🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#همسرانه
#خاطره
#یادت_نره_من_برگشتم
یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود.
توی این مدت دائم به مراسمهای مختلف برای سخنرانی دعوت میشد.
یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند.
تماس گرفت و گفت شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمیگردد.
من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم.
شب که شد شام خوردم و ظرفها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم.
بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم.
یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد.
هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم.
لحظاتی بعد دیدم صدای در میآید.
کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟
تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمیدانستم چکار کنم.
در را که باز کردم خودش هم فهمید.
گفت خانم من را یادت رفته بود؟
از آن موقع به بعد هر وقت میخواست جایی برود، میگفت :
#یادت_نره_من_برگشتم
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
🥀 🌹🕊
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#پله_های_جدایی
لحظه #شهادتش تلخ ترین لحظه زندگی ام بود.
نوزدهم مرداد سال 88 بود.
شام خورده بودیم و #حسین می خواست نوه مان محمد رضا را به بیرون ببرد.
حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت.
گفت می خواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم.
من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفه اش بلند شد.
بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود.
پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم.
حالت خفگی پیدا کرده بود.
به سختی نفس میکشید.
دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود.
دنیا برایم تیره و تار شد.
چشمان #حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس میکرد ...
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌹 🌹🕊
✨﷽✨
#همسرانه
#همسر_شهید
#روح_اله_کافی_زاده
اولین #شهید_مدافع_حرم
استان اصفهان
متولد : 1359/06/27
#شهادت : 1392/02/15
محل #شهادت : سوریه
🔺#قصه_آخرین_خداحافظی
همسرم در همان اعزام اول به آرزویش رسید. وقتی پیکر پاکش را از فرودگاه به پادگان آوردند، به خاطر ازدحام جمعیت فقط برای چند دقیقه توانستم او را ببینم و متاسفانه ملاقات خصوصی هم اتفاق نیفتاد تا بتوانم با آقا روحاله صحبت کنم و یک دل سیر ببینمش و دیدار ما به قیامت افتاد.
وی با بیان اینکه از زمانی که فتنه در سوریه آغاز شد روحاله مدام اخبار سوریه را دنبال میکرد، گفت : 27 فروردین سال 92 بود که گفت برای سفری به تهران میروم اما یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت که سوریه است. خیلی ناراحت شدم اما او گفت که "نترس و گریه نکن که حضرت زینب (س) هوای ما را دارند".
او جمله آخرش را گفت و ما را به خدا سپرد و خداحافظی کرد.
برادرم در روز 14 اردیبهشت خبر #شهادت همسرم را به من داد.
آقا روحاله سعی میکرد ما را سالی یکبار هم که شده به مشهد ببرد و هر وقت فرصت میکردیم قم و جمکران و شهرستانهای نزدیک میرفتیم .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#یاصاحبالزمان
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
✨﷽✨
#همسرانه
#همسران_شهدا
مشنو که مرا از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد
لیکن چه کنم گر نکنم صبر و شکیبایی
خرسندی عاشقان ضروری باش
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#یاصاحبالزمان
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#همسرانه
#همسران_شهدا
#شهید_والامقام
#رستمعلی_آقاباباپور
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی #رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که #شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که #رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود ، نوشته بود:
#رستمعلی جان، امروز #پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن پی ات، می خوان اخراجت کنند.
خنده ام گرفته بود.
مگه بهشان نگفتی که جبهه ای ؟
گفتند بخاطر غیبت اخراج شده ای.
مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد، همان بهتر که اخراجت کنند.
عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده...
🕊 #شهدا
🕊🌹 #همیشه
🕊🌹🕊 #نگاهی
🥀 🕊🌹
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🌴🥀🌼🌺🌼🥀🌴
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_عباس_کریمی
تواضع و فروتنی #عباس باور نکردنی بود.
همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می شد و به قامت می ایستاد .
یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد .
ترسیدم، گفتم : #عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟
خندید و گفت : نه شما بد عادت شده اید؟
من همیشه جلوی تو بلند می شوم. امروز خسته ام. به زانو ایستادم .
می دانستم اگر سالم بود ، بلند می شد و می ایستاد.
اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد.
بعد از اصرار زیاد من ، گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.
#عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت.
این اتفاق به من نشان داد که #حاج_عباس_کریمی از بندگان خاص خداوند است .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💐 🥀🕊
🔺#عاشقانه_ها
#همسرانه
#ازدواج_شهدایی
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#علی_شاهسنایی
شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، #علی آقا به من گفتند
اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و #نمازمان رابا هم بخوانیم ، یک #نماز دونفره #عاشقانه
و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان #زنگ می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند
، من هم گفتم قبول ، فقط #جواب آنها باشما
ایشان هم گفتند مشکلی #نیست موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی #بی صدا تا متوجه نشویم
بعد با هم به #خانه پر از مهر و #محبتمان رفتیم و بعد از نماز
به پیشنهاد ایشان یک #زیارت عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با #معنویت بنا کردیم و به عقیده من این #بهترین زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من #آن شب بیشتر به #عمق اخلاص و معنویت #همسرم پی بردم و خواندن #زیارت_عاشورا کار همیشگی #ایشان بود .
#هرصبح و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن #زیارت_عاشورا را فراموش نکن که من هرچه دارم از#برکات همین است ، حتی از #سوریه هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🔺#همسرانه
#همسر_شهید
#حمید_سیاه_کالی
گفتم: من آدم عصبی هستم، بداخلاقم، صبرم کمه، امکان داره شما اذیت بشی.
#حمید که انگار متوجه قصد من از این حرف ها شده بود گفت: شما هر چقدر عصبانی بشی من آرومم. خیلی هم صبورم، بعید می دونم با این چیزها جوش بیارم.
گفتم : اگر یه روزی برم سرکار یا دانشگاه، خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه شلوغ باشه، شما ناراحت نمیشی؟؟
گفت : اشکال نداره. زن مثل گل میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا می کنم...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
#همسرانه
خیلی کم خانه بود، اکثراً ماموریت بودند.
اطرافیان همیشه اعتراض میکردند و به من میگفتند که شما چگونه تحمل میکنید،
بچهها یک دل سیر پدرشان را ندیدند. یه روزی بهش گفتم:«خسته نشدی؟ نمیخواهی استراحت کنی؟»
گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است.🌷
🇮🇷 #شهید_مدافع_حرم_رحیم_کابلی
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#همسرانه
#همسر_شهید
#سردار_شهید
#حاج_محمدابراهیم_همت
هر وقت حاجے از منطقه به منزل مے آمد،
بعد از اینکه با من احوالپرسے می کرد، با همان لباس خاکے بسیجے به نماز مے ایستاد.
یه روز به قصد شوخے گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستے که به محض آمدن، نماز می خونے ؟
نگاهے کرد و گفت: هروقت تو را می بینم، احساس می کنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم .
راوی :
#همسر_شهید
#محمد_ابراهیم_همت
#تا_شهادت
#راهی_نیست
🥀 🌴🌹
✨﷽✨
💥#همسرانه
#همسر_شهید
#جانباز_شهید
#صمد_فاتح_نژاد
پرستاری ۷ ساله من از همسرم یک توفیق الهی بود و معتقد هستم که #جانبازان نیازی به مراقبت ما ندارند بلکه ما به آنان نیاز داریم تا از طریق مراقبت آنان، #ثوابی به دست بیاوریم .
💐 #سالروز_ولادت🌼
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed