#سرگذشت_ساغر
#دروغ_به_چه_قیمت
#پارت_بیست_پنج
من ساغر هستم۲۵ساله ساکن یکی از شهرهای شمالی…..
تا اونا رفتند محمد رضا دستمو گرفت و
کنارش نشوند و گفت:درسته که الان میتونم هر کاری که بخواهم انجام بدم اما من دلم میسوزه…گفتم:دلت برای من میسوزه؟چرا؟محمدرضا گفت:نه.برای تو نه…برای مامانت دلم میسوزه…وقتی هر روز میبینمش که با چه اشتیاقی تورو تا مدرسه میبره و برمیگردونه دلم براش میسوزه و دوست ندارم ازت سوء استفاده کنم.گفتم:مادره خب..فکر کنم همه ی مادرا اینطوری باشند…محمدرضاگفت:نمیدونم.یعنی زن نیستم که حسشو درک کنم اما هر روزی که میام تا تورو ببینم ،مادرتو توی سرما و گرما یه گوشه میبینم که بدون حاشیه و صحبتی چشمش فقط به در مدرسه است تا تو از اونجا بیایی بیرون..انگار بین اون همه دختر و پسر و ادمهای جورواجور فقط تورو رنگی میبینه…گفتم:چون تک دخترم برای همین خیلی دوستم داره…گفت:به هر حال من به تو دست نمیزنم .حتی اینجا که تنها هستیم.مادر من هم خیلی مراقب خواهرم هست ،،،وقتی مادرتو میبینم یاد مامانم میفتم….
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#انگیزشی
از امروز تا یک ماه یه به خودت قول بده یه سری عادت ها رو برای خودت ایجاد کنی و سعی کن هر روز بعد از بیدار شدن یه بار خودت مرورشون کنی :
- سعی کن با آدمای اطرافت مهربون تر باشی،بیشتر لبخند بزنی
و قشنگ تر صحبت کنی
- رویاهاتو فراموش نکنی و یکی یکی براشون برنامه ریزی کنی
- زود عصبانی نشو!
اجازه نده هرکسی یا هر مسئله ی به راحتی ذهنتو بهم بریزه.
- به خودت اعتماد کن، باور کن که لیاقتشو داری
و نمیخوای یه آدم معمولی باشی!
-به خودت، ظاهرت، محیط اطرافت نظم بده، اهمیت بده؛
تا ذهنت هم آروم بشه..
- خوشحال باش و تو حال زندگی کن،
بین تو و رسیدن به آرزوهات دیواری هست به نام اعتماد به خدا
پس امیدوار باش!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
📚حکایت ملا نصرالدین و رحمت خداوند
روزی از روزهای بهاری باران به شدت در حال باریدین بود. خوب در این حالت هر کسی دوست دارد، زودتر خود را به جای برساند که کمتر خیس شود. ملا نصرالدین از پنجره به بیرون نگاه کرد و همسایه خودش را دید. او می دوید تا زودتر خودش را به خانه برساند.
ملا نصرالدین پنجره را باز کرد و فریاد زد.
های همسایه! چیکار می کنی؟ خجالت نمی کشی؟ از رحمت خدا فرار می کنی؟
مرد همسایه وقتی این حرف ملا را شنید، دست از دویدن کشید و آرام ارام به سمت خانه رفت. در حالی که کاملا موش آب کشیده شده بود.
چند روز گذشت. این بار ملا نصرالدین خود در میانه باران گرفتار شد. به سرعت در حال دویدن به سوی خانه بود که همسایه سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت:
های ملا نصرالیدن! خجالت نمی کشی از رحمت خدا فرار می کنی! چند روز قبل را یادت هست؟ به من می گفتی چرا از رحمت خدا فرار می کنی؟ حال خودت همان کار را می کنی؟
ملا نصرالدین در حالی که سرعت خودش را زیادتر کرده بود، گفت:
چرا یادم هست. به همین خاطر تندتر می دوم که زیادتر رحمت خدا را زیر پایم نکنم.
سخن پایانی
این داستان کنایه از افرادی که از زمین و زمان ایراد می گیرند، اما برای رفتارهای خودشان هزار و صد توجیح ذکر می کنند..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#انرژی_مثبت
«لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا»
اصلا نترس! چون من باهاتم
بعد از هر تاریکی روشنایی وجود داره و اینطور نیست که ما همیشه در تاریکی باشیم .
بعد از هر سربالایی سرپائینی هم وجود داره و بعد از سرپائینی جاده کفی میشه و ما به مقصدمون میرسیم .
این زندگی در گذره و میلیون ها ساله که همین شکل رو داره ، مهم اینکه ما در این شرایط محکم و استوار باشیم در این شرایط بهمون خیلی سخت میگذره
زمان برای ما دیر میگذره اما مهمترین چیز اینکه ما در این مسیر محکم باشیم ، ایمانمون رو حفظ کنیم و باور قلبی داشته باشیم که همه چیز درست میشه و بسپاریم به خدا، اون وقته که شک نکنید همه چیز به بهترین نحو ممکن درست میشه...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
آدمها باید هر چند وقت یکبار بروند یکشب در اتاق محقری که در گذشته داشتهاند زندگی کنند. آدمها باید هر چند وقت یکبار کفش کتانی ارزان و مندرس نوجوانی را به پاکنند.
آدمها باید هر چند وقت لباس بدقواره و کهنه سالهای دور را بپوشند.
آدمها باید بروند پشت نیمکت دبستانی که رفتند بنشینند، در کوچهای که اولین بار بغض کردند قدم بزنند، زنگ در اولین آدمی که چیزی یادشان داد را بزنند.
آدمها باید هر چند وقت یکبار تکهای از گذشته را زندگی کنند تا یادشان نرود از کجا آمدهاند، تا یابو برشان ندارد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ساغر
#دروغ_به_چه_قیمت
#پارت_بیست_شش
من ساغر هستم۲۵ساله ساکن یکی از شهرهای شمالی…..
اون روز تا ساعت دو توی جنگل کلی گفتیم و خندیدیم بعدش محمدرضا منو رسوند خیابون مدرسه و گفت:جلوی در مدرسه وایستا تا مامانت بیاد…من هم از دور هواتو دارم…به محمدرضا دست دادم و خداحافظی کردم و رفتم جلوی در مدرسه ایستادم..استرس اینو داشتم که یه وقت در مدرسه باز بشه و بابای مدرسه منو ببینه…هنوز یه ربعی به ساعت سه مونده بود که از دور دیدم مامان در حالیکه با چادرشو جلوی دهنشو گرفته بود به من نزدیک میشه..مامان تا منو دید حالت دو گرفت و خودشو به من رسوند و گفت:دیر اومدم؟؟؟خیلی وقته اینجا ایستادی؟با لبخند گفتم:نه مامان!چون میدونستم تو زود میای من زودتر از بقیه اومدم بیرون…خلاصه برگشتیم خونه.برنامه ی بیرون رفتن منو محمدرضا با همین روال در هفته یکبار یا دو هفته یکبار تکرار شد..دو سال از دوستی منو محمدرضا گذشت..محمدرضا دیپلم گرفت و چون کنکور قبول نشد رفت خدمت سربازی….در طی دو سال گهگاهی باهم چت یا صحبت میکردیم اما ۴-۵ماه یکبار همدیگر رو میدیدیم……….
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
توی دنیای امروز که دویدن ، زود به مقصد رسیدن و تیک زدنِ هدفها یه ارزشه، این ممکنه عجیب بنظر برسه که بخوای عمدا سرعت زندگی رو کم کنی تا از خودت مراقبت کنی.
مفهومِ دختر حلزونی برای همین منظور به وجود اومده که بهت یادآوری کنه:
• تو، سلامت روان و آرامشت از همهی دستاوردهای زندگی مهمتره.
• استراحت و تفریح هم به اندازهی کار و تلاش مهمه و باید زمانی رو به اون اختصاص بدی.
• تو در زندگی سرعت خودت رو داری، گاهی آهستهتر از دیگران حرکت میکنی و گاهی آرومتر، این مهمه که در مسیر چیزهای ارزشمند زندگیت قرار داری.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✅ پدر و مادر باشید نه بادیگارد...
اجازه استقلال و تجربه به فرزندتان دهید.
ما نمی گوییم که فرزندتان را بدون نظارت رها کنید و اجازه دهید هر کاری دوست دارد انجام دهد، نه، شما باید با نظارت غیر مستقیم به فرزند خود اجازه دهید گاهی خود در کارهایش تصمیم بگیرد، تجربه کند و شکست بخورد ، نباید همیشه نقش فرشته نجات را برای او بازی کنید.
تحقیقات بلندمدت روی مادران ۱۸ تا ۴۹ساله نشان میدهد، درصد زیادی از این زنان به افسردگی دچار میشوند.
تقریبا یكچهارم مادران بهشدت از وظیفه نگهداری از فرزندان خسته میشوند و این طور تصور میكنند كه آنها نمیتوانند مادر خوبی باشند.
استرس و نگرانی از خصوصیات اصلی مادران محافظ است، زیرا آنها همیشه باید خود را جای فرزندشان بگذارند و همه مسئولیتهای او را انجام دهند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ساغر
#دروغ_به_چه_قیمت
#پارت_بیست_هفت
من ساغر هستم۲۵ساله ساکن یکی از شهرهای شمالی…..
محل خدمت محمدرضا یه شهر دیگه ایی بود برای همین به خواست خودش دیر به دیر مرخصی میومد..این فاصله باعث شد کم کم از همدیگه سرد بشیم…بخواهم دقیق بگم که کی رابطه ی منو محمدرضا به کل تموم شد به زمان دیپلم میتونم اشاره کنم یعنی وقتی دیپلم گرفتم و دیگه مدرسه و درسم تموم شد منو محمدرضا کلا قید همدیگررو زده بودیم…چون دیگه دوست پسر و رفیق فابریک نداشتم شبها توی اینستا و گروههای مختلف تلگرام و واتساپ پرسه میزدم و گهگاهی هم با یکی در حد همون چت دوست میشدم اما شماره بهشون نمیدادم…اون سالی که دیپلم گرفتم کنکور شرکت نکردم و به خودم چند ماه تابستون رو فرصت استراحت دادم و از مهر ماه یه آموزشگاه خوب پیدا کردم و تست زنی شرکت کردم…توی آموزشگاه هر دو هفته یکبار کنکور آزمایشی میدادم و رو به پیشرفت بودم…..اینم بگم که بعد از دیپلم چند تا خواستگار داشتم اما هم خودم و هم اصرار مامان برای دانشگاه باعث شد هیچ کدوم رو قبول نکنم و سفت و سخت بچسبم به درس و کنکور…….
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✅ گفتن جمله «معذرت میخواهم» درست مثل جمله «دوستت دارم» اندازه و جايی دارد؛ نه خيلی از گفتنش اجتناب كنيد و نه بيش از حد استفاده كنيد.
✅ اگر بيشتر از حد معمول، بابت كارهای نكرده عذر بخواهيم، كاملاً محسوس خودمان را به دست خودمان گناهكار كردهايم و اگر هم بابت كارهای خطايی كه كردهايم، عذرخواهی نكنيم، قطعاً آدمهای زيادی را در راهِ اين خودخواهی و غرور از دست میدهيم.
✅ اشتباه از هركسی ممكن است سر بزند، اما مهم اين است كه برای جبرانش چه كاری انجام دهيم. خيلی از اطرافيان ما تنها منتظر یک عذرخواهی از سوی ما هستند تا راه را برای برگشتمان باز كنند و دلشان صاف شود؛ پس با همين يک جمله ساده و استفاده بهموقع از آن میشود هزاران رابطه را زنده كرد!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
📌انتقاد؛ جراحی شخصیت
✅ وقتی که از کسی انتقاد میکنیم، داریم بهنوعی دست به جراحی شخصیت او میزنیم؛ همانند پزشک جراحی که میخواهد توموری را از بدن بیمار خارج کند و هنگام جراحی مواظب است رگوپیهای سالم اطراف تومور آسیب نبیند.
✅ پس هنگامی که تیغ انتقاد را در دست میگیریم باید همان قسمتی را که لازم است، زیر تیغ ببریم و مواظب قسمتهای سالم شخصیت فرد باشیم؛ مثلاً وقتی میخواهيم از کسی بهخاطر بیمسئولیتی انتقاد کنيم، نباید از عباراتی مانند "از تو ناامید شدم" يا "تو هیچی نمیشی" که کل شخصیت فرد را زیر سوال میبرد، استفاده کنيم. راه درست اين است كه پس از گوشزد کردن نکات مثبت شخصیت فرد، از مسئولیتناپذیری وی انتقاد كنيم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
امام جعفر صادق (عليه السلام):
پدرم مرا به سه چيز #ادب_آموخت
و از سه چيز نهے فرمود.
سه نكته #ادب اين بود كه فرمود:
فرزندم هركس با #دوست_بد بنشيند
سالم نمى ماند
و هر كس گفتارش را كنترل نكند
پشيمان مى شود
و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود
مورد #بدگمانى قرار مى گيرد
و آن سه چيز كه مرا از آن #نهى فرمود:
دوستى با كسى كه چشم ديدن
نعمت كسى را ندارد
️و با كسى كه از #مصيبت ديگران
شاد مى شود
و دوستے با #سخن_چين
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد