیست، آنهمه عشق و درد درونت شعله بکشد و تو قرار باشد کار را فقط با یک اشکِ ناقابل یکسره کنی... بقیع، دیوانه کننده‌ترین جای جهان است برای بچه شیعه‌ها... ✍ملیحه سادات مهدوی نوشت: شهادتِ آقا و سرور شیعیان حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام تسلیت جهت عرض تسلیت به پیشگاه امام زمان مهمان شراب و ابریشم باشید👇 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a