eitaa logo
شرح سیب
99 دنبال‌کننده
2 عکس
9 ویدیو
0 فایل
شادی و غم ،بیم و امید، شرم و ترس ، عشق و نفرت ، حیرانی و شیدایی... شرح سیب فضایی است برای شرح این همه سیب آورده
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام باور زینب حسین بود حسین همیشه یاور زینب حسین بود حسین چناچه چشم به چشمش گشود در آغاز کلام آخر زینب حسین بود حسین در آن خزان که زمین غرق حسن یوسف بود گل معطر زینب حسین بود حسین کشید شعله آهی ز دامن محمل که در برابر زینب حسین بود حسین دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا شکسته شد سر زینب حسین بود حسین @sharh_sib
شعری که شرح حال تو باشد شنیدنی است هر بیت آن عصاره ی شهدی چشیدنی است آیینه صفات خدا در زمین تویی بر کام تلخ ما سخن دلنشین تویی نور خدا به سینه هر دل شکسته ای تنها تویی که در دل تنگم نشسته ای روح و روان اهل ولا با تو آشناست نام تو سالهاست که بر درد ما دواست کفتی بگو حسین که آقا شوی شدم مشمول لطف حضرت زهرا شوی شدم دست مرا گرفته عنایات فاطمه حب تو شد دلیل کرامات فاطمه تا روز حشر در همه جا خوش به حال ما در روضه اشکهای شما گشته بال ما گفتم حسین و باز دلم را غمت گرفت سر تا به پای آیینه را ماتمت گرفت ما بی حسین پای به محشر نمی نهیم اشک تو را به روضه رضوان نمی دهیم هر لحظه ای به هر عللی ذکر ما تویی هر لحظه ای به هر عللی فکر ما تویی نام تو باز میکشدم سوی روضه ها پر میشود مشام من از بوی روضه ها پر میشود وجود من از بوی سیب تو جان میکنم به روضه خد التریب تو مشغول ذکر بودی و غرق دعا حسین محو خدا تویی و فنا در خدا حسین دلتنگ روضه ایم به ما فرصتی بده در لا به لای گریه به ما رخصتی بده بگذاز تا برای تو جان را فدا کنیم شاید که حق خدمت خود را ادا کنیم گودال بود و صورت تو روی خاک بود در لا به لای هر نفست بوی خاک بود از گوشه های چشم نگاهت به خیمه گاه زینب دوان به جانب تو غرق اشک و آه چشمت به چشم مادر و زینب که می دوید مشغول ذکر بودی ناگه گلو برید آن گاه آسمان و زمین در خروش رفت زینب زفرط کثرت این غم زهوش رفت کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون نشسته به میدان کربلا آه از غمی که پیر و جوان را شکسته است از ماتمی که بر دل عالم نشسته است زیباترین ترانه لبهای ما حسین تنها ترین بهانه فردای ما حسین هر کس به یاد کرب و بلا گریه میکند در عرش در حضور خدا گریه میکند حالا که باز از سر رحمت خریدیم دست مرا گرفتی و بالا کشیدیم بار دگر ببخش وگدا را حلال کن جان مکدر و دل ما را زلال کن @sharh_sib
گـــــــرچــــــــه بی قیمتم امام رضا داده ای عز‌تــــــــــــــم امـــــام رضا وقت دلتنــــــــــگی ام خدا را شکر با تــو هـم صحـبـــتم امــــــام رضا سالهـــــــــــا هست در جــوار شما غـــــــرق در نعمـــتم امـام رضــــا اینکه همســـــــــــایه توام کافیست اینــــــــــــــــکه با عزتم امام رضا چون کبـــــوتر به آسمــــــان حرم داده ای عــــــــــادتم امـــــام رضا خوش به حال دلم که از همه جا تــــــو شدی قســمـــتم امـام رضا هر زمـــــانی که در حـــرم هستم ساکن جنــــتم  امـــــــــام رضـا باز هــم نیـــــت حــــرم کـــــــردم تــــو بــــــده رخصــــتم امام رضا @sharh_sib
السلام علیک ایها الامام المامول سلام بر تو ای پیشوای مورد امید   بیـــا که بی تو دوبــــاره هوای خانه گرفته تــــو نیستی و دل مــــــن تو را بهانه گرفته به رنگ تلخ غروبم،غروب خسته ی جمعه تمـــام غربت عالــــــم مــــــرا نشانه گرفته کنـــار چشم من از غم شکفتــــه غنچه دریا کنار چشـــم تو امــــا خـدا جـــــــوانه گرفته شکسته تر شده مـــــادر خمیده تر شده بابا دراین میـــانه دل مـن چه کــــودکــانه گرفته بیــــــا بهـــار قشنگ امیـــــــدهای شکســـــته کــه قلــــب منتظـــــرانت از این زمانه گرفته                                زمستان ۸۸                                                @sharh_sib
دلم گرفته برایم کمی شراب بیاور شراب سرختر از آن لب مذاب بیاور بگیر نامه ی اشک مرا مسافر باران امید را به تقلای این سراب بیاور سلام تشنه لبان را ببر به محضر دریا زلال پاسخ اورا به ما جواب بیاور ستاده ایم به عزم شکستن قفس شب برای ما تبر از جنس آفتاب بیاور بگو به غنچه که غمگین مباش از ستم باد دو روز مانده به فصل بهار تاب بیاور دعای ماکه به جایی نبرد راه خدایا خودت نشانی از آن نور مستجاب بیاور @sharh_sib
هــر شب میان بستـر گــرم کتابهـا آهسته می روم به تـماشــای خوابهــــا اینگونه خویش را به تـو نزدیک می کنم دور از تـمـام دغــدغه و اضطــــرابها تو مثل سیب ســـرخ در آغـوش جـوی آب آکـنـــده ای ز وســـوسه ی انتـخـابها با اشتیــــاق در پی تو می دوم مـدام چون جاده ای که پُر شده است از سرابها تو غـــرق در سکوتی و من غرق می شوم در قـهقـرای ســـاده تریـنِ جــوابها دیـگـر به زخـمهای دلـم خو گرفته ام چون شب کنـــار آمــده ام با شهابها @sharh_sib
بعد از این دلهره ها لطف سبب سازی هست ته این کوچه بن بست در بازی هست غم مخور چشمه جوشان کنون خورده به سنگ پس از این سد خشن نقطه ی آغازی هست بال بگشا و سفر کن به بلندای سپهر قدر بشناس اگر فرصت پروازی هست دوست با ماست به موسای دلت خوش بین باش راه اگر نیل شده مژده ی اعجازی هست نفس عاشق و معشوقه به هم خورده گره شمع می داند و پروانه اگر رازی هست سطر پایانی شطرنجم ومغلوب رقیب شادم از اینکه مرا مهره ی سربازی هست @sharh_sib
عقل دنبال دل و دل پی رسوایی خویش به کجا شکوه برم از دل هر جایی خویش @sharh_sib
غم دوری تو را مرهم آهی کافیست عاشق سوخته را نیم نگاهی کافیست @sharh_sib
هنوز شور تو در نبض شیعیان جاری است شروع مستی ما ابتدای هشیاری است تو آن حقیقت محضی که در دل تاریخ هزار چشمه ی جوشنده از غمت جاری است هزار موج خروشنده در برابر ظلم دلیل روشن این روضه های تکراری است کدام واژه چنین شرح روشنی دارد کدام واژه چنین در رگ زمان ساری است حسین نقطه ی عطفی است در خدا خواهی حسین ریشه سبز درخت بیداری است حسین حرف بزرگی است ما نمی‌فهمیم هنوز برکت این واژه را نمی فهمیم @sharh_sib
سه ساله دخترکی دست بر کمر می رفت بساط سر خوشی شام را به هم بزند @sharh_sib
که می داند چه پایانی است فصل آخر مارا کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن به سیمای علی بگشا نگاه آخر مارا قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را @sharh_sib