eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی خسیس تمام دارایی‌اش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می‌زد و آنها را زیر و رو می‌کرد. تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد. رهگذری او را دید و پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟» ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. ✅ چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
▫️لحاف دنیا در قطار، پسر جوان گفت: رفت و آمد هفتگی بین تهران و یزد برایتان سخت نیست؟ چیزی که یاد گرفته بودم را به او گفتم: «در زندگیِ هر کسی سختی‌هایی هست. بگذار سختی زندگی من هم همین رفت‌و‌آمد هفتگی باشد.» گل از گلش شکفت و گفت: «راست گفتی! استادم می‌گفت: لحاف دنیا کوتاه است. نمی‌توانی کامل خودت را با آن بپوشانی. روی پایت بکشی، سرت بیرون می‌ماند. روی سرت بکشی، پاهایت بدون لحاف می‌ماند. دنیا همین است.» ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
ـ🌱🌱🌱 آدم‌حسابی‌اند بعضی آدم‌ها، خوش‌ذاتند، کار درست! دوست‌داشتنی! شریف! عزیز! آدم‌های با اصالتی که خودشان را گم نمی‌کنند؛ پایین باشند، بالا باشند، اوج بگیرند یا زمین بخورند، در هر صورت همانند و اصالت وجودی‌شان را حفظ می‌کنند. چه چیزی مهم‌تر از این که یک انسان، شخصیت سالمی داشته‌باشد و اجازه نداده باشد که ناملایمات جهان، به روان و هویت او آسیب زده‌باشد؟! چه چیزی مهم‌تر از این‌که یک انسان نه به وقت خوشی خودش را برتر از دیگران بداند و نه به وقت ناخوشی، خودش را کمتر از دیگران حساب کند و تمایز قائل شده‌باشد میان انسانی که هست و تلاش‌هایی که می‌کند و دستاوردهایی که به دست می‌آورد. چه چیزی مهم‌تر از این‌که یک انسان عزت نفس داشته‌باشد و بهتر از هرکسی بداند که فرق است میان اینکه خودشیفته و از خودمتشکر و مغرور باشی یا اینکه اصیل باشی و عزت نفس داشته‌باشی.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اگر دائم پانسمانی که روی زخم دستتان بسته شده است را باز کنید، اگر دائم با پوست نازکی که روی زخم را دارد می‌پوشاند و به بهبود آن کمک می‌کند ور بروید، هیچ‌گاه زخمتان خوب نخواهدشد. وقتی دائم دردها و مشکلات خود را بازگو می‌کنید، فرصت ترمیم به آن نمی‌دهید. برای یک بار هم که شده آن را پیش یک آدم کاربلد کاملا واگویه کنید و هرچه غم است بیرون بریزید و بعد دیگر ذهن خود را درگیرش نکنید تا بتدریج عوارضش به حداقل برسد.‌ بگذاریم غم‌‌های گذشته خودبخود رسوب کند، هم‌زدن مکرر آن جز بدحالی و القای بدبختی ثمر دیگری ندارد. اگر در گذشته دیگران با رفتارها یا حرف‌های نابخردانه شما را آزرده‌اند، امروز خودتان با یادآوری و حرف زدن مکرر در مورد آنها، به خود آزار نرسانید. مراقب خودتان باشید.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اصول انتقاد صحیح ابتدا به نقاط مثبت کار توجه کرده و فرد را تحسین کنید. *اگر ایرادی در رفتار فرد دیدید، به این توجه کنید که آیا این رفتار قابل تغییر است یا خیر؟ اگر خیر... بهتر است انتقاد نکنید. *اما اگر این رفتار مى تواند تغییر پیدا کند، شروع به انتقاد کنید. *انتقاد شما نباید کلی باشد. *قبل از انتقاد باید بررسی کنید که دقیقا از چه رفتاری می خواهید انتقاد کنید. *به سایر عوامل ممکن در ایجاد رفتار معیوب توجه کنید مانند تنگی وقت، عدم حوصله ، وضع مالی و ... *وقتی انتقاد خود را بیان کردید برای اصلاح رفتار پیشنهاد بدهید. *یادتان باشد؛ بهتر است ابتدا از طرف مقابل بخواهید تا برای اصلاح رفتار معیوبش، پیشنهاد بدهد و سپس شما آن را تایید و یا پیشنهاد بهتری مطرح کنید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
زندگی مثل یک کتابه ، تو الآن شاید تو فصل بد کتابتی و هیچ چیز اونطوری که میخوای پیش نمیره ولی مشکل اینا نیست ، مشکل اینجاست که فکر میکنی شرایط تا آخرش همینجوری باقی میمونه خب باید بهت بگم که اشتباه میکنی. داستان زندگی طولانیه و تو فصل های زیادی پیش رو داری ، اتفاقای زیادی منتظرتن. هیچ کتابی تو دنیا نیست که بشه با خوندن فصل اولش به پایان ماجرا پی برد... پس مطمئن باش شرایط تغییر میکنه و تنها چیزی که باید بدونی اینه،تو تنها قهرمان این داستانی پس بجنگ برای یک پایان خوب ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم... شبانه روز فکرم درگیر بود تا اینکه بعد از دوهفته به آقا جونم گفتم بگو مرتضی بیاد تا باهم صحبت کنیم..آقا جونم به مرتضی زنگ زده بود و گفته بود که بیاد مرتضی با سر اومد یعنی چنان خوشحال بود که انگار داره میادخواستگاری..مرتضی آمد راستش از شنیدن حرف هایی که قرار بود زده بشه خیلی ترس داشتم فکر میکردم قراره اتفاق بدی برام بیفته من دوست نداشتم توی همچین روز و همچین موقعیتی قرار می گرفتم که در مورد این جور مسائل صحبت کنیم.. ..ولی مجبور بودم صحبت یک عمر زندگی بود مرتضی اومد من یک گوشه ی اتاق نشسته بودم آمد کنار من نشست آقاجونم از مرتضی پرسید قراره با سارا چیکار بکنه مرتضی گفت تکلیف سارا روشنه..اگر ثابت کنه بهش که بچه منه که بعید می دونم بچه من باشه من هر ماه پولی به حساب سارا میریزم و هیچ وقت دیگه سارا رو نمی بینم..اگر هم پروین خانم اجازه بده گاهی میرم به دیدن بچه ام که پروین خانم رو هم میبرم اگرم اجازه نده که کلاً دور بچم خط میکشم..حرف های بی بی تو سرم تکرار می شدن اگر پدر و مادرم نبودند چیکار باید میکردم و حتی اگر پدر و مادرمم بودن و نمیتونستن من و سال‌های سال ساپورت کنن چی..واقعا نمی تونستم خودمو بسپرم به سرنوشت و بگم دور مرتضی خط میکشم و انشالله خدا برام خوب بخواد... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
‌ هميشه مقداري دلگرمي داخل جيبمون بايد باشه... که اگر ناگهان در خيابان، يا در گوشه ی يک کافه، يا حتي در خواب، سرماي نا اميدي به سراغمون اومد، يا بغضي دهانمون رو تلخ کرد، دلگرميمون رو از جيب در بياریم؛ گوشه دهانمون بگذاریم تا آرام آرام شيرينيش در وجودمون بپيچد... يا مثل ژاکتي گرم دور خودمون بپيچیم و منتظر تابش خورشيد بمانيم... دلگرمي هميشه بايد باشد و ... واي به تمام لحظه هايي که هرچه جيب ها و کيفها رابگرديم دلگرمي پيدا نکنيم...! همیشه دوستت دارم ها را.... دلخوری ها را... نگرانی ها را.... به موقع بگوییم.... قدر بدانیم" داشتنها " را مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
جایگزین کردن باورهای صحیح نیازمند تهی بودن است، زمانیکه وجودتان پر از نفرت، کینه و رنجش است جایی برای افکار مثبت باقی نمی ماند و ذهن مقاومت زیادی در برابر این افکار نشان میدهد، زمانیکه به خاطرات بد می اندیشید یعنی دارید افکار منفی تان را تقویت می کنید و ظرف وجودتان همچنان جایی برای افکار مثبت نخواهد داشت بنابراین وجودتان را از چیزهای منفی خالی کنید. رنجش ها و کینه ها را رها کنید. به معنای واقعی توکل کنید. خاطرات بد را تکرار نکنید. خودتان را ببخشید. ناسپاسی نکنید. هرگز گله و شکایت نکنید. دست از کنترل دیگران بردارید. محتاج تایید دیگران نباشید عالم در نظم و تعادل کامل به سر می برد. شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید. همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم... مرتضی حسابی خوشحال شد و ذوق کرد گفت به خدا این مدت داشتم هوش و حواسم رو از دست می دادم وقتی پروین و بچه ها تو خونه نبودن انگار خونه برام قفس بود پروین برگرد ببین دنیا رو به پات میریزم یا نه... واسه یکی دو روز رفتیم پیش مادرشوهرم تا اوناهم خیالشون راحت بشه که ما آشتی کردیم مادر شوهرم مثل پروانه دور سرم می گشت و قربون صدقه ام میرفت وسایلمو جمع کردم و با مرتضی برگشتیم به سمت تهران..من هنوز با مرتضی دلم صاف نشده بود هنوز باهاش حرف نمیزدم... ولی مرتضی حسابی می‌گفت و میخندید..بانرگس خانم رفت و آمد می‌کردم ..نرگس خانم بهم گفته بود که مرتضی درنبود ما مثل یک مرغ پر کنده شده بود..می گفت از شوهرت مراقبت کن و نذار دست هر کسی بیفته از مرتضی در مورد سارا نمی خواستم سوال بکنم ولی چاره ای نبود باید تصمیم گرفته می‌شد.برای همین یه روزی بهش گفتم از کجا مطمئنی که سارا حامله ست گفت مدارک پزشکیشو دیدم که حامله ست الانم فکر کنم که باید شش ماهش باشه..گفتم هنوز میبینیش؟گفت من اصلا نمی بینمش ازوقتی شراکتمو بهم زدم از اون درمانگاه انداختمش بیرون یه دکتردیگه آوردم نگران نباش من فقط بهش پول میدم اونم از طریق واسطه..یک روز تو خونه نشسته بودیم که در رو بشدت زدن رفتم باز کردم مرتضی خونه نبود.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
ذهن ما یک بستر مغناطیسی است وقتی از بیماری سخن بگویی مغناطیس ذهن بیماری را از شما که فرمانده هستید دریافت میکند و همان را به خود شما باز میگرداند بدون هیچ کمی و کاستی در اصل بدن شما از خود شما دستور ميگيرد در اصل زندگی شما از ذهن شما شکل میگیرد زیرا از آن دستور میگیرد وقتی قدردان هستید توجه به نعمت به مغناطیس ذهن انعکاس پیدا میکند و همان نعمت به شما باز میگردد و هر چه بیشتر قدردان باشید ،بیشتر جذب خواهید کرد اگر ابن اخلاق را جزیی از شخصیت خود قرار دهید و تکرار کنید قطعا مغناطیس ذهن شما نعمت و نعمت و نعمتهای افزون جذب مبکند گفتن از کمبودها شما را به سمت کمبودها و گفتن از فراوانی شما را به سمت فراوانی جذب خواهد کرد این فرمول بسیار ساده است که به هر چیزی که توجه کنی همان را جذب خواهی کرد و ممکن است بارها و بارها شنیده باشید اما عمل کردن به آن مهم است و بعدها شاهد این خواهید بود که : به صورت خود آگاه ،ضمیر ناخود آگاهتان ،شما را به یک آهن ربا تبدیل میکند آهن ربایی که "شما"تعیین میکنید چه چیزهایی را به سمتتان دعوت کند.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
کارما سرنوشت آدمی چگونه شکل می گیرد؟ کارمای واقعی تفکر کردن است. تفکر عینیت می یابد و به عمل تبدیل می شود. اگر به ذهنتان اجازه دهید به افکار آموزنده بپردازد شخصیتی اصیل می یابید. اگر افکار منفی را در سر بپرورانید شخصیتی پست و فرومایه پیدا می کنید. بنابراین با پرورش افکار والا شخصیت خود را شکل می دهید. شما عملی را می کارید و عادتی را برداشت می کنید، عادتی را می کارید و شخصیتی را برداشت می کنید. شخصیتی را می کارید و سرنوشت را برداشت می کنید. بنابراین سرنوشت ساخته و پرداخته خود شماست. شما باید مراقب تک تک افکار، سخنان و اعمال خود باشید. اراده انسان همواره آزاد بوده و خواهد بود. اما خودخواهی این آزادی را تضعیف کرده است. آدمی می تواند با خلاصی از علایق پست، پسندها و ناپسندها اراده خود را تصفیه کرده و آن را قوی و فعال سازد.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈