#سه_قانون_مهم_ذهن
-قانون باور: این قانون میگه اگر با تمام احساسات و عواطف چیزی که میخوایی رو باور کنی به حقیقت تبدیل میشه وین دایر میگه: «اگر باوری عمیق و طولانی مدت به چیزی داشته باشید دیر یا زود به حقیقت میپیوندد.»
-قانون جذب: این قانون میگه ذهن شما آهنرباست!هر چیزی رو که الان دارید و بخاطر شخصیت و تفکر خودتونه! اگر شخصیت و تفکرتون رو تغییر بدید زندگیتون هم تغییر میکنه.
-قانون تطابق: این قانون میگه زندگی بیرونی شما، آیینه زندگی درونی شماست.
به عبارتی: هر جا برید و با هرکسی باشید؛به همونجا میرسید و شبیه به همون ها میشید!
پس دور خودتون رو با آدمهای که انرژی مثبتی دارند، هم هدف با شما هستن، انگیزه دارن و موفقن پُر کنید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_پریا
#آرامش_از_دست_رفته
#پارت_شصت_هفت
سلام اسم من پریاست۲۷سالمه
فرزندآخرخانواده هستم...
انقدر رامین جدی وقاطع حرف میزدکه فکرمیکردم نمیشناسمش حال اون لحظه ام رونمیتونم براتون توصیف کنم..من یه پریابدبخت بودم که دوبارچوب سادگی واعتمادم روخوردم...هرچندمن عاشق سیامک بودم هرکاری کردم برای این بودکه زندگیم رونجات بدم وتوسن کم اسم طلاق نیاوردم..ولی رامین روباورکرده بودم که دوستمداره اصلا نمیتونستم قبول کنم تمام حرفهاوکارهای که برام کرده جزیه برنامه بوده نه ازروی احساسات قلبیش..اون لحظه دوستداشتم دادبزنم لعنتی توکه میدونستی من چه گذشته تلخی داشتم چرامن روواردبازیت کردی واحساسم روبه لجن کشیدی..خلاصه توشوک بودم که یدفعه یه ماشین پیچیدتوکوچه رامین شناختش فکرکنم ازهمسایه هاشون بودنمیخواست من روببینه سریع گفت برو تو ماشین بشین و صداتم درنیاد..من که انگارتواین دنیا نبودم.رامین با اون ماشین سلام علیک کردبعدسوارماشین شد حرکت کرد.حتی نگامم نکرد من زول زده بودم بهش انقدر تند میرفت که حتی نگاهمم نمیکرد..دیگه تحمل این رفتارش رونداشتم ..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
دمت گرم که واسه ساختن زندگیت داری میجنگی و منتظر نیستی یکی دیگه بیاد زندگیت رو بسازه!
دمت گرم وسط این همه بی تعهدی بازم عاشق میشی،بازم اعتماد می کنی!
دمت گرم با اینکه بهت می گن: تهش که چی، اینجا هیچ کاری بدرد نمیخوره، اما تو بازم با ذوق هدف میسازی!
دمت گرم اگر شرایط خانوادگیت با بقیه فرق داره و راحت نیست اما با رفتارت نشون دادی کی بیشتر دلسوز بابا مامانه!
دمت گرم با اینکه خیلیا چشم دیدنت رو ندارن توی جامعه، اما بازم با قدرت داری حقت رو می گیری!
من ازت تشکر میکنم! من بهت افتخار میکنم..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#داستان_های_اخلاقی
✍️شتری مردی را دنبال کرده بود، مرد به نزدیک چاهی رسید. از ترس شتر خود را در چاه آویزان کرد و شاخهای را که در کنار دیواره چاه روییده بود محکم گرفت و جای پایی نیز در داخل چاه یافت. وقتی به اطراف خود نگاه کرد، دید که چهار مار نزدیک پاهای او هستند و اژدهایی نیز در ته چاه هست. به این علت نه میتواند ته چاه برود و نه میتواند در جای خود باقی بماند.
🔸به بالای سر خود نگاه کرد، دو موش سیاه و سفید مشغول جویدن شاخه ای هستند که او آن را در دست گرفته است. هرچه فکر کرد، چارهای به خاطرش نرسید. مضطر شد، به یاد آورد مقداری عسل با خود دارد، اندکی از آن را به لب برد و آنچنان غرق در لذت شیرینی آن شد که وضع خود را فراموش کرد. وقتی به خود آمد که موشها شاخه را قطع کرده بودند و او به ته چاه افتاد و در دهان اژدها جای گرفت.
🔹دنیا مانند چاه است، موش های سیاه و سفید و مداومت آنها در قطع شاخه، همان شب و روز هستند که انسان را به مرگ نزدیک میکنند. و شهدی که آن مرد خورد و به آن سرگرم شد، لذات آنی این جهان است که فایدهاش کم و رنجش بسیار میباشد و آدمی را از کار آخرت باز میدارد و اژدها همان مرگ است که از آن چارهای نیست!؟
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✨﷽✨
☀️امیر المومنین علی علیه السَّلام می فرمایند :
🐫شما را به ۵ چیز سفارش میکنم.که اگر برای آنها شتران را پرشتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید، سزاوار است؛
【۱】کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد.
【۲】جز از گناه خود نترسد.
【۳】اگر از یکی سوال کردند و نمیداند، شرم نکند و بگوید نمیدانم.
【۴】کسی در آموختن آنچه نمیداند شرم نکند.
【۵】بر شما باد به شکیبایی!!که شکیبایی، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایی چونان بدن بیسر، ارزشی ندارد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_پریا
#آرامش_از_دست_رفته
#پارت_شصت_هشت
سلام اسم من پریاست۲۷سالمه
فرزندآخرخانواده هستم..
دیگه تحمل این رفتارش رونداشتم خواستم دادبزنم بگم توماموری چرا بهم دروغ گفتی؟که خودش پیش دستی کرد گفت ببین خانم پریاحسینی بزارکامل روشنت کنم وبرم سراصل مطلب که بدونی باهات شوخی ندارم بهتره انقدری بدون که توطعمه ماموراطلاعات بودی.بیشتر ازا ینم سعی کن تجسس نکن که به ضررخودت تموم میشه..شاید الان بگی چرا بهت چیزی نگفتیم چون ازاول هم نمیخواستیم شماچیزی بدونی ممکن بود همکاری نکنی یابترسی یاجای حرفی بزنی کارماروخراب کنی..من ماموریت داشتم باشماطرح دوستی بریزم واردخونت بشم تادستگاه شنودکاربذارم..از عصبانیت تمام بدنم میلرزیدگفتم من چه خلافی کرده بودم که میخواستید دستگاه شنود تو خونم کاربذارید.یه نگاهی بهم کرد گفت برای تونه برای همسایه بالایت یکسال دنبالش بودیم با هرترفندی خواستیم بهش نزدیک بشیم نشد..چند نفر هم فرستادیم پایین رواجاره کنن اماخونه روبه هیچ کس اجاره نمیداد تا فهمیدم خونه روبه تواجاره داده..هرچندمیدونستیم کلی راجع به توام تحقیق کرده تابهت اجاره داده وشرایط شمابرای ماعالی بود...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌈رنگ عوض نکنیــم....
#صداقت قبل از آنکه بر زبان جاری شود؛
بر قلب ها نفوذ می کنــد!
نمی توان زبانی، دورو داشت و باطنی صادق!
نمی توان، بر چهره لبخند داشت و بر قلب کینه!
نمی توان، به کسی سلام کرد، اما قلباً با او در سِلْم نبــود...
#سلام یعنی؛ تو از وجودِ من در سلامت و امنیت هستی...
کمی فکر کنیم!
اگر صدایِ درونمان را همه بشنوند؛
با هیاهویِ ظاهرمان، تطابق دارد؟
فراموش نکن؛ عالَم روی آیفون است🎤
و #قلبـــها همه هوشمند...!
تا آنچه در خزینه ی قلبت پنهان است؛
با آنچه بر چهره ات نمایان است؛ یکسان نباشد؛
نه #قلبِ دیگران را تصرف خواهی کرد؛
و نه قلب یگانه دلبرِ عالَم را...
نقش بازی نکن ⛔️
صادقانه، خوب باش...
عالَـــــم رویِ آیفــــون است.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
روانشناس سوئیسی تعبیرِ جالبی از انسانِ خوشحال دارد که بسیار از تعریفِ عادی و معمولِ خوشحالی فاصله دارد
بر اساسِ این تعریف، خوشحال بودن یعنی:
توانمندیِ بالای ما در شکیبایی و استقامت در برابر سختی ها
خوشحالی یعنی اطمینانی درونی به این که درد و رنج و سختی و بیماری و مرگ جزء لاینفک زندگی ست
اما هیچ کدام از آنها نمی تواند مرا از پا بیاندازد.
خوشحالی یعنی میل به زندگی علی رغم علمِ به فانی بودنِ همه چیز، خوشحالی یعنی در سختی ها لبخند زدن
خوشحالی یعنی آگاهی از توانمندی بزرگ ما برای به دوش کشیدنِ مشکلات.
خوشحالی یعنی بعد از هر زمین خوردن همچنان بتوانیم بلند شویم،بعد از هر گریه همچنان بتوانیم بخندیم و لبخند بر لبِ دیگر همنوعان بیاوریم.
خوشحالی یعنی حضورِ کاملِ ما در هستی، خوشحالی یعنی همچون رودجاری بودن و در حرکت بودن،عبور کردن و به عظمتی بی پایان چشم دوختن خوشحالی یعنی توانایی ما به گفتنِ یک آریِ بزرگ به زندگی.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز شنبه↯
☀️ ۱۶تیر ۱۴۰۳
🌙 ۲۹ذی الحجه ۱۴۴۵
🌲 ۶ جولای ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
یا رب العالمین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح🌞🌸🍃
طلوع دوباره خوشبختی
و امید دیگری است
بگشای دلت را به مهربانی🌸🍃
و عشق را
در قلبت مهمان کن
بی شک شکوفه های خوشبختی🌸🍃
درزندگیت گل خواهدکرد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
اگر نعمت ها و برکات مان را بشماریم رنجمان کاهش می یابد ♥️✨
در همه شرایط زندگی بیایید از خدا تشکر کنیم
بیایید این شکرگزاری را به صورت یک عادت درآوریم
در هر گام و هر کار خدا را شکر کنیم
حتی در میان ترس و نومیدی، تشویش و اضطراب اندوه و افسردگی بگذاریم که این کلمات از اعماق قلبمان برخیزد👇👇
خدایا متشکرم 🙏
خدایا تو را شکر میگذارم 🙏
و آنگاه از آرامشی شگرف و شگفت انگیز لبریز خواهیم شد ♥️
وقتی که در تمام اوقات تلخ یا شیرین از خدا تشکر کنیم نردبانی از آگاهی برای خود می سازیم که ما را به قله آرامش رهنمون خواهد کرد .
در هر وضعی که باشید، هر رنجی که گرفتارش باشید
خدا را شکر بگذارید
با این کار قلبتان منبسط می شود و برای دریافت نیروهای یاری دهنده و شفابخش خدا آماده تر می شوید🙏🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
➕ آبگیری که ماهیهای کوچولو و چند تا قورباغه در آن زندگی می کردند. کنار آبگیر تنگ کوچولوی شیشه ای هم بود، که یه ماهی کوچولوی قرمز توش زندگی می کرد. هر روز پرنده ها دور آبگیر جمع می شدند و آب می خوردند. یک روز وقتی همه ی پرنده ها رفتند، یک پرنده سفید اومد و نشست کنار تنگ ماهی و پرسید: تو چرا نمی ری تو آبگیر پهلوی ماهیهای دیگه؟ ماهی قرمز گفت: من از اون ماهیها و قورباغه ها می ترسم. پرنده گفت: ولی دنیای واقعی تو اونجاست. می خوای تنگ آبتو بندازم تو آبگیر؟ ماهی با تردید گفت: نه. پرنده گفت: دوست داری با نوکم تُنگتو بلند کنم و ببرم تو لونۀ خودم که تنها نباشی؟ ماهی گفت: دلم می خواد ولی می ترسم، پرنده خداحافظی کرد و رفت. مدت ها گذشت، آبگیر خشک شد. یک روز پرنده آمد تا سری به ماهی بزند و احوالپرسی کند. ماهی گفت: آبگیر خشک شده، می شه تنگمو با نوکت بلند کنی و ببری تو لونت؟ پرنده گفت: دیگه پیر و فرسوده شده ام توان بلند کردن این تنگ رو ندارم. پرنده خداحافظی کرد و رفت و ماهی تنهای تنها ماند. فرصتهای خوب زندگی به انتظار ما نمی نشینند، برای پیشرفت کردن تردید نکنید از فرصتهایتان استفاده کنید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد