eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
483 ویدیو
7 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
. خواب که نداریم امشب. پس بیاین حالا با هم بریم زیارت... .
از میانِ هزار نامِ مبارکش، رئوف را برای تو خواست و هر آنچه از مهربانی در ذات خودش بود در جام تو ریخت... و بعد از آن تو شدی امامِ مهربانی‌ها یا رئوف...💚 ✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
. میگن از آقای بهجت پرسیدن شما که هم کربلا مشرف شدید هم مدینه، کدومش بهتره؟ آقای بهجت فرموده باشن: مشهد!😃 .
368.5K
زیر آسمونِ حرم بغلِ قرصِ کاملِ ماه
آخه من قربونِ اینهمه خوشگلیِ حرمت برم
. بریم نماز شب بخونیم، خوشگل هستیم، خوشگل‌تر شیم.😌 . بیداریم و بی کار، مجبوریم به این کار😂 واسه نماز شب خوندن هیچ سخت نگیرید. سه رکعت با حمد و قل‌هوالله قنوتشم بسه یه استغفرالله😁 روایته که نماز شب باعث زیبایی چهره میشه. . اگه خوندید التماس دعا
184.2K
صبح جمعه‌تون رو معطر کنید به نام و یاد امام زمان جانمون💚
766.1K
زیارت امام زمان در صبح جمعه💚
2.32M
زیارت امین‌الله
. آقای رئیسی هر کی منو می‌شناسه می‌دونه که من امپراطورِ خوابهای طولانی و زیاد و پِی در پی‌ام و دائم فقط از خوابی به خواب بعدی منتقل می‌شم و خیلی بیشتر از سرانه‌ی یک آدم معمولی می‌خوابم! با این وجود می‌دونی من چند شبه که بی خواب شدم مَرد؟ از همون شبی که مثل یک آهو توی پهنه‌ی کوه گم شدی و تا ضامنِ آهو نیومد پِی‌ات، پیدات نشد..‌. از همون شب خواب رو از ما گرفتی مَرد! . البته حرفی نیست. تو برای ما خیلی بی‌خوابی کشیدی، حالا ما دو سه شب برای تو بی‌خوابی بکشیم راه دوری نمی‌ره... .
داشتم از جلوی ضریح برمیگشتم سمت رواق، عکس شما رو دیدم کنار آقا. عین یک بچه که کنار بزرگتری که ازش شرم داره ایستاده باشه، سربه‌زیر و مودب و لبریز از شرم و عشق کنار آقا ایستاده بودید. عکستون رو نگاه کردم و گفتم خدا رحمت کنه سردارو واقعا حرف سردار حقه که گفت هر کی رابطه‌ی دلی و واقعی با رهبر داره، عاقبت بخیر میشه... آقای رئیسی اینکه اینطور نشستی توی مغناطیسِ امام، بخاطرِ اینه که اینجا تو این دنیا توی مغناطیس خامنه‌ای زیست کردی. حلالت مَرد، نوش جانت که این عزت از شیر مادر حلال‌تره برات . ✍ملیحه سادات مهدوی تصویر: مزارِ شهیدِ عزیزمون💚 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
خورشید صبح به صبح دست می‌گیره به قالیای حرمت و از جا بلند میشه و طلوع می‌کنه... .
در دنیای موازی، احتمالا من کفتری هستم از کفترای حرمت...
پایه‌ی ثابتِ چایخانه‌های حرم، فقط خودم
. آقای رئیسی کیه که ندونه بانیِ همه‌ی این خدمات شمایید‌. چایخونه‌ها رواق‌های ویژه‌ی استراحت زائرسراهای رضوی و اصلا تکریم و تحبیبِ زائرها اینها همه یادگارهای دورانِ تولیتِ شماست. ما توی دوره‌ی شما بود که پامون به مهمونسرای حضرت رسید و بالاخره غذای حضرتی روزی‌ِ ما هم شد. شما سخاوتِ وجودت رو به هر منصبی که بهت دادن بردی و هر جا که بودی با خودت دلگرمی‌های فراوون به بار آوردی... حالا زائرایی که برای تشییع پیکرت اومدن مشهد، توی صف چایخونه ایستادن و خدابیامرزی میدن بهت اینا کجا می‌خواستن صبحونه‌ی حضرتی بخورن؟ تو سفره رو برای همه پهن کردی رحمت به شیر مادرت .
. استفاده از واژه‌های وزینِ کفتر و فلکه کاملا عامدانه می‌باشد. حس خوبِ بچه‌محل امام رضا بودن اینطوری بهتر منتقل می‌شود. .
. خب بسه دیگه. دیروز تا الان براتون خیلی تولید محتوا کردم. برگردیم بریم شهر خودمون. گزارش مشهد_گنابادم بفرستم خدمتون؟😁 .
شراب و ابریشم...
سرریز جمعیت از توی خیابون اصلی یک باره ریختن توی این فرعی و خیلی ترسناک بود لحظه‌ی هجوم جمعیت! عیبی
ولی من اونی رو که توی لینک ناشناس این پیامو گذاشته بود حلال نمی‌کنم🤣 دم ورودی حرم که رسیدیم تو یه حالِ خوشی بودم، یعنی تا گرفتنِ برات شهادت و تذکره‌ی کربلا فقط یه قدم فاصله داشتم، گفتم حالا که حال اجابت دعا دارم بذار التماس دعاهای مردمو باز کنم اونا رو بخونم. بعد وسط التماس دعاها این پیامو دیدم انقدر خندیدم که کلا هر چی حال خوش بود از کفم رفت🤦‍♀😆 اونجا که جمعیت هجوم آورد سمت فرعی من فرار کردم توی یکی از خونه‌ها که درش به روی مردم باز بود بعدم رفتم بالای راه‌پله‌هاش این عکسو گرفتم. ولی خودم همون موقع تو ذهنم بود که انگاری دارم از بالای تیربرق عکس میندازم😆 آی اونی که این پیامو گذاشتی بیا خودتو معرفی کن😂
. استاد سیدی‌مون که خدا شبیهاش رو زیاد و تکثیر کنه بین استادای دانشگاه، می‌گفت من مخالفم با اینکه کسی به امام رضا بگه سلطان! استدلالش هم این بود که توی ذهن مردم، توی اون پستوهای فکری و دلیِ ملتِ ایران، یا به قولی حافظه‌ی تاریخی‌شون، سلطان یعنی یک شاهِ متکبرِ دیکتاتورِ از دردِ مردم بی‌خبر! چون تا بوده، سلاطینِ ایران این شکلی بودن... می‌گفت این واژه بارِ تاریخیِ منفی داره و چرا باید به هشتمین امام نسبت داده بشه؟! امروز توی صفِ عدسی‌های صبحانه‌ی حرم یاد استاد سیدی و این استدلالش افتاده بودم. سالیانِ سال امام رضا جان، سلطانِ ثروتمندِ سفره‌داری بود که درِ سفره‌خونه‌هاش به روی همه بسته بود و کسی نمی‌دونست که چجوری میشه به اون طرفِ ورودیِ مهمانسرا راه یافت! اصلا معلوم نبود ژتونِ غذای حضرتی چطور و از کجا گیر میاد و پا گذاشتن توی مهمونخونه‌ی حضرت شبیه یک افسانه بود و کسی اگه غذای حضرت خورده بود بعدش تا یک سال می‌تونست انگشت فرو کنه تو چای فک و فامیل و در و همسایه که چایی‌شون تبرک بشه. سالها توی حرم نمی‌شد چشم روی هم گذاشت، مسافرِ خسته‌ی بی‌پناهی که فقط اومده بود یک تُکِ پا سلطان رو ببینه و باز برگرده شهر خودش، و تو مشهد جایی رو جز حرم نداشت، با تمام خستگیِ راه و کوفتگیِ مسیر، هر جای حرم که بود اگه حتی یه لحظه چشم روی هم می‌گذاشت چوب‌پرِ خادما تا دسته، توی دماغ و چش و چالش فرو می‌رفت تا خواب از سرش بپره. و خب این حرم و با این سیستمِ حکومت‌داریش به حرمِ سلطان می‌خورد، همون سلطانی که استاد سیدی می‌گفت! تا اینکه تولیتِ آستان افتاد دست آقای رئیسی. اول از همه جای خواب بود که واسه زائرا تدارک دیده شد، رواق‌های زیرزمین رو اختصاص دادن به خوابیدن و رمق گرفتنِ زائرای خسته، بعد قوانین سخت‌گیرانه برای ایام خاص لغو شد، شب و روزهای ولادت و شهادت که عموما زائر از همه جای دنیا هست، خوابیدن حتی در مرکزی‌ترین نقطه‌ی رواق امام هم دیگه ممنوعیت نداشت! در مرتبه‌ی بعد درِ مهمانسرا به روی زائرها باز شد، خادما اومدن تو جاده‌ها، جلوی ماشینا و اتوبوسا رو می‌گرفتن و به هر چی مسافر بود نفری یه ژتونِ حضرتی می‌دادن، ذوق بود که تو دلِ مردم می‌ریختن، توی اون سه سال تقریبا هر کی اهل هر جای ایرانم که بود لااقل یه بار غذای حضرتی رو خورده بود. بعدش هم که چایخانه‌ها راه افتاد و اصلا در مهمونسرا بدون ژتون و این بند و بساطها به روی همه باز شد. همه، هر کی که پاشو می‌ذاشت تو حرم، قدِ یه چایی هم که شده پای سفره‌ی سلطان مهمون می‌شد... از زائرشهرِ رضوی هم که نگم، که دقیقا شد مصداقِ کاروانسرای کریمِ اصیلِ شهر که برای مهمون‌داری همیشه مهیا بود... آقای رئیسی معنیِ سلطان رو عوض کرد، اون سیستمِ متکبرِ به مردم بَهانَده رو تبدیل کرد به خانه‌ی کریمِ رئوفی که پای خستگی و دلتنگی و حتی گرسنگیِ زائر می‌نشست و خب واقعیتِ امام هم همین بود... آقای رئیسی برای همه‌ی آدمها از حرم خاطره‌ی خوش ساخت و دلِ همه رو قدِ یک چای نبات و یک چرتِ پاره‌نَشونده، به حرم گرم کرد! آقای رئیسی به گردنِ ما حقِ اصلاحِ ذات‌البِین داره! بین ما و امامِ رئوفمون رو درست کرد، قطب‌نمای حرم رو تنظیم کرد و کاری کرد که هیچ کس فکر نکنه تو قصرِ سلطانه بلکه هر کی که میاد کاملا احساس کنه تو بغلِ امامه... ✍ملیحه سادات مهدوی رحمت بهت مردی که چند روزه یه ایران دلتنگته https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a ❌ با احترام به جهت رعایت حق مولف نشر مطالب بدون نام نویسنده و لینک کانال جایز نیست🙏🌱
135.2K
گزارش گرفتنای من در حاشیه‌ی مراسم دیروز🤦‍♀🤦‍♀ من یه شهروندخبرنگارم. هر جا برم فوری بساط گزارشم پهنه. این گزارشم ولی دیگه واقعا داغونه.😂 خدایا راضی باش این پسر دو تا بوس آبدارم زد🤦‍♀ ضبط صدا تموم که شد در کسری از ثانیه خیز برداشت سمتم و گفت گوگولی و دو تا بوسشو کرد و رفت🤦‍♀ البته سنش کم بود شکر خدا😂 .
تعداد پیامهای دیروز خیلی زیاد بود. خیلی‌هاتون پیام دادید. گفتید با روایتِ من، با تشییع همراه شدید، اشک ریختید و انگار که خودتون اونجا بودید... و از این بابت خدا رو شاکرم که تونستم شما رو با تشییع همراه کنم. امیدوارم شرایط دیروز رو درک کرده باشید و با همین لطفهای همیشگی‌تون ببخشید که پیامهای پر محبتتون رو یا بی جواب گذاشتم یا با یک پیام کوتاه جواب دادم. من محبتهای شما رو دریافت کردم، عشق و ارادتهاتون رو به محضر امام رئوف و خادم شهیدمون رسوندم، فقط فرصتی نبود که جوابتون رو درست و کامل بدم🙏 من برای مخاطبم ارزش و احترام قائلم و بودنتون رو قدر می‌دونم. خدا خیرتون بده ان‌شاالله .
شراب و ابریشم...
. استاد سیدی‌مون که خدا شبیهاش رو زیاد و تکثیر کنه بین استادای دانشگاه، می‌گفت من مخالفم با اینکه کس
بله رفیق درود به شرفم که اینو نوشتم. ولی من همین الان نشستم پای شبکه‌ی سه که داره یکی از سفرهای رئیسی رو نشون می‌ده و چشمام پر از اشکه. من اینو نوشتم، ولی چرا حالا نوشتم؟ جای این نوشته حداقل یک سال پیش بود. در دفاع از سید مظلوم در رد اتهاماتی که بهش زدن پس من چرا ننوشتم؟ آقای رئیسی من خیلی از این بابت ناراحتم. من با این قلم چرا از شما دفاع نکردم؟ دلم خیلی داغه آقای رئیسی، خیلی. من ولی دوسِتون داشتم، خدا شاهده دوسِتون داشتم😭 ولی منو ببخشید که براتون ننوشتم😭 حالا اگه تا قیامتم براتون بنویسم دیگه فایده نداره و جبران نمی‌شه😭 سید! مظلوم بودی، حتی مظلوم‌تر از بهشتی. ما رو ببخش سید... .
یکی از نوشته‌های واقعا قشنگی که این روزا خوندم: به قلم عطیه همتی