eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹طلایه‌دار عاشورا🔹 سلام ما به حسین و سفیر عطشانش که در اطاعت جانان، گذشت از جانش به آن غریب‌ترین سربه‌دار وادی عشق به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش به عزم شب شکن و همّت علی‌وارش به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش... میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش تمام شهر پر از دشمن است و می‌بارد نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید منای کوفه ببینید و عید قربانش طلایه‌دار بزرگ قیام عاشورا فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹 آغاز حیات🔹 روز و شب در دل دریایى خود غم داریم اشک، ارثى‌ست که از حضرت آدم داریم شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟ گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم گاه در خلوت خود بارش نم‌نم داریم تازه آغاز حیات است شهید تو شدن ما فقط غمزهٔ چشمان تو را کم داریم عقل در دایرهٔ عشق تو سرگردان است عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم در قیامت دل ما در پى قَد قامتِ توست ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم.... از ازل شور حسین بن على در سر ماست تا ابد در دل خود داغ محرم داریم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیك می‌كند دل ما را به هم حسین این اشک روضه نیست، كه عقد اخوت است مقبول اگر شده‌ست نمازی كه خوانده‌ایم مُهر قبولی‌اش به خدا مهر تربت است ما از غدیر، سینه‌زن كربلا شدیم این دست‌های رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است... قرآن و منبر و دو سه خط روضهٔ عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا كه بغض، بسته به من راه حرف را مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
 از عرش، از میان حسینیه ی خدا  آمد صدای ناله ی حی علی العزاء  جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد  گفـتند تسلیـت همه بر ساحت خدا  جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت:  یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا؟  آدم زجنت آمد و ناله کنان نشست  در بزم استجابت بی قید هر دعا  او که هزار بار به گریه نشسته بود  یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا  آری تمام رحمت خود را خدا گرفت  گُسترد بر محرّم این اشک و گریه ها  آنگاه گفت: روضه بخوان ایها الرسول  جانم فدای تشنه لب دشت کربلا  روضه تمام گشت، ولی مادری هنوز  آید صدای گریه اش از بین روضه ها  http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_اباعبدالله دلم شد روضه آموز ِ دوشنبه به جانم شعله زد سوز دوشنبه دلم پر می کشد از صبح تا شب؛ حوالی حرم روز دوشنبه! #مرضیه_عاطفی_سمنان 🌴 ألسلام علیکَ یا سیدنا ٱلمظلوم یا أباعبدٱلله 🌴 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده‌ست به تفسیر قیامت زینب آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاک در خونِ خدا می‌شکفد، می‌بالد آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم تیغ در معرکه می‌افتد و برمی‌خیزد رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم از سراشیبی تردید اگر برگردیم عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم دست عباس به خون خواهی آب آمده‌ است آتش معرکه پیداست بیا تا برویم زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان راه ما از دل دریاست بیا تا برویم کاش ای کاش که دنیای عطش می‌فهمید آب، مهریهٔ زهراست بیا تا برویم چیزی از راه نمانده‌ست چرا برگردیم آخر راه همین‌جاست بیا تا برویم فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غم‌زده در چشمم آشناست... این خاک بوی تشنگی و گریه می‌دهد گفتند: غاضریه و گفتند نینواست دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان افتاد پرده، دید سرش روی نیزه‌هاست یحیای اهل‌بیت در آن روشنای خون بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش شمشیر بود و حنجره و دید در مناست باران تیر بود که می‌آمد از کمان بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست افتاد پرده، دید به تاراج آمده‌ست مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده‌ست دو ماه، جامهٔ احرام ما، سیاه شده‌ست نگاه مضطرب دختری، به روی پدر طلوع عاطفه از اوّلِ پگاه شده‌ست برای آن‌که بگیرند کودکان آرام حسین، سایهٔ پر مهر خیمه‌گاه شده‌ست «حبیب» می‌رسد از راه تشنه‌لب، هر چند حجابِ آینه، گرد و غبار راه شده‌ست قیامت از عطشِ دیدنِ حسین به پاست به هر که می‌نگری، تشنهٔ نگاه شده‌ست... عجب ز کودک و گهواره نیست در این دشت ستاره، همسفر آفتاب و ماه شده‌ست از آن‌که ساغر «اَحلی مِنَ العسل» دارد بپرس، از چه زمان، عاشقی گناه شده‌ست؟ جمال ساقی لب‌تشنگان، در این عرفات هزار مرتبه با ماه، اشتباه شده‌ست گرفته راه نفس را به دشمن از چپ و راست دلاوری که علمدار این سپاه شده‌ست میان معرکه پیچیده، بوی پیرهنش مگر که یوسف زهرا اسیر چاه شده‌ست؟ زمین به لرزه درآمد، زمان گریست، مگر حسین وارد گودال قتلگاه شده‌ست؟ صدای بال زدن‌های خسته می‌آید کبوتر حرم ای وای بی‌پناه شده‌ست چه جای حیرت از این رنگِ ارغوان غروب «شفق» به خون گلوی علی گواه شده‌ست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد بابا رسیده با سر، ولی بدن ندارد این کودک سه ساله،با اشک وآه وناله جز گوشه ی خرابه، بیت الحزن ندارد بگذار تا بسوزم، پای سر بُریده شمع دلم علاجی ، جز سوختن ندارد برخارها دویدم، آه از جگر کشیدم سه ساله دختر تو، جانی به تن ندارد دربین هجمه ی غم، یک تن نگفت باخود طفلی که داغ دیده، سیلی زدن ندارد خوردم زبس که سیلی، لکنت زبان گرفتم طفلت توان آن که ،گوید سخن ندارد یک بوسه از لبانت ،برمن ببخش ای گُل این غنچه فرصتی تا، پرپرشدن ندارد بگذار تا کنارت، این نیمه جان دهدجان میلی به بازگشتِ، سوی وطن ندارد با اشک غم«وفایی»، برلوح خاک بنویس بابا کفن ندارد، دختر کفن ندارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد فریاد زدای عمه ببین باب نکویم یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد چون شمع شب افروز شرر داشت دل او پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان جان دادزداغ پدر و ازسخن افتاد با داغ رقیه دل شب امّ مصائب یک بار دگر درغم ورنج ومحن افتاد دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی» بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7