هدایت شده از روایت | علیعلیان
پــادکــــســـت -بســـجــی.mp3
زمان:
حجم:
3.79M
🎙 پادکست بسیجی
معرفی #شهید_عزیز_امینیخواه
از شهدای عملیات فتح المبین
صوت بالا خوانشی از خاطرات حاج مصطفی آهوزاده میباشد.
#مجنون
#با_هندزفری_گوش_کنید
@aliya_ne
.قداست چفیه از زمانی برای من معنی پیدا کرد که آن را بر گردن جوانهای بیآلایشی دیدم که توی عرف آنروز بهشان میگفتند بسیجی. فهمیدنش نیاز به درک عمیقی نداشت، جسم بیجانی در برخورد با نفوس پاک بسیجیها روح یافته بود. معنا پیدا کرده بود و شده بود نماد مقاومت. نماد آدمهایی که فارغ از تمام هیاهوی آنروزها، فکر و ذکرشان را گذاشتند برای دفاع مقدس. انگار هر کسی این پارچه سفید، این رشتهی بافته شده از پر ملائک همراهش بود اعلام میکرد که به دنیا و تعلقاتش پشت پا زده...
یکی از همان ستارههای آسمانی عزیز امینیخواه بود. جوانی لاغر اندام با محاسنِ کوتاه و چهرهای متبسم. ظاهر سادهای داشت. با لباسهای خاکی و چفیهای دور گردن..
از بچههای مسجد محمدی بود. قبل شروع جنگ به عضویت ذخیره سپاه دزفول در آمده بود و همان زمان دوره آموزش نظامی را در پادگان کرخه گذراند.
از همان موقعی که برای اولين بار توی پادگان کرخه دیدمش فهمیدم این جوان آرام و پر تلاش یک نیروی زبدهی فرهنگیست. واقعا جنبه فرهنگی او بر جنبه نظامیاش میچربید. ولی هیچوقت ندیدم کار فرهنگی و تبلیغی را بهانه کند برای دوری از جبهه. در واقع اولویت اولش حضور در جبهه بود اما بخاطر علاقه و استعدادش شده بود مسئول روابط عمومی و تبلیغات ستاد ذخیره سپاه.
و اینگونه از جبهه به شهر پل زد. با برنامههای فرهنگی که راه انداخت فضای جبهه و جهاد را آورد میان کوچه و بازار و مساجد شهر. کارهایی میکرد که آنروزها ما هنوز به اهمیتش پی نبرده بودیم. یعنی این کارها به اندازه او برای ما اولیت نداشت.
توی سطح شهر کتاب فروشی راه انداخته بود؛ کتابهای شهید مطهری، آیت الله طالقانی و شهید دستغیب را بین جوانها پخش میکرد. میگفت باید سطح مطالعه مردم بالا برود، ما انقلاب کردیم که مردم همه چیز را بدانند، مردم باید رشد کنند تا بتوانند تصمیم های بزرگ بگیرند.
هفتهنامهای راه انداخته بود در خصوص شهدای ذخیره سپاه. زندگینامه و خاطرات وصیت نامه آنان را آماده میکردند و توی سطح شهر منتشر میشد.
توی ستاد ذخیره سپاه برای بچهها جلسه قرآن و برنامه های مذهبی برگزار میشد که مجری این برنامهها عزیز امینی خواه بود. در سطح شهر هم پلاکاردهایی درباره دفاع مقدس و آرمان های حضرت امام " ره " نصب میکرد.
برنامه هفتگی دیدار با خانواده شهدای ذخیره را راه انداخته بود و اصرارش برای تداوم این برنامه به گونهای بود که گاهی اوقات با خواهش و تمنا از بچهها میخواست تا در این مراسم شرکت کنند . . .
سال 60 وقتی کلاس های درس پس از وقفه یک ساله در دزفول راه اندازی شد ، عزیز مانند سایر دوستانش ثبت نام کرد. سال چهارم بود. اما این درس خواندن به سرانجام نرسید. آخر با فرا خوان نیروهای بسیج برای شرکت در عملیات فتح المبین عزیز امینیخواه هم با درس و تحصیل خداحافظی کرد و راهی جبهه شد. سرانجام در تاریخ دوم فروردین سال 1361 آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی
#شهید_عزیز_امینیخواه
#_شوادون_خاطرات
@shavadon
https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb