eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم... به مرتضی گفتم خوبه خودت درمانگاه داری وچندتا دکتربرات کارمیکنن... بزار بریم ‏معاینه ات کنند تا ببینیم چته؟؟ گفت می دونی که دکترای اون درمانگاه دکتر عمومی هستن و نمی توانند در مورد مریضی من نظر بدن..گفتم مگه تو چه مریضی داری؟گفت هیچی بابا گفتم که فقط کلیه هام درد میکنه حالا میخوای ناهارو بیاری بخوریم یا نه.. رفتم ناهار و آوردم ولی دل تو دلم نبود دو سه روز بود دور خودم می گشتم و سرگردان بودم آخر سر به مرتضی گفتم می بینی که من حالم خوب نیست توروخدا بریم دکتر تا من خیالم راحت بشه گفت پروین تحملشو داری یه چیزی بهت بگم دلم ریخت دنیا دور سرم چرخید و انگار از چیزی که میترسیدم سرم اومده بود گفتم چیه مرتضی گفت میدونی که من هر شش ماه یکبار میرم چکاب ،از طرف درمانگاه این دفعه که رفته بودم توی بدنم یه غده سرطانی دیده شده ، با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن..گفت لازم نیست این کارها رو بکنی من سنم زیاده و وقت رفتنمه...گفتم مرتضی هر جور که شده باید بری دکتر و عمل بشی، گفت نکنه از دستم خسته شدی و می خوای هر چه زودتر برم؟؟ شروع کردم به گریه کردن و گفتم مرتضی اگر تو هم بری من دیگه هیچ تکیه گاهی تو زندگیم ندارم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈