eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد. ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند. ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصولش همان شد. زمان گندم پاشی زمین ، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید. در راز این کار حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را." برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
«رنج بردن يك نقطه‌نظر است» گروهي جهانگرد در روستايي دورافتاده به‌دنبال غذا مي‌گشتند. بالاخره مقداري غذاي مانده دريافت كردند و چون بيم مسموم شدن داشتند، ابتدا مقداري از آن را جلوي سگي انداختند كه با لذت و ولع آن را خورد. سپس با خيالي آسوده غذا را خوردند. اما روز بعد، شنيدند كه آن سگ مرده، پس همه وحشت‌زده نشانه‌هاي مسموميت شديد تا به حد مرگ را در خود مشاهده كردند. پزشكي فرا خوانده شد. ابتدا جوياي علت مرگ سگ شد. يكي از اهالي گفت:«من مرگ سگ بينوا را به چشم ديدم، اتومبيلي او را زير گرفت و به جوي آب پرت كرد و سگ جابه‌جا مرد». والش می گوید :"آنچه اتفاق مي‌افتد صرفاً چيزي است كه اتفاق مي‌افتد، ولي اينكه تو نسبت به آن چه تصوري داري مسئله‌ي ديگري است.زندگي بي‌معني است. تنها معناي زندگي، همان مفهومي است كه ما به آن مي‌دهيم. به همين ترتيب تجارب، پيشامدها و رويدادهاي فردي و ديگر پديده‌هاي شخصي به خودي خود هيچ معنايي ندارند، به جز معنايي كه ما به آنها مي‌دهيم. هيچ‌چيز في نفسه و به خودي خود رنج‌آور نيست، رنج ناشي از فكر نادرست است. رنج ناشي از خطاي فكر است.رنج ناشي از قضاوتي است كه شما در مورد چيزي داريد. قضاوت را برداريد، رنج از بين مي‌رود." ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈