eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند، وسطِ فتنه‌ها، خموش نباشم هرآن‌چه هستم، باشم، وطن‌فروش نباشم اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد، میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم وَ یا به گاهِ رشادت، در آن‌طرف‌ترِ ایران، به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم چه فایده؛ همه‌ی عمر، سر به سجده گذارم، ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم به زیرِ چکمه‌ی دشمن، زِ خواب خیزم اگر من به وقتِ‌ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چنان که داده خدا اختیار را به حسین بده عنان دل بیقرار را به حسین ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد فقط قسم بده پروردگار را به حسین یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش سپرده باشی اگر روزگار را به حسین خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین همه دعای قدم‌های اربعین این است که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین اگر محبّ حسینی نترس از محشر چرا که داده خدا اختیار را به حسین شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشکِ مناجات سحر را می خرد زهرا گریه‌کُن خونین جگر را می خرد زهرا وقتی شریک‌‌ات "شمع" باشد، سود خواهی بُرد پروانه ی بی بال و پر را می خرد زهرا از عِیش دُنیا باخبر باشی، ضرر کردی از عِیشِ‌ دُنیا‌ بی‌خبر را می خرد زهرا هی این‌در، آن‌در، می زنی تا در‌به‌در گردی وقتی گدای در‌به‌در را می خرد زهرا باید درِ این خانه کسبِ اعتباری کرد آن نوکران مُعتبر را می خرد زهرا هرجا بساط روضه ای برپاست، شرکت کن خار و خَسِ آن دورو‌بر را می خرد زهرا گاهی حوالی حسینیّه کمی بنشین گوشه‌نشینِ این گذر را می خرد زهرا هرآنچه‌که در چنته داری خرجِ اشکت کن فردای محشر "چشمِ تر" را می خرد زهرا اندازه ی بال مگس نذر حسین‌اش کن این قطره های مختصر را می خرد زهرا از ساعتی که سینه ی او زیر سُم ها رفت سینه زنانِ این پسر را می خرد زهرا شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آتش به روی خانه ی گل ها گرفتند یک سوّم سادات را از ما گرفتند وقتی خلیله در میان شعله می سوخت نمرودیان در بین کوچه پا گرفتند تا سنگدل آمد سراغ بار‌ِشیشه جمع ملائک ذکر یا زهرا گرفتند پهلوی مادر مدرک مظلومیت هاست با خون برای این سند امضا گرفتند پیش نگاه فاطمه گهواره می ساخت این دلخوشی را آخر از مولا گرفتند با هم برای کشتن این طفل و مادر یک عدّه گرگ بی‌حیا شورا گرفتند چشم انتظاری در سه ماه مانده باقی چشم و چراغ خانه را امّا گرفتند همراه مادر ، دم به دم ، نزدیک شش ماه مجلس برای ظهر عاشوراء گرفتند شش ماهه های کربلا و هم مدینه با هم در آغوش پیمبر جا گرفتند هر فاطمیه ناله ی ما تا خدا رفت مرثیه ی ما از مدینه کربلا رفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به خود گفتند پیمان عداوت بسته خواهد شد و با این عقده دستان ولایت بسته خواهد شد خیال خامشان این بود اگر در را بسوزانند به روی خلق دیگر باب رحمت بسته خواهد شد دری که شأن آن “لا تقنطوا من رحمة الله” است به رأفت باز می‌گردد به غفلت بسته خواهد شد زمین افتاد بین کوچه بانویی که در محشر به یک نیمه نگاهش بار خلقت بسته خواهد شد نمی‌دانست میخ در چه زخمی را به پهلو زد که در شام غریبان هم به زحمت بسته خواهد شد گره می‌زد به دست مرتضی و خوب می‌دانست که چشم بخت عالم تا قیامت بسته خواهد شد علی مامور بر صبر است، بی پروا بزن قنفذ! که در این کوچه حتی دست غیرت بسته خواهد شد فدای چشم‌های نیمه جانی که در این ایام به ندرت باز می‌گردد به سرعت بسته خواهد شد اگر بستند دستان علی را بین آن کوچه دو دست دخرش هم در اسارت بسته خواهد شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاصاحب الزمان؛ مولای‌ من صدا‌ کردنت‌ سخت‌ نیست من‌‌ سختش‌ کردہ‌ام.... [ اَدْعوُكَ‌يا‌سَيدي‌بِلِسان‌قَدْ‌اَخْرَسَه‌ذَنْبُه ] می‌خوانمت‌ ای آقای‌ من‌ به‌ زبانی كه‌ گناه لالش‌ کرده..🍂! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حجت‌الاسلام بر در کشیده شعله های اختلافش را هیزم به هیزم جمع کرده ائتلافش را مردی سکوت خلوت قدیسه ها را برد با مشت می کوبد به در، حرف خلافش را حتی در و دیوار با فریاد می گریند مرثیه خوان وقتی بخواند اعترافش را این خانه ی زهراست، اینجا مهبط وحی است عرشی که کعبه فرض می داند طوافش را خاکی شده آن چادری که شب به شب مریم پیش ملائک شرح می داده عفافش را عرش خدا در روضه می لرزد که نامردی محکم به دست فاطمه می زد غلافش را دستی شکسته که کریمان نقل می کردند بخشیدن پیراهن شام زفافش را اشک علی باخون دل آمیخت در کوچه کوثر گرفت از گونه اش اشک مضافش را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک بار نه ، شدی تو گرفتار بارها برخورد کرد سینه و مسمار بارها دشمن مگر نَفَس نَفَست را شنیده بود بد زد به استخوان تو انگار بارها ممتد لگد به درب که زد سقطِ غنچه شد اینگونه بود محنت و آزار بارها یک بار نالۀ ابتایت بلند شد گفتی کجاست حیدر کرار بارها وقتی که استغاثۀ تو بی جواب ماند پیچید ذکر مهدی اَت اینبار بارها ماندی به زیر درب و ز روی تو رد شدند آمد به خانه دشمن قدّار بارها دیدی که دست حیدر کرار بسته است دیدند (یا علی) ز تو بسیار بارها دستت فتاد چون به کمربند مرتضی بازو نشانه رفت ، ز کفّار بارها شخصیت پیمبریِ تو به کوچه ها تحقیر شد مقابل انظار بارها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7