💌 #زندگی_به_سبک_شهدا
🎙راوے: همسر شهید
کميل دائماً به من هدیه میداد. بدون هیچ مناسبتی برای من گل میخرید. یکی از بهترین هدیههایی که از کمیل گرفتم، گل رزِ صورتیرنگی بود که خودش با کاغذرنگی تزئین کرده بود و خیلی هم باسلیقه این کار را انجام داده بود. بعضی اوقات هم به من دستنوشتههایش را هدیه میداد، با شعرهایی از حافظ که با خطّ خودش مینوشت.
اخلاق خوبی که کمیل داشت، این بود که در بین احادیث و روایات میگشت و آنهایی را که مربوط به «نوع برخورد با همسر» بود، انتخاب میکرد و سعیاش این بود که طبق همانها هم رفتار کند. او همیشه به دنبال لذّتهای حلال بود؛ همین کارهایش مرا بیشتر از همیشه عاشقش میکرد.
بمناسبت #سالروز_شهادت
شهیدمدافعحرم #کمیل_قربانی♥️
🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🔸پـای درس شهیـــد...
✍مهندس ڪه باشی آن هم با گذراندن تحصیلات در دانشگاه ڪانادا مردم جور دیگری به تو نگاه می ڪنند. #توقع ندارند توی یڪ اتاق اجاره ای با ڪمد شکسته زندگیات را سر ڪنی!!
اما حسن با داشتن این شرایط، گوشش به شنیدن اینجور حرفها بدهڪار نبود.
میگفت: من باید طوری زندگی ڪنم ڪه با افراد #مستضعف و سطح پایین جامعه برابر باشم.
#شهید_حسن_آقاسیزاده_شعرباف
#زندگی_به_سبک_شهدا
#مردان_بی_ادعا
#خاطره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🔸پـای درس شهیـــد...
✍مهندس ڪه باشی آن هم با گذراندن تحصیلات در دانشگاه ڪانادا مردم جور دیگری به تو نگاه می ڪنند. #توقع ندارند توی یڪ اتاق اجاره ای با ڪمد شکسته زندگیات را سر ڪنی!!
اما حسن با داشتن این شرایط، گوشش به شنیدن اینجور حرفها بدهڪار نبود.
میگفت: من باید طوری زندگی ڪنم ڪه با افراد #مستضعف و سطح پایین جامعه برابر باشم.
#شهید_حسن_آقاسیزاده_شعرباف
#زندگی_به_سبک_شهدا
#مردان_بی_ادعا
#خاطره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💌 #زندگی_به_سبک_شهدا
▪️جلیل هر زمان از اداره به خانه میآمد، تمام خستگیهایش را پُشت در میگذاشت و با لبخند وارد خانه میشد. با شور و نشاط خاصّی که داشت، با صدای بلند سلام میکرد.
▫️روزهای جمعه در خدمت خانه و خانواده بود. نمیگذاشت به چیزی دست بزنم. تمام کارهای خانه را انجام میداد. از ظرفشستن تا جاروکردنِ خانه. گاهی دلم برایش میسوخت و به او کمک میکردم.
▪️سریع کارها را تمام میکرد و غذا را میپُخت تا به خطبههای نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم، مریم به نماز جمعه میرفت و در راهِ برگشت، برای مریم تنقّلات میخرید و باهم میخوردند و وقتی نزدیک خانه میشد، دست و صورتش را میشست که من متوجه نشم.
▫️وقتی هم برمیگشتند، سفره را پهن میکردم و همه دور هم جمع میشدیم. من و پسرم با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه! بعدها متوجّه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات میخوردند و سیر بودند که غذا نمیخوردند!
🎙به روایت: همسر شهید
بمناسبت #سالروز_شهادت
شهیدمدافعحرم #جلیل_خادمی♥️
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🌷شهید امیر سیاوشی
تاریخ تولد: ۱۵ / ۳ / ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: تهران
محل شهادت: سوریه
(یلدای تلخ و شیرین...)
🌷همسر شهید← سال 1394 شب یلدایی متفاوت از هر سال برای من بود،🍉 شب دورهمی فامیلی، پهن شدن بساط خنده و شادی،🌱سفره زینت داده شده با انار دون کرده، مسقطی زعفرانی خانگی دستپخت مادر،هندوانه سرخ شب یلدا، آجیل و...🍿اما من مهمان ناخواندهای در دل داشتم،❣بی صبرانه منتظر بازگشت امیر از ماموریتشان در هند بودم..❣دو سال و نیم بود که عقد بودیم و قرار بود بعد از این ماموریت عروسی کنیم..🎊زنگ خانه به صدا درآمد و ورود پدر، برادر، خواهر و جمعی از اقوام با چشمان قرمز،گواه بر خبری ناگوار میداد.‼️در بین اقوام به دنبال شخصی پیر یا بیمار میگشتم که فوت شده و دیگر ازدواج من و امیر عقب افتاده..❗️توی همین فکرها بودم که برادرم از امیر پرسید و خبر شهادت را داد.🕊بعد از این لحظات چیز زیادی به یاد ندارم،🥀صدای گریه و شیون،همهمه و صداهای پیچیده درهم و خیال تصویر من و امیر و آرزوهایمان..🥀امیر از تکاوران نیروی دریایی سپاه بود،شغل امیر طوری بود که به عنوان گارد حفاظتی کشتیها به مأموریتهای برون مرزی میرفت.🌙 همیشه احتمال شهادتش بود، امیر گفت میخواهد به هند برود و این سفر یکباره پیش آمده،در اصل میخواست به سوریه برود و نمیخواست من بدانم و نگران شوم..🥀امیر در سوریه به شهادت رسید🕊خوشحالم از اینکه همسرم خوشبخت شد،🌙چه چیز بالاتر از مجاورت و همنشینی با سرور و سالار جوانان اهل جنت(ع)، این دلدادگی به اباعبدالله الحسین (ع) مبارکش باد🕊🕋
#زندگی_به_سبک_شهدا
💍 #زندگی_به_سبک_شهدا
🏷 خواستگاری
▫️عید غدیر برحسب اتفاق هردوی ما برسر مزار شهیدخلیلی رفته بودیم- البته همدیگر را ندیدیم اما آن روز آقا نویدضمن صحبت با پدر شهید خلیلی ایشان از کرامت شهید در ازدواج جوانها میگوید؛ آقا نوید هم همانجا از آقا رسول میخواهد که کمک کند برایش یک دختر خوب پیدا شود! همان روز خاله آقا نویدو مادرم همدیگر را پیدا میکنند و 2 روز بعد برای خواستگاری به منزل ما میآیند.
▫️عکس شهید خلیلی در اتاقم بود وقتی آقا نوید وارد اتاق شدند برایشان خیلی جالب بود و این را نشانه خوبی تلقی کردند که واسطه آشنایی ما این شهید است.»خطبه عقدمان به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شد. نوید سر سفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحهای که آمد باهم بخوانیم؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد، چشمانش از شوق برق میزد، آیه (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ....) آمده بود.
🎙به روایت: همسر شهید
شهیدمدافعحرم #نوید_صفری♥️
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💍 #زندگی_به_سبک_شهدا
▫️بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا میدید برایش سخت بود باور کند مردی با اینهمه سرسختی و غرور، چنین خصوصیاتی داشته باشد. امین همیشه میگفت «مرد واقعی باید بیرون از خانه شیر باشد و در خانه موش».
▫️موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم، خودش با محبت مرا در به اسارت خودش درآورده بود. واقعا سیاست داشت در مهربانیش.
🎙به روایت: همسر شهید
شهیدمدافعحرم #امین_کریمی♥️
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🤍 #زندگی_به_سبک_شهدا
💢 توجه به خانواده
▪️شاید بعضیها این تصور را دارند که زندگی با کسی که دائما در معرض شهادت است و خودش هم تمنای شهادت را دارد خیلی سخت است. اما برعکس زندگی محمد حسین خیلی پرشور بود. با اینکه در هر سفرش احتمال داشت برنگردد اما برای زندگیاش برنامه داشت.
▫️حتی کارهای کارشناسیاش را داشت انجام میداد. خیلی به خانواده اش اهمیت می داد. کوچکترین فرصتی که گیر می آورد من را به گردش میبرد. با اینکه ساکت بود موقعش هم شوخی میکرد . با اینکه کار سنگین نظامی داشت همیشه با لبخند و گل می اومد. من هم همه آن گلها را خشک کردم و نگه داشتم.
▪️روزهای جمعه که میشد صبح زود پا می شد تند تند کارها را میکرد، صبحانه و نهار را آماده میکرد، لباس ها را میشست و... در همه این کارها میخواست محبتش را ثابت کند.
🎙بهروایت: همسر شهید
شهیدمدافعحرم #محمدحسین_مرادی♥️
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💌 #زندگی_به_سبک_شهدا
حمید آقا از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند.همیشه به من می گفت:
«دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
شهیدمدافعحرم #حمید_سیاهکالی_مرادی♥️
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
📌 صلواتی که در دفاع مقدس جلوی غیبت را میگرفت؛ اگر شهدا امروز بودند، فضای مجازی پر از صلوات میشد
🔹 در دوران دفاع مقدس، رزمندهها فقط در خط مقدم نمیجنگیدند؛ در سنگر اخلاق هم پای کار بودند.
◽️ برایشان مهم بود که جبهه، فقط میدان نبرد با دشمن نباشد، بلکه میدان تربیت نفس و ساختن انسان هم باشد.
🔸️ شهید مصطفی نساج برای همین، راه خلاقانهای پیدا کرده بود: به بچههای گردان یاد داده بود اگر کسی وسط صحبتها غیبت کرد، چیزی نگویید و بحث نکنید، فقط یک صلوات بفرستید. اگر باز ادامه داد، شما هم دوباره و دوباره صلوات بفرستید تا خودش متوجه شود.
🔸 این روش هم باعث میشد کسی خجالتزده نشود، هم غیبتها همانجا قطع شود. خیلی زود، همهی گردان یاد گرفتند که غیبت در جمع جایی ندارد.
◽️ نتیجهاش این بود که فضای رفاقت و سنگر، پاک و برادرانه باقی میماند.
🔻 اما امروز، در فضای مجازی، اوضاع برعکس شده؛ غیبت، تهمت و دروغ مثل نقل و نبات پخش میشود. کافی است گوشیات را باز کنی تا دهها نمونه ببینی.
◾️◾️ واقعاً اگر شهدا امروز کنار ما بودند، شاید باید مدام صلوات میفرستادند 🤲 تا این سیل غیبتها و قضاوتها آرام شود.
#شهـید_مصطفی_نسـاج
#زندگی_به_سبک_شهدا
#خاطرات_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed