eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ بنویسید تا اتفاق بیافتد؟🤔 🔸فرض کن هر روز صبح از خواب بیدار بشی و روی کاغذ بنویسی: «قرمه سبزی» تا وقتی پای دیگ نری و مواد قرمه سبزی رو آماده نکنی و اون رو بار نذاری، از قرمه سبزی خبری نیست. 🔸ما از نوشتن ۲ جا میتونیم استفاده کنیم: ۱- خالی کردن افکار ۲- ثبت اهداف 🔸مغز ما از نورون های عصبی تشکیل شده و ارتباط این نورون ها، فکر ایجاد می کنه! با نوشتن این افکار اون ها رو نظم میدیم و ارتباط درست تری بین نورون هامون ایجاد می کنیم. 🔸با نوشتن افکار، نظم فکری ایجاد میشه. با نوشتن افکار منفی یا نگرانی ها، مسیر عصبی تکمیل میشه و اون فکر از ذهنت خارج میشه‌. 🔸صرفا با نوشتن اهدافت هم بهشون دست پیدا نمی کنی! تو با نوشتن اهدافت، سعی میکنی مسیر عصبی جدیدی برای رسیدن به اون ها ایجاد کنی و ذهنت برای اتفاقات جدید آماده بشه. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
بهنام هستم متولد یکی از روستاهای ایران توهمین رفت امدهابادوستای امید اشنا شدم..البته اونا یکی دوسالی از ما بزرگتر بودن،. سرکارمیرفتن،یه روز امید گفت فرداشب علی یه مهمونی توپ گرفته توام دعوت کرده گفتم به چه مناسبت گفت تولدش،،تا اسم تولد آمد ناخوداگاه یاد کادو افتادم ازشانس اون ماه هم بیشتر پول توجیبیم روخرج کرده بودم پول زیادی نداشتم که کادو بخرم ازطرفی هم پدرم خیلی حساس بود دوستنداشت مادیربریم خونه..روم نشدبه امید بگم پول ندارم گفتم نمیتونم بیام پدرم اجازه نمیده.گفت کاری نداره برو بگو امتحان دارم..میخوام بایکی ازدوستام درس بخونم..گفتم امدیم من تونستم پدرم روهم راضی کنم اون موقع شب ماشین نیست من برگردم روستا،امید یه ذره فکرکردگفت شب میبرمت خونه خودمون،گفتم نه من ازپدرومادرت خجالت میکشم...امیدخندیدگفت..فکرکردی خونه مامثل خونه ی شماکوچیکه وچندنفری تویه اتاق میخوابیم،!!؟من خواهرم اتاق جدا داریم وخوبی اتاق من اینکه یه درروبه حیاط داره راحت بی سرصدامیتونیم بریم تواتاقم،هیچ کس هم متوجه ی ما نمیشه..‌ ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍ شما در کدام منطقه از زندگیتان هستید؟ 📌منطقه امن 🔸احساس امنیت و کنترل در زندگی دارید. 🔸هیچ آسیبی شما رو تهدید نمی‌کنه. 🔸در جا می‌زنید و رشد نمی‌کنید. 📌منطقه ترس 🔸تحت تاثیر نظرات بقیه هستید. 🔸بهانه جویی می‌کنید. 🔸عزت نفس و اعتماد به نفس ندارید. 🔸حرف مردم براتون مهمه. 📌منطقه یادگیری 🔸با مشکلات سر و کله می‌زنید. 🔸فرصت های موجود رو می بینید. 🔸مهارت‌های جدیدی یاد می‌گیرید. 📌منطقه رشد 🔸رویاهاتون در حال پیوستن به واقعیت هستند. 🔸به زندگیتان معنا بخشیده اید. عزت نفس دارید. 🔸به اهدافتون رسیدید. 🔸هدف گذاری جدیدی انجام می‌دهید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌸حضرت علی (ع): همه نيكى‌ها در سه خصلت جمع شده است: 🌸نگريستن و سكوت و سخن گفتن، 🌸پس هر نگاهى كه همراه با عبرت گرفتن نباشد،اشتباه است 🌸و هر سكوتى كه همراه با انديشيدن نباشد، غفلت است 🌸و هر سخنى كه همراه با ذكر خدا نباشد،بيهوده و لغو است. 🌸خوشا به حال كسى كه نگاهش عبرت و سكوتش تفكر و كلامش ذكر باشد و بر گناهش گريه كند و مردم از شرّ او ايمن باشند ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
این نکات را به یاد داشته باشید: ❣ احترام به خود؛ احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن ❣اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند ❣وقتی متوجه می شوید که اشتباهی مرتکب شده اید فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید ❣ وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود ❣ زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید ❣ یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند‌.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
ناراحتی های آدمهارا جدی بگيريد! دلخوری از آنها فرد جديدی را ميسازد! وقتی كسی را ناراحت ميكنيد، به راحتی از كنارش نگذريد! سعی كنيد انقدر آدمهای مقابلتان را بشناسيد كه از تك تك حرف‌هايشان تشخيص دهيد كی و كجا آزرده خاطر شده اند و دلجويی كنيد تا رفع شود. ناراحتی هايی كه روی يكديگر تلنبار مي‌شوند از آدمها تنها افرادی سنگدل ميسازند كه تمامی قلبشان با دلخوری و ناراحتی‌هايشان از ديگران پر شده است و ديگر جايی برای عشق و احساس ندارند! دلخوری های آدمها را جدی بگيريد، قبل از آنكه از دستشان بدهيد و تركتان كنند! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
جذاب‌ترین آدم‌ها از نگاه من، آن‌هایی‌اند که مسئولیت‌پذیرتر هستند. کسانی که مسئولیت سرگذشت و رفتار و نگاه و حرف‌‌هاشان را پذیرفته‌اند. کسانی که معتقدند همه چیز قابل تغییر است و هیچ چیز را روی پیشانی هیچ‌کس ننوشته‌اند. آنان که سخت تلاش می‌کنند و از هرچیز، بهترینش را برای خودشان دست و پا می‌کنند و از کمترین داده‌های ممکن، بیشترین و مطلوب‌ترین خروجی را استخراج می‌کنند و ویرانه‌ها را می‌سازند و با کوچکترین ناملایمتی و اندوهی، تمام بازی را به‌هم نمی‌ریزند. جذاب‌ترین آدم‌ها از نگاه من، سخت‌کوش‌ترین‌‌ها هستند، آنان که خودباوری مطلوبی دارند و فعل خواستن و توانستن را به زیباترین صورت ممکن صرف می‌کنند. جذاب‌ترین آدم‌ها از نگاه من، قوی‌ترین‌ها و مهربان‌ترین‌ها هستند. آنان که در نهایت اقتدار هم مهربانند و عشق می‌ورزند و انسانیت و انصاف را تحت هیچ‌ شرایطی از یاد نمی‌برند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
بهنام هستم متولد یکی از روستاهای ایران خلاصه امیدانقدرگفت تاتونست منوقانع کنه البته خودمم بدنمیومدبرای یکبارم شده به اینجوری مهمونیابرم..این وسط تنهامشکلم پول بودچون نمیتونستم دست خالی برم بایدکادومیخریدم..وقتی برگشتم روستاازمادرم خواستم بهم پول بده اماطبق معمول گفت ندارم میدونستم اگربه پدرمم بگم اونم بهم نمیده چون اون ماه ازپول توجیبیم بیشترگرفته بودم..میدونستم پدرم پولاش روکجامیذاره یه صندوقچه کوچیک داشت که مدارک پولاش رومیذاشت تواون قایمش میکردتوکمدو کلیدکمدم تودسته کلیدش بود..پدرم عادت داشت بعد ازخوردن ناهاریکساعتی میخوابیداون روز منتطرموندم تابخوابه وقتی رفت تواتاق پشتی سریع رفتم سرجیب شلوارش کلید رو برداشتم..اولین بارم بودداشتم همچین کاری میکردم خیلی میترسیدم حتی چندبارپشیمون شدم امالعنت به وسوسه شیطان که باعث شدمن برم سرصندوقچه پدرم ازش دزدی کنم..هرچندتواون صندوقچه پول زیادی هم نبودچون پدرم درامدی نداشت هرچی هم درمیاوردخرج مامیکرد.. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦢 فاصله بین داشتن ها و نداشتن ها در زندگی، فقط یک خواستن است. خواستنی که با تلاش همراه باشد. 🦢 اگر در زندگی به خواسته هایت نرسیده ای، به این دلیل است که، شخصیت خود را برای داشتن آن ها، پرتلاش، فعال، پویا، پرشور و امیدوار نساخته ای! 🦢 اشکالی ندارد! بگذار تمام دنیا پشتت را خالی ڪنند ، بگذار هیچ ڪس هوایت را نداشته باشد، بگذار بی پناه و بی پشتوانه رهایت ڪنند ،شانه هایت را بالا بینداز باخودت تڪرارڪن؛ 🦢 فدای سرم...فدای سرم اگر برایشان خوب خواستم و خوبِ مرا نمی خواستند..فدای سرم ڪه دنیایشان با دنیای من فرق داشت.. نفسی عمیق بڪش به اهدافت خیره.شو ... 🦢 خودت را گول نزن! تو تا همین جایش هم ڪسی را نداشتی اما توانستی..ادامه اش برای تو؛هیچ ڪاری ندارد..دیگران را بیخیال...باز هم روی پاهای خودت بایست.. 🦢 هرگاه ڪنی "هیچ شانه ای امن تر از شانه های خودت نیست" ؛به قله خواهی رسیدهمه چیز به خودت بستگی دارد خودت را ! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🦋 اینا را حرام کن برای خودت.... . ✳ . چرا که این ها نشان از یک ذهن و درون نا آرام دارد. ✔غر زدن باعث میشود هر چیزی بدتر از آنچه هست بنظر برسد.. ✔ غر زدن و گلایه داشتن تبدیل به عادت میشه.. ✔ غر زدن همه را دل مرده می کنه . . ✔ غر زدن خلاقیت را از بین می بره. . ✔ غر زدن افراد منفی را بیشتر میکنه. . ✔غر زدن روابط بد را تقویت می کنه. به خاطر داشته باشیم ذهن آرام همیشه به دنبال نکات مثبت و سازنده است.پس تا میتونیم خدا رو بابت نعمت هامون شکر کنیم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
بهنام هستم متولد یکی از روستاهای ایران به هرسختی بودتونستم پدرم روراضی کنم که شب خونه امیدبمونم..فرداش وقتی تعطیل شدیم امیدگفت بهنام بااین لباسهامیخوای بیای مهمونی باتعجب گفتم خب مشکلش چیه،گفت بابا اونجاکلی دخترهست مسخرت میکنن..گفتم مگه نمیگی تولدعلی دختر میاد چکار با این حرفم امیدکم مونده بودازخنده ولوبشه توخیابون گفت ولش شب خودت میای میبینی من بهت لباس میدم..پولم رودادم به امیدگفتم من نمیدونم سلیقه علی چیه توبیشترازمن میشناسیش بیاباهم بریم یه چیزی براش بخریم..ازنگاه امیدفهمیدم پولم کمه ولی به روی خودم نیاوردم چون همونم دزدیده بودم..من امیدباهم براش یه فندک برنجی خیلی خوشگل خریدیم..نزدیک غروب رفتیم خونه امید،،البته من پارک سرکوچشون منتظرموندم امیدرفت برام لباس اوردتوهمون پارک لباسم رو عوض کردم باهم رفتیم..مهمونی تویه باغ بودوقتی واردساختمون شدیم دیدم چند تا دختر پسر سر یه میز نشستن دارن مشروب میخورن..پوشش دخترااصلاخوب نبود.. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب می‌ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد. میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق، بال در آورد. در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم این است "رسم رفاقت" ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈